انصاف نیوز
امینه شکر آمیز
در پی تصرف افغانستان توسط طالبان یک سری از حامیان افغان طالبان در ایران تجمعاتی را برگزار کردند. از جمله کسانی در مشهد یک تجمع خوشحالی با در دست داشتن پرچم طالبان برگزار کردند. سال گذشته هم تعدادی از افغانستانیهای مقیم ایران در پارک ملت تهران با پرچم طالبان عکس گرفتند که بازتاب زیادی پیدا کرد. این سوال پیش میآید که این حامیان افغان طالبان در ایران چه مشکلاتی را میتوانند برای ایران بهوجود بیاورند.
برای پاسخ به این سوال انصاف نیوز با امانالله قراییمقدم -جامعهشناس- گفتوگویی داشته است. قراییمقدم اعتقاد دارد این مسئله هم از نظر روحی و روانی و هم نظر سیاسی برای جامعه بسیار خطرآفرین است. او میگوید اگر حاکمان به صلاح خودشان بیندیشند، مصلحتاندیش و عاقبتاندیش باشند، با این تجمعات برخورد میکنند. این جامعهشناس میگوید با توجه به اینکه فکر، اندیشه و میزان آگاهی علمی ایران در سطح جهان بسیار بالا است، چنین تفکراتی را نمیپذیرد.
قراییمقدم میگوید «حتی اگر ایرانیهایی که اندیشهی طالبانی دارند (که تعدادشان بسیار اندک است) بخواهند به خیابان بیایند و از طالبان پشتیبانی کنند، هم با واکنش مردم و هم با واکنش حکومت به شدیدترین وجه روبرو خواهند شد».
متن کامل گفتوگوی انصاف نیوز با امانالله قراییمقدم را در ادامه بخوانید:
قراییمقدم: حمایت از طالبان در ایران باعث بدبینی نسبت به حکومت میشود
انصاف نیوز: خطرات حامیان افغان طالبان در ایران چیست؟
قراییمقدم: به نظر من این مسئله هم از نظر روحی و روانی و هم نظر سیاسی برای جامعه بسیار خطرآفرین است. از لحاظ سیاسی یک نوع بدبینی نسبت به حکومت بهوجود خواهد آورد. زیرا مردم براساس تجاربی که دارند و اخبار و اطلاعاتی که کسب کردند (از ۲۰ سال قبل و قبل از آن) دید خوبی نسبت به طالبان ندارند. بنابراین اگر این حامیان بخواهند دید طالبانی را در جامعه القا کنند و گسترش دهند با واکنش مردم روبرو خواهند شد. من خیلی مطمئن نیستم که حامیان طالبان بتوانند دید خود را به جامعه القا کنند بهخاطر اینکه نظر حاکمیت اینطور نیست. حاکمیت میداند که جامعه دیدگاه طالبانی را نوعی گرایش به جاهلیت و عقبماندگی میداند. به نظر من در جامعهی ایران با توجه به اینکه حدود ۱۴ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی داریم و دختران و زنان ما حدود ۵۳-۵۴ درصد دانشجویان را تشکیل میدهند، دیدگاه جاهلیتی مثل طالبان نمیتواند تاثیرگذار باشد. سطح فکری و اندیشهی ایران از ۱۰۰ سال قبل یعنی از حدود سال ۱۳۰۵ که مدرسهی نسوان (دختران) در ایران تاسیس شده است، تغییر کرده است. اولین مدرسه، مدرسهی سن ونسان دوپل است که در ارومیه بوده است و بعد از آن مدرسهی نسوان تاسیس شده است.
ایران با توجه به میزان آگاهی علمی بالا چنین تفکراتی را نمیپذیرد
بنابراین با توجه به سابقهی ۱۰۰ سالهی دانشگاهی ایران چنین تفکراتی نمیتوانند در جامعه رواج پیدا کنند. ما از سال ۱۲۶۸ دارالفنون داشتیم که در کشوری مثل افغانستان چنین چیزی نبوده است. با توجه به اینکه فکر، اندیشه و میزان آگاهی علمی ایران در سطح جهان بسیار بالا است، چنین تفکراتی را نمیپذیرد. میزان آگاهی علمی ایران بسیار بالا است؛ چه در مقالات علمی و چه از این نظر که دانشگاههای ایران الان در ردیف ۱۴۰-۱۵۰ ام دانشگاههای برتر جهان هستند. اندیشهها و افکار مردم ایران تبلور پیدا کرده است و آزادی اندیشه و فکر در درون آنها است. به همین دلیل بنده معتقدم به هیچ عنوان این کسانی که میخواهند نظریات طالبانی را در جامعه گسترش دهند، موفق نمیشوند و با واکنشهای منفی و بدبینی حکومت و حاکمان جامعه روبرو میشوند. این فعالیتها بسیار مضر است و منجر خواهد شد که روحوروان جامعه بسیار آزرده شود.
اگر برخورد نکنند نتیجه میشود اینها خودشان هم مانند طالبان هستند
آیا حاکمیت هم در صورت ادامهی فعالیت این گروه با آنها برخورد میکند؟
شکی نیست. اگر حاکمان به صلاح خودشان بیندیشند، مصلحتاندیش و عاقبتاندیش باشند، برخورد میکنند. چون حاکمان نبض جامعه را بهتر میشناسند. میدانند که الان جامعه با عقاید افراطی خود آنها چه مخالفتی دارد، وای به حال اینکه یک مشت جاهلی که در افغانستان به حکومت رسیدند بخواهند در ایران جایگاهی پیدا کنند. در این صورت حاکمیتی که امروز صحبت از سلول بنیادی، ابداعات، اختراعات، نوآوریهای جدید و شکافتن اتم میکند، متهم میشود که از یک مشت افراد عقبمانده از لحاظ فکری و عقیدتی و افرادی که واپسگرا هستند پیروی میکند. پس نتیجه میشود اینها خودشان هم مانند آنها هستند. بنابراین به نظر من حاکمیت به هیچ عنوان از اینها طرفداری نخواهد کرد. چون نبض جامعه را میشناسد و میداند که جامعهی ما اصلا قابل مقایسه با کشورهای همسایه نیست. ما سلول بنیادی داریم، ما اتم را شکافتیم و از نظر علمی میزان فارغالتحصیل دانشگاهی و مدرسهای بسیار بالایی داریم. ما حدود ۱۴-۱۵ میلیون دانشآموز داریم. بنابراین آزادی اندیشهای که این همه نشریات، کتابها و مطالعات ایجاد کرده است، باعث میشود که حتی اگر ظاهرا هم چیزی نگویند ولی باطنا در فکرشان مخالفت درونی و ذهنی نسبت به اینگونه تفکرات پیدا شده است.
جهل و عقبافتادگی در اندیشهی طالبانی بر دانایی پیروز شده است
بنابراین به نظر من اگر حاکمان بیندیشند و دوراندیش باشند، هرگز کارهای افراطی و عقبافتادهی طالبان را در جامعه گسترش نمیدهند. ما ۱۳-۱۴ میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی داریم و زنان برجسته، استاد دانشگاه، پزشک عالی مقام و... داریم. اینها هرگز زیر بار این نمیروند که از یک مشت تحجر فکری که در اندیشهی طالبان وجود دارد و افکار عقبماندهی ذهنی آنها پیروی کنند. جهل و عقبافتادگی در اندیشهی طالبانی بر دانایی پیروز شده است. به نظر من حاکمیت بهشدت مخالفت خواهد کرد و تا امروز هم این کار را کرده است. تا به حال حاکمیت روی خوش به آنها نشان نداده است و سخنگوی وزارت خارجه هم این موضوع را مطرح کرده است. بنابراین هرگز حکومت به عقاید خرافهی اینها بها نخواهد داد، چون آبروی کشور در سطح جهان از بین خواهد رفت.
جامعه از پنجشیر و احمد مسعود پیروی و طرفداری میکند
اگر در ایران مجددا تجمعاتی برگزار کنند، چه برخوردی باید با آنها شود؟
الان حکومت دارد با اندیشه حرکت میکند، جامعه الان دارد بهنوعی از پنجشیر و احمد مسعود پیروی و طرفداری میکند. جامعه بهخاطر تظاهراتی که زنان و مردان الان در افغانستان انجام میدهند، قلبا و درونا احساس شادی، نشاط و احساس رضایتمندی میکند. اگر تظاهراتی در ایران در این زمینه صورت بگیرد، حاکمیت میتواند آن را به این نسبت بدهد که مخالفت با طالبان است یا نسبت بدهد به اینکه مخالفت با حکومت است. اگر الان عدهای در خیابان بیایند و تظاهرات کنند، حرکت آنها تنها به طالبان منسوب نخواهد شد، بلکه ممکن است منسوب به درون باشد. نمیتوانیم درمورد این موضوع قضاوت کنیم. ولی بهطور کلی اگر الان یک نظرسنجی شود، به جز درصد بسیار کمی -که شامل همین افرادی میشود که میخواهند عقاید طالبانی را ترویج کنند- بقیه با طالبان، اندیشههای طالبانی و تحجر فکری آنها مخالفاند. مدتها قبل در برخی از شعارها به حکومت ما طالبانی میگفتند. بنابراین به نظر من اگر حکومت به اندیشهی طالبانی بها دهد، فاصلهی بین مردم و حکومت افزایش پیدا خواهد کرد. یعنی همین الان هم که فاصله وجود دارد ولی این کار باعث میشود شکاف بین حکومت و مردم عمیقتر و گستردهتر شود و نارضایتی اجتماعی را بالا خواهد برد.
عقاید طالبانی نمیتواند در جامعهی ما گسترش پیدا کند
آیا ممکن است فعالیت حامیان افغان طالبان در ایران روی مواضع ایران نسبت به افغانستان تاثیر بگذارد؟
نه، آنها اقلیتی ۳-۴ میلیونی هستند. حکومت ایران اندیشمندتر از آن است که بخواهد به اینها بها دهد. حکومت ایران نخواهد گذاشت که افغانها یا ایرانیها به وسط خیابان بیایند و شعار طالبانی دهند. حکومت اجازه نمیدهد که یک مشت اقلیت افغانی که طالبانی هستند و به ایران آمدند به جانبداری از طالبان در خیابان به تظاهرات بپردازند. به نظر من این محال است. حتی اگر ایرانیهایی که اندیشهی طالبانی دارند (که تعدادشان بسیار اندک است) بخواهند به خیابان بیایند و از طالبان پشتیبانی کنند، هم با واکنش مردم و هم با واکنش حکومت به شدیدترین وجه روبرو خواهند شد. عقاید طالبانی در جامعهی ما به هیچ عنوان نمیتواند با توجه به این پیشرفت آموزشی، پرورشی و تحصیلات دانشگاهی و پیشرفتی که ایران کرده است، گسترش پیدا کند. اگر حکومت از اینها جانبداری کند، بدانید که تیشه به ریشهی خودش میزند. یعنی فاصلهی مردم با حاکمیت بسیار عمیقتر میشود و شکاف عمیقتری ایجاد خواهد شد. در این صورت جامعه از حکومتی که از چنین تفکراتی تبعیت میکند دلسرد و مایوس خواهد شد.
جامعهی ایران وارد مرحلهی خودمختاری شده است
جامعه مرحلهی مشروعیت سنتی و کاریزماتیک را به قول ماکس وبر پشت سر گذاشته است. امروز در جامعهی ایران بهدنبال مشروعیت عقلانی و منطقی هستند. یعنی به قول دیوید رایزمن امروز جامعهی ایران دیگر از مسئلهی دنبالهروی و سنتخواهی گذشته است و وارد مرحلهی خودمختاری شده است. یعنی مردم از اندیشه و فکر خودشان و از فکر علمی تبعیت میکنند. ایران دیگر از مرحلهی سنتی و کاریزماتیک گذشته است. در حالی که طالبان الان در مرحلهی کاریزماتیک و سنتی است. جامعهی ما اینها را پشت سر گذاشته است. بنابراین اینها دیگر به هیچ عنوان خریداری نخواهند داشت.
جامعهی امروز ما به سوی مشروعیت عقلانی و منطقی در حرکت است
تعداد حامیان افغان طالبان در ایران تقریبا چند نفر است و دقیقا از چه دیدگاهی پیروی میکنند؟
نمیدانیم تعدادشان چقدر است، برآوردی نمیتوانیم داشته باشیم. نمیتوانیم که به قطع بگوییم تمام سنتخواهان در جامعه از بین رفتند یا تمام کسانی که کاریزماتیک فکر میکنند در جامعه از بین رفتند. اما جامعهی امروز ما به سوی مشروعیت عقلانی و منطقی در حرکت است. نمیتوانید بگویید یک جامعه بهطور مطلق فقط عقلانی فکر میکند یا فقط کاریزماتیک یا سنتی فکر میکند؛ مخلوطی از اینها است. اما آنچه حاکمیت هم به نظر من بهدنبال آن است، این است که از مشروعیت عقلانی و منطقی پیروی کند. چنانکه انتخابات را بهوجود آورده است، چنانکه چندین دوره رئیسجمهور انتخاب شده است، چنانکه وزرا را براساس رای نمایندگان مجلس انتخاب میکند و به اصطلاح غربال میکند. ولی جامعهای مثل طالبان میگوید آقا وزرای من اینها هستند! در ایران اینطور نیست و وزیر رای اعتماد میگیرد و مجلس وجود دارد. اینطور نیست که جامعه از آن چیزی که ریشسفیدان میگویند پیروی کند.
طالبان حکومت خود را «امارت» نامیده است
بنابراین جامعهای که در آن مجلس، قوهی قانونگذاری و رئیسجمهوری هست که انتخاب میشود و رای میآورد خیلی با جامعهای مثل طالبان فرق میکند. پس جامعهی ما مثل طالبان نیست که چون پیروز شده است بیاید یکدفعه تمام وزرایش را تعیین کند! این همان مرحلهی ۱۴۰۰ سال قبل است. به نوع حکومتشان هم میگویند «امارت افغانستان». امارت برمیگردد به دورهی صدر اسلام، که دورهی امارت بنیامیه و بنیعباس بوده است. ایران دیگر این مراحل را پشت سر گذاشته است. دیگر کسی نمیتواند بگوید ایران یک امارت است. اینکه عقلانیت محور جامعه است یک مسئله است ولی مسئلهی دیگر این است که در مملکت از بدو انقلاب انتخابات بوده است و الان دورهی سیزدهم ریاست جمهوری و دورهی دوازدهم مجلس است. نمایندگان به هر صورت با همهی اشکالاتی که دارد انتخاب شدند. یعنی رای مردم -کم یا زیاد- دخالت داشته است. اما در افعانستان کجا اینطور است؟ طالبان پیروز شده است و براساس امارت بنیامیه و بنیعباس میگوید آقا اینها وزیر هستند! کلمهی «امارت» را به کار میبرد، نه کلمهی «جمهوری» را؛ اینها با هم فرق می کند. بنابراین به نظر من هرگز مردم ایران و حاکمان ایران این روال را در پیش نخواهند گرفت، چون میدانند مشکلاتی که با آن روبرو هستند صدچندان خواهد شد.
در داخل ایران به هیچ عنوان درگیری رخ نمیدهد
آیا ممکن است بین افغانهای طرفدار طالبان و افعانهای مخالف طالبان که در ایران هستند درگیری پیش بیاید؟
در داخل ایران نه. ولی در افغانستان من این احتمال را قوی میدانم. به نظر من حرکت جامعهی افغانستان بهخصوص احمد مسعود پسر احمدشاه مسعود و پنجشیر به سوی یک حرکت مشروعیت عقلانی و منطقی است. اما در ابتدای کار است. درون افغانستان اختلافات افزایش پیدا خواهد کرد. یعنی این تظاهراتی که الان در افغانستان میبینید که مردان و بهخصوص زنان راه انداختند، طالبان را با مشکلات عدیدهای روبرو خواهد کرد. اما در داخل ایران به هیچ عنوان درگیری رخ نمیدهد. داخل ایران حامیان طالبانی چیزی نیستند و هیچ اثری ندارند. در ایران نه جرئت چنین کاری را دارند و نه خواهند کرد و نه حکومت اجازه خواهد داد. ولی در درون افغانستان اختلافات مردم با حاکمیت، امارت اسلامی و با اندیشههای خرافی طالبانی و حکومت جهل و نادانی افزایش پیدا خواهد کرد. ۲۰ سال است که افغانستان هم پا در جرگهی علم و دانش گذاشته است و زنان تحصیلکردهی دانشگاهی، پزشک و ... دارد. جلوی باروری اندیشه را نمیتوان گرفت. طالبان و مردم افغانستان مانند ۲۰ سال قبل نیستند. تغییر اندیشه اتفاق افتاده، طرز فکر عوض شده است و فضای مجازی، ماهوارهها، کلاس درس، دانشگاه و کتاب رواج پیدا کرده است. همهی اینها فکر مردم افغانستان و فکر طالبان را تغییر داده است. اما طالبان هنوز بر سر میراث گذشته نشستهاند، ولی مردم نه. به نظر من درون جامعهی افغانستان آبستن حوادث متعددی خواهد بود.
تجمع زنان نقابپوش در کابل
مسئولان، ما «دلار» نیستیم