کارگزاران گفتمانی-رسانهای جمهوری اسلامی ایران تلاش وافری دارند تا به نوعی «سفیدنمایی» چین همت گمارند
علیرضا کیانی - ایندیپندنت فارسی
چین و نوع روابط جمهوری اسلامی ایران با آن، طی ماههای گذشته بسیار مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است. مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی ایران با نگرانی این روابط را مینگرند و از آن به نوعی رابطه استعماری یاد میکنند. تعبیر «ترکمانچای چینی» برای معرفی قرارداد ۲۵ساله چین با جمهوری اسلامی ایران از سوی مخالفان رژیم، خود به خوبی نشانگر نوع جایگاه چین و رابطه با آن از دیدگاه مخالفان است. این نگاه گاهی چنان سویه منفی به خود میگیرد که به شعارهایی همچون «مرگ بر چین» نیز ختم میشود که در برخی تجمعات اعتراضی در خیابانهای تهران نیز شنیده شده است.
در این میان، کارگزاران گفتمانی-رسانهای جمهوری اسلامی ایران تلاش وافری دارند تا به نوعی «سفیدنمایی» چین همت گمارند و از آن کشور و نظام سیاسی آن، تصویری مطلوب پیش روی مخاطبان قرار دهند. این تلاش البته غریب و نچسب مینماید، زیرا حزبی موسوم به کمونیست در آن کشور حاکم است که سویههای توتالیتاریستی قدرتمندی دارد و دستاندازیاش در زندگی خصوصی شهروندان، چنان سنگین است که مسلمانان اویغور در آن کشور را به اردوگاهها میفرستد تا «بازپروری» شوند و آرمانهای حزب کمونیست را در خود نهادینه سازند.
در رژیم جمهوری اسلامی ایران ولی ناممکنهای سیاسی نیز میتواند ممکن شود و به همان صورت که زمانی ضرورت حفظ نظام ایجاب کرد تا خمینی برای مقابله با صدام حسین، از اسرائیل اسلحه ابتیاع کند، در این مقطع نیز «حفظ نظام» و ضرورت پایداری مقابل جبهه «استکبار»، ایجاب میکند تا حزباللهیهای ایران از دولتی چون دولت چین تمجید و تعریف کنند که مساجد را تخریب و مسلمانی را سخت و دشوار کرده است، و این سیاست را، تا جایی پیش میبرند که مسلمانان اویغور در آن کشور را «گروهکهای تند اویغوری» توصیف میکنند که گویا «معضل افراطگرایی» را در آن کشور موجب شدهاند.
موارد قابلتوجهی از تطهیر چین در رسانههای جمهوری اسلامی ایران میتوان نمونه آورد، ولی عجالتا در اینجا به یکی از مهمترین رسانهها، یعنی تارنمای «تسنیم» (که از پایگاههای رسانهای سپاه پاسداران است) اشاره میشود که با بودجهای سنگین، از جمله پایگاههای اصلی توجیه و تطهیر چین در رسانههای وابسته به نظام حاکم بر ایران است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در گزارشی که در شهریور ۱۳۹۹ در آن تارنما به نام «تلاشی جدید برای نمایش تصویری کذب از سین کیانگ» منتشر شد، اخبار بینالمللی درباره آزار نظاممند مسلمانان چینی، «دور جدیدی از شایعهپردازیها» توصیف شد که «مملو از دروغ و بیانات کذب» است.
از جمله کشفیات این گزارش که بدون نام و امضا منتشر شده است، این است که تمام این «جنجالهای تعجبآور» درباره مسلمانان چینی، گویا ریشه در دشمنی یک «دانشمند ضدچینی» به نام «آدریان زنز» دارد؛ فردی که بنا به این گزارش یک تبعه آلمان است و بیشتر «دروغ»ها درباره دولت چین، ساخته و پرداخته اوست. گویا همه فعالیتهای این دانشمند ضدچینی همراه گروهی به نام «ترکستان شرقی» پیش میرود که بنا به این گزارش: «یک گروهک تروریستی است که برای جدایی شین جیانگ از چین به اجرای عملیات تروریستی متوسل شده است.»
پُرپیداست که ساختار چنین سناریویی برای مخاطب ایرانی و فارسیزبان، چه اندازه نمود آشنایی دارد. ذهنیت ضدغربی و توهمزده حامیان جمهوری اسلامی ایران که سویههای ضدبشری عمیقی نیز دارد، از توتالیتاریسم کمونیستی دولت چین علیه مسلمانان دفاع میکند، ولی از آنجا که نمیتواند از آن تفسیر ضداسلامی ارائه دهد، تلاش میکند پای «تروریسم گروهکها» و «توطئه دانشمندان فرنگی» را به میان بکشد تا دولت چین را در نقض حقوق بشر شهروندان مسلمان آن کشور محق نشان دهد. تهمت تروریسم و توطئه موهوم غربیها، برای انگ امنیتی به شهروندان ایرانی نیز کاربرد زیادی دارد.
ولی احتمالا پرسش این باشد که سفیدنمایی دولت چین در رسانههای جمهوری اسلامی ایران بر بنیاد چه رویکرد کلانی انجام میگیرد و آبشخور این تطهیر و توجیه، کدام مرجع تقلید سیاسی است؟ رویکرد ضدآمریکایی جمهوری اسلامی ایران و ضرورت پناه بردن به چین برای پیشبرد مقابله با آمریکا و تداوم سیاست نابودی اسرائیل، از جمله تحلیلهای نخستینی است که از همان آغاز به ذهن مخاطب آشنا با مختصات سیاست در ایران متبادر میشود که البته تبادر درستی است؛ چنان که میتوان آن را به واسطه نمونههایی از پایگاه رسانهای سیاستگذار ارشد رژیم، یعنی شخص خامنهای، نشان داد.
بهمن ۱۳۹۹، مقالهای در تارنمای خامنهای منتشر شد که در آن «محسن پاکآیین»، معاون بیناللمل در «دفتر حفظ و نشر آثار خامنهای»، به صراحت از «لزوم تقویت سیاست نگاه به شرق» دفاع میکند. محسن پاکآیین که از دهه ۶۰ تا دهه ۹۰ در چهار کشور آسیایی و آفریقایی، سفیر جمهوری اسلامی ایران بوده است و از جمله شخصیتهای مورد اعتماد خامنهای در حوزه سیاست خارجی است، در بخشی از یادداشت خود مینویسد: «رهبر انقلاب چندین بار فرمودند که اقتصاد کشور را معطل تصمیمات دولت آمریکا نکنید... ما یکی از پرچمداران جبهه چندجانبهگرایی هستیم که داریم با یکجانبهگرایی آمریکا مقابله میکنیم. به همین دلیل بسیاری از کشورها بهدنبال چندجانبهگرایی در کنار ما هستند. ما باید سیاست نگاه به شرق و سیاست همسایگی را تقویت کنیم.»
بر اساس چنین نگاهی به چین است که سیاستهای مسلمانستیزانه دولت چین نیز از سوی خامنهای، که خود را «ولی امر مسلمین جهان» میخواند، عملا نادیده گرفته میشود و چنان که بالاتر هم اشاره شد، حتی برخی از وابستگان او از در دفاع از رفتار وحشیانه دولت چین در قبال مسلمانان آن کشور بر میآیند. همان گونه که در نمونه بالا دیدیم، «خبرگزاری تسنیم» در چندین گزارش تفصیلی رفتار مسلمانستیزانه دولت چین در منطقه مسلماننشین سین کیانگ را توجیه میکند و آن را توطئه غربیها و «تصویری کذب» از چین میخواند، و کار را به جایی میرساند که میگوید: «ادعای غربیها درباره نسلکشی در شین جیانگ بسیار تاسفبار است.»
درواقع، به همان صورت که خامنهای از سر لزوم حفظ معبر سلاحرسانی به گروههای تروریستی مستقر در لبنان و غزه برای پیگیری نزاع با اسرائیل، مشارکت در کشتار مسلمانان سوریه را پذیرفت و به بشار اسد برای نسلکشی سیاسی در آن کشور یاری رساند، در پیوند با چین نیز از سر لزوم تکیه بر یک قدرت جهانی برای پیشبرد سیاست آمریکاستیزی خود، مسلمانستیزی نظاممند دولت چین را نادیده میگیرد و آن را دولتی«مستقل» و «قابل اطمینان» میخواند و از گسترش روابط با آن دفاع میکند.