روزهای انتخابات سال نودوشش، وعده های روحانی ،انتخاب بین بد وبدتر ،حضور میلیونی مردم، بخصوص جوانان فضائی نشاط بر انگیز ملهم از امید وآرزوی میلیون ها جوان که روح نشاط ،تحرک ،شادی را حداقل برای چند روز درفضای سرد و خالی از نشاط حکومت جمهوری اسلامی جاری ساخت.
جوانانی که توان این را داشتند که در صورت وفاداری به وعده های داده شده انتخاباتی ،با تمام نیرو ،عشق و دانش معاصر کار کنند ،تلاش نمایند،زخم های نشسته بر پیکر خودرا درفضای سازندگی، فضائی که اجازه حضور وبالیدن در سیمای جوان امروزی رابه او میداد التیام بخشند.
اما این در ظرفینت بسته ،متحجر ،فاسدودسته بندی های مافیای حکومتی امکان پدیر نبود .کلاه گشادی که یک بار دیگر با کارگردانی روحانی برسر مردم،از جمله نویسنده این مطلب نهاده شد.درس بزرگی را بار دیگر بما یاد آوری کرد.بد وبدتری حداقل در حکومت ولائی وجود ندارد! رئیسی وروحانی مجموعه قدرتی را می سازند بنام نظام جمهوری اسلامی که حفظ آن اوجب واجبات است .
روحانی رای گرفته از میلیون ها جوان دست در دست نیرو های سرکوب، بیت رهبری با وقاحت تمام بر قتل عام هزاران جوان معترض آبان نود هشت صحه نهادودر کنار رهبر،در کنار رئیسی ،قالی باف که دیروز افشایشان می ساخت ایستاد.قیام هزاران بجان آمده به خشن ترین صورت سرکوب شد.درس بزرگی که مردم گرفتند !
در محاسبات قدرت وحفظ آن هیچ تفاوتی بین خامنه ای ،روحانی واگر پایش بیفتد خاتمی نیست! با اندک تفاوت هائی همه سر وته یک کرباسند!
قیام نود وهشت با وجود گستردگی واز جان گذشتگی جوانان پشتبانی آحاد مردم را با خود بهمراه نداشت.آن زمان این عدم پشتیبانی مردم سوالات بسیاری را بهمراه داشت .چرا طبقه متوسط اجتماعی به حمایت از خیزش فرزندان خود ،خیزش پای برهنگان بر نخواست؟ آیا این خیزش با این شدت سرکوب برای مدت طولانی مردم را سر خورده خواهد کرد ؟مردم تا کی این همه فساد ،جنایت ،سرکوب ،گرانی ونهایت تحقیر را طاقت خواهند آورد؟
آیا این قیام، حکومتگران ترس خورده را بفکر وا خواهد داشت که در رفتار خود با مردم تجدید نظرکنند؟ ده ها سئوال اما واگر .اما ماهیت این حکومت دینی ورهبر مستبد ومتوهم آن که همگان را بچشم دشمن می نگرد همراه با رویای تداوم رهبری در سیمای مجتبی نه تنها باعث تجدید نظر رفتار حکومت با منتقدان نشد واز دامنه فساد وجنایت نکاست بلکه بر دامنه آن افزود وتکیه بر سر نیزه را بیشر ساخت.
حاکمیت تصمیم خود را گرفت .تمام قدرت بدست ذوب شدگان در ولایت ،یک دست کردن آن در راستای سیاست بیت رهبری.مضحکه انتخابات هزار وچهار صد،معجزه شمن های سیاه شورای نگهبان در بیرون دادن هفت کاندید یکدست مطاع بیت رهبری ،وقاحت رهبر در تبدیل علنی انتصاب بر انتخاب ،بازی واستدلال مشمئزکننده اصلاح طلبان حکومتی و هم فکران غیر حکومتی چه در داخل کشور وچه خارج کشور! بر ادامه بازی بین بد وبدتر باوجودایقان صد درصد بر ریاست جمهوری رئیسی که حکمش در جیب خامنه ای بود و سپردن نخ حود بدست صحنه گردان بازی عروسکی برگزار شده توسط رهبر که برنفرت مردم افزود.
در این سوی نمایش شمن های سفید بر آمده از دل زمان ،تجربه وآگاهی هم گرم کار خود بودند تا از شبکلاه درد آس برنده ای که در دیگ زمان جوشیده بود را بیرون کشند! آن چیزی نبود جزگشودن چشم اکثریت مردم برحقیقت، عنصر تجربه، اگاهی وهمدلی برای رو در روئی مدنی! در تقابل با حاکمیت و نقش بر آب کردن وجاهت واعتبار انتخابات فرمایشی .
چنین شد که حماسه نه به جمهوری اسلامی، نه به انتخابات فرمایشی سال هزار وچهارصد شکل گرفت وحوزه های رای گیری را به حوزه نمایش اراده مردم در ندادن رای ونه به جمهوری اسلامی بدل کرد. حوزه های خالی،اعتراض چشمگیر در عرصه دنیای مجازی ،در افکار عمومی، حضور آگاهانه جوانان در صحنه مجادلات سیاسی در رسانه ها ،کلاب هاووس بازگشت به غرور ملی که در این چهل سال پیوسته تحقیر شده بود مشخصه امروز انتخابات بود !همراه با ورشکستگی حکومت اسلامی که دیگر اعتبار ووجاهتی درقلب مردمان این سرزمین ندارد .
چه زود طشت رسوائی این حکومت از بام تاریخ فرود افتاد! همیشه چنین است زمان می خواهد تا مردم آرام ،آرام در دیگ زمان بجوشند ،پخته شوند خامی از دست بدهند، ترس خود فرو بگذارند وپای در میدان نهند!
چنین شد که حوزه ها خالی ماندند واکثریتی که در آبان نود هشت در پشت جوانان نیستادند! امروز دست در دست هم نخستین تجربه جمعی وقدم عملی خود را با هزاران امید وآرزو بر داشتند.
رفراندم نه به جمهوری اسلامی رابنمایش نهادند.
درخت اودیسه بگل نشست .باش تا بربالد ومیوه دهد.
"مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش،
گوارا باد آن آن باده که اندر بزم نوشندش
شما را باده و جامه گواراو مبارک باد " منظومه آرش سیاوش کسرائی