زهرا منصوری، انصاف نیوز
احمد زیدآبادی میگوید دخالت نظامی در افغانستان اعلان جنگ با طالبان است، پس فعلا باید موضعی خنثی نسبت به آن گرفت، چون الان وقت هیچ دخالتی نیست.
پس از تسلط طالبان بر افغانستان بسیاری از مردم این کشور و دیگر کاربران شبکههای اجتماعی، دنیا را متهم به سکوت کردند؛ از سوی دیگر کاربران ایرانی با انتقاد به حمایت از طالبان در صداوسیما حکومت را متهم به تناقض کردند که در کشورهای مختلف سیاستهای متفاوتی را پیش گرفته است. با احمد زید آبادی دربارهی این نظرات مبنی بر تناقض در رفتار حکومت و مردم در مواجهه با مسئلهی پنجشیر با دیگر مناطق و همچنین مقایسهی فلسطین و پنجشیر گفتوگویی کردیم، متن کامل آن را در ادامه بخوانید:
زیدآبادی: صرفِ حمایت لفظی، به چه درد مقاومت ملی افغانستان میخورد؟
احمد زیدآبادی -تحلیلگر سیاسی و نویسنده- دربارهی انتقاد عدهای از مردم از عدم حمایت صریح جمهوری اسلامی از قیام پنجشیر با وجود سابقهی چنین رویکردی در کشورهای دیگر به انصاف نیوز گفت: موقعیت جغرافیایی مسئلهی مهمی است. نمیتوان گفت چون جمهوری اسلامی در جایی دخالت کرده، پس باید در جای دیگری هم دخالت کند. مورد به مورد با هم تفاوت دارد و باید مورد بررسی قرار گیرد.
او افزود: برای مثال دخالت ایران در سوریه دو بخش داشت، یکی دفاع از رژیم جبار بشار اسد که امری نادرست و غلط بود. اما بخش دیگر آن مربوط به مبارزه علیه داعش بود که یک ائتلاف جهانی علیه داعش راه افتاده بود و این امکان برای ایران به وجود آمد تا بخش نانوشتهای از این ائتلاف باشد. دربارهی لبنان هم میتوان طور دیگری به مسئله نگاه کرد، ایران در زمانی به شکلگیری حزبالله کمک کرد که فضای جهانی اجازهی اینکار را میداد. چون جنوب لبنان توسط اسرائیل اشغال شده بود، طبق قطعنامهی سازمان ملل اسرائیل باید آنجا را ترک میکرد اما چون اینکار را نکرده بود، بنابراین مبارزه برای اشغال مشروعیت قانونی داشت و ایران به آنجا رفت. اما حالا که رفع اشغال شده، ادامهی حضور ایران در لبنان و مسلح بودن حزبالله را میتوانید مورد انتقاد قرار دهید.
او با اشاره به اینکه دخالت نظامی در افغانستان اعلام جنگ به طالبان است، میگوید: با یک نگاه همهجانبهگری میتوانیم ببینیم چه کاری خوب یا بد بوده. امروز کسانی که انتقاد میکنند، چه دخالتی را مدنظر دارند؟ اگر ایران بخواهد دخالت نظامی کند، در حقیقت اعلام جنگ به طالبان است. این را در نظر بگیرید که ۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک وجود دارد و طالبان مورد حمایت اطلاعات ارتش پاکستان است. میتوانند تمام مرزهای ایران را کاملاً ناامن کند. اگر منظور این افراد صرفِ حمایت لفظی است، خب به چه درد مقاومت ملی افغانستان میخورد؟ این در حالی که هیچ کشوری در جهان به حمایت آنها برنخاسته است. به همین دلیل من خیلی متوجهی درخواست بخشی از هموطنان نمیشوم.
اگر جمهوری اسلامی از طالبان حمایت میکند، اشتباه بزرگی میکند
او ادامه داد: ببینید! برخی جمهوری اسلامی را به طالبانی بودن متهم میکنند. حالا چگونه از آن انتظار دارند، از ضد طالبان حمایت کند؟ این خودش یک پارادوکس است! ولی اگر جمهوری اسلامی از طالبان حمایت میکند، اشتباه بزرگی میکند. اما انتقاد از جمهوری اسلامی برای حمایت از طالبان با درخواست برای دخالت نظامی بسیار متفاوت است. این دیگر شبیه ماجرای سوریه نیست. به هر حال طالبان کارنامهای دارد که به هیچوجه قابل دفاع نیست. الان هم مدعی تغییر رفتار شده و جامعهی جهانی هم منتظر است. به همین دلیل برخورد خنثی باطالبان به نفع کشور و منطقه است. همهی کشورها هم این کار را میکنند و اگر چیزی بیش از این باشد، نادرست است.
زیدآبادی دربارهی تناقض در درخواست برای حمایت از پنجشیر و شعار «نه غزه نه لبنان» اضافه کرد: مردم دیدگاه مختلفی دارند و همهی آنها یک صدا نیستند، اما کنشگرانی داریم که در فضای مجازی فعال هستند. دخالت ایران در سوریه بخشی که مربوط به بقای اسد بوده، کار اشتباهی بوده و اگر الان برخی از کنشگران میگویند چون آنجا دخالت کردید اینجا هم باید دخالت کنید، به نظر من این حرف منطقی نیست. اگر منظور آنها این است که جمهوری اسلامی را در مقابل یک تناقض قرار دهند. مثلا بگویند در سوریه ادعا داری و الان کاری نمیکنی. البته این تناقض در جمهوری اسلامی وجود دارد. اما فقط به خاطر تناقض گفتمانی نباید اعمال فشار کنند که کشوری وارد بحران شود.
آنها که از جمهوری اسلامی توقع حمایت از مقاومت پنجشیر را دارند، باید روشن کنند، منظور آنها چه حمایتی است و چگونه باید انجام شود و چه عواقبی دارد؟ باید ابعاد، تعداد نیروها و گستردگی مقاومت در پنجشیر روشن باشد. بسیاری از نیروهای شمال که در زمان احمدشاه مسعود در آنجا سنگر گرفته بودند، در کابل هستند، مثل عبدالله عبدالله که در حال رایزنی با طالبان است. بسیاری از آنها از کشور خارج شدند. بنابراین معلوم نیست چه تعداد نیرویی وجود دارد که بتواند در برابر موج مهیب طالبان ایستادگی طولانی کند. الان هم فقط روزنامهی جمهوری اسلامی است که خبر میدهد پنجشیر آزاد شده و رهبران طالبان همدیگر را ترور کردند!
انسان عاقل هم نمی تواند اخبار این روزنامه را جدی بگیرد. اول باید توان رزمی و میزان مقاومت این جبهه مشخص شود. و اینکه در حالی که پنجشیر در شمال شرق افغانستان محصور است، چگونه میتوان به آنها کمک کرد؟ اصلا چه نوع کمکی میتوان به آنها کرد و از چه طریقی؟ اگر به آنها کمک تسلیحاتی کنیم که این اعلام جنگ علیه طالبان است. طالبانی که مانع موفقیت ارتش ناتو شده است. جنگجویان آن آدمهای خیرهسری هستند و هر تغییرات آب و هوایی را تحمل میکنند. در ایران هم برخی ازسنیهای مرز نشین ما به آنها نگاه خوشی دارند. چگونه باید با آنها وارد جنگ شد و بعد از عواقب آن مصون ماند؟
وقتی جنگ هم شود، تمام دشمنان منطقهای ایران میتوانند در آنجا میدانگاهی پیدا کنند. از اسرائیلیها تا بقیهی محافل منطقهای. اینها عملیات مینگذاری و تررویستی را خوب بلد هستند و اگر بخواهند نفوذ کنند، مقابله با آنها بی نهاست دشوار است. به همهی این پرسشها باید پاسخ داده شود. گاهی یک فضای هیجانی راه میافتد و همه هم به دنبال آن راه میافتند، بدون اینکه فکر کنند. برخی از تحلیلگرها هم این اشتباه را میکنند. توجه نمیکنند با یک پدیدهی پیچیده و پر مخاطره روبرو هستند و ذره ذرهی آن باید مورد کنکاش قرار گرفته شود.
هرگونه دخالت یعنی وارد شدن به یک جنگ داخلی
این تحلیلگر سیاسی، دربارهی سیاست ایران در مقابل فلسطین و مقایسهی پنچشیر و فلسطین میگوید: سیاست ایران در فلسطین هم از نظر من اشتباه بود. نه تنها هیچ کمکی به فلسطینیها نکرده بلکه وضعیت آنها را خرابتر هم کرده. یعنی سیاست ایران در آنجا را خیلی مثبت نمیدانم که بخواهم همین رویه در جایی دیگر هم اتفاق بیافتد. اما اساساً این دو پدیده هیچ ربطی به هم ندارند. ماجرای فلسطین دربارهی دو ملت است که دچار اختلاف منافع و سرزمینی هستند.شورای امنیت هم برای آنها قطعنامه صادر کرده است. میلیونها آواره تحت نظارت سازمان ملل هستند. تمام جامعهی جهانی به دولت فلسطینیها کمک مالی میکند. اما در افغانستان یک موضع داخلی در میان است. نیروهای واسطی هم مثل کرزی و عبدالله هم هستند و میخواهند دو جریان را به یک سمتی هدایت کنند تا یک توافق نهایی صورت گیرد. هرگونه دخالت در این مسئله یعنی وارد شدن به یک جنگ داخلی.
بنابراین هیچگونه کار نظامی در افغانستان نمیتوان کرد. اما اگر طالبان به وعدههای خود عمل نکند و حقوق زنان را نقض کنند و مطبوعات را محدود کنند و اگر بخواهند افکار متحجرانهی خود را تحمیل کنند، طبیعی است که در آنجا جنبشهایی اجتماعی شکل خواهد گرفت. اگرچه همین الان هم در آنجا اعتراضهایی میکنند. اگر بخواهد رفتار طالبان ادامه پیدا کند، طبیعتا یک اجماع نظر بینالمللی دربارهی طالبان شکل خواهد گرفت. در آن زمان ایران میتواند بخشی از این اعمال فشار باشد. این هم مستلزم یک نوع همکاری صادقانه میان آمریکا، اروپا، چین، روسیه، پاکستان و برخی از کشورهای حاشیهی جنوب خلیجفارس است. بدون تشکیل این ائتلاف به طالبان نمیتوان نزدیک شد. هیچ کشوری به تنهایی نمیتواند در آنجا کاری کند. همهی کشورها الان منتظر هستند که ببینند چه اتفاقی میافتد. حتی آمریکاییها هم همین سیاست در در پیش گرفته اند در حالی که از طالبان ضربهی بزرگی خوردند زیرا طالبان میزبان القاعدهای بودند که به برجهای دو قلوی آمریکا حمله کردند و سه هزار نفر در آنجا کشته شدند.
او در ادامه به تحلیل مواضع مختلف درمورد طالبان در ایران پرداخت: در ایران چند صدا وجود دارد، گروهی به توجیه طالبان متوسل شدند، یک نمایندهی مجلس آنها را جنبش اصیل منطقه خوانده است! اما در سطح رسمی گفتهاند، باید دولت فراگیری در آنجا شکل گیرد که حقوق مردم با دیدگاههای مختلف را تامین کند. در این حد چیز خیلی بدی نبوده و اما این اشکال به جمهوری اسلامی وارد است چرا خودش اینکار را انجام نمیدهد و دولتی فراگیر تشکیل نمیهد، این می تواند یک نوع مناقشهی گفتمانی با سیستم باشد.
احمد مسعود میتواند یک چهرهی نمادین برای آیندهی افغانستان باشد. به هر حال الان زمان مناسبی برای اقدام در افغانستان نیست. متأسفانه هر اتفاقی در این دنیا بیافتد که به کشور ما هم ربطی داشته باشد، یک فضای رسانهای شکل میگیرد و همه به دنبال آن به حرکت در می آیند. بعد از چند روز هم آن را فراموش میکنند. این موج حمایت از افغانستان به نظرم چند روز دیگر خاموش میشود و از آن طرف توجهات به سمت آژانس و مسئلهی هستهای ایران میرود. متأسفانه قشری که خود را نماد افکار عمومی در کشور معرفی میکنند، هیچ مسئلهای را تا انتها پیگیری نمیکنند! دائم از این شاخه به آن شاخه میپرند و برای همین هم نتیجهی لازم را از کارشان نمیگیرند.