در اینجا به شرح یکی از عملیات ساواک در جهت کسب اخبار و اطلاعات از روحانیون می پردازیم
در سالهای 1346_47 که فعالیتهای گروههای تروریستی شدت نگرفته بود ساواک فرصت بیشتری داشت که به عملیاتهائی نظیر تهیه مدارک علیه آروحانیون فحاش و هتاک دست بزند
تعدادی از روحانیون همه فن حریف که بالای منبر از پاکی و طهارت و صداقت و اسلام و ایمان صحبت میکردند و مسئولین دولتی و زمامداران حکومتی را مرتد و کافر و ضد دین و اخلاق معرفی میکردند ولی خود آلوده به فساد بودند برای تهیه مدارک در نظر گرفته شدند
پنج نفر از آنان عبارت بودند از ؛ آیت الله فلسفی (واعظ شهر) ، سید محمود قمی ، جعفر شجونی ، محمدصادق لواسانی
ماموریت اجرای عملیات در ساواک تهران به کارمندی بنام عباس تهامی که استعداد خوبی هم داشت محول شد
او منزل آبرومندی را اجاره و مامورین فنی در بعضی اتاقها دوربین های متعدد تلویزیونی ، عکسبرداری و میکروفون های ضبط صوت تعبیه کردند
او دخترانی را استخدام کرده بود که عاشق کارهای پلیسی و ماجراجویانه بودند
با آنها موضوع را مطرح و منظور از تهیه فیلم و عکس را توضیح داده بود
یکی از دخترها استعداد اجرای عملیات را داشت
روش کار این بود که این دختر به نحوی خود را به افراد مورد نظر نزدیک و بعنوان اینکه مسئله شرعی دارد با آنها ملاقات نماید
در ملاقاتها عنوان می نمود که همسر دارد و همسرش از لحاظ جنسی او را ارضاء نمی کند و سه ماه به سه ماه در سفر است و تکلیف چیست
باید طلاق بگیرد؟
دخترک چون از زیبائی هم بهره مند بود گاهی لای چادر عشوه ای نیز ابراز میکرد
امکان نداشت که تیرش به هدف نخورد ، همه سوژه هائی که روی آنها کار میکرد بدام افتادند
دخترک پس از یک یا دو جلسه موفق میشد نظر آنها را به خود جلب کند و عنوان کرده بود از لحاظ مالی مرفه است
و شوهرش نیز غالبا در سفرهای طولانی خارج و داخل کشور است آنها تشویق میشدند که برای گذراندن با او به خانه اش بروند
همه پنج آیت الله که نامشان ذکر شد به ترتیب به منزل دخترک رفتند
از همه آنها فیلم و عکس و نوار تهیه شد
دخترک طبق دستوری که داشت سعی میکرد در اتاق خواب که دوربینها مشغول کار بودند حرکاتی بکند که سوژه هم در مقابل حرکات سبک و زننده ای از خود بروز دهد
مثلا در فیلم مربوط به فلسفی دخترک عمامه فلسفی را برداشت و بر سر خود نهاد و لخت شد و عمامه را به دور کمرش پیچید و محل مخصوص خود را با آن پاک کرد، یا عمامه را بدور گردن آنها پیچیده و آنها را به این طرف و آنطرف کشانده بود یا از عمامه بعنوان توپ فوتبال و عبا را بعنوان چادر استفاده کرده بود
و حرفهای رکیکی که هتک حیثت آخوندها را میکرد بین آنها رد و بدل شده بود
آخوندها هم انصافا از زبان درنمانده بودند و علیه هملباسهای خود
و عمامه بسرها سخن پراکنی و شوخی و خوشمزگی میکردند
دخترک بعضی از آنها را به رقص و مشروب خواری نیز واداشته بود و از تمام صحنه ها فیلم و عکس تهیه شده بود ...
بخشی از کتاب " در دامگه حادثه "
*مصاحبه پرویز ثابتی صفحات 174 و 175
دوستان گرامی روحانی پنجم که از او نام برده نشد؛ آیت الله سید عبدالرضا حجازی بود
از شما پوزش میخواهم که نام وی را فراموش کردم در متن اصلی بنویسم