خبرنامه گویا
حنیف یزدانی - دهه هاست که منطقه خاور میانه و در جغرافیایی بزرگتر، کشورهای اسلامی از مراکش تا پاکستان و هند در آتش خشونت، فقر و استبداد می سوزند. عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکلگیری و استمرار بدبختی مردم کشورهای عمدتا مسلمان نشین نقش بازی می کند. ایران و مردمش برای خروج از این مخمصه تلاشهای بسیاری کرده اند که تاثیر بسیاری بر روی سایر کشورهای اسلامی داشته است.
آنچه ایران را در این تقلای تاریخی برای دستیابی به دولت حق مدار و دموکراتیک متمایز از سایر کشورهای اسلامی کرده، حضور روشنفکران آزادی خواهی است که در عمل به آزادی و استقلال معتقدند و بر مبنای کارنامه روشنی که دارند مورد وثوق نسبی جامعه قرار دارند. واگر نه سایر کشورهای مشابه ایران، انواع اپوزیسون وابسته به غرب، مستبد، اقتدارگرا، اسلامگرا و چپ و راست غیر دموکراتیک وجود دارند.
مرحومان آیت الله منتظری و جناب بنی صدر دو تن از سیاستمدارنی بودند که متاسفانه مشابه آنها را در سایر کشورهای اسلامی به سختی می توان یافت. افرادی که بر مبنای اصول آزادی، عدالت و استقلال زندگی می کنند و بر کرامت انسانی و دفاع از حقوق انسان پای می فشارند تا جایی که نه تنها قدرت را ترک می کنند بلکه با شجاعت در مقابل آن قرار می گیرند و به سختی های بیشمار دچار می شوند.
خود را بسیار خوشبخت می دانم که همزمان با ایشان زیستم و سعادت دیدار با هر دو بزرگوار را از نزدیک داشتم. در سالهای میانه دهه 80 در دوران دانشجویی، چند بار با مرحوم منتظری دیدار داشتم که در طی آن پیامهای مرحوم بنی صدررا نیز به ایشان منتقل کردم.
در اولین دیدار وقتی به جناب بنی صدر گفتم که به همراه جمعی از دانشجویان قصد دیدار با آیت الله منتظری را داریم، ایشان گفتند اگر فرصت پیش آمد سلام مرا به آیت الله منتظری برسان و از او بپرس آیا عزل ایشان از جانیشنی ولایت فقیه تنها مربوط به سال 67 می شود یا از قبل خبرهایی وجود داشته است؟
در اتاق کار مرحوم منتظری به همراه سایرین به سخنان ایشان در تفسیر سوره ایی از قران گوش دادیم و در هنگام خداحافظی پس از خروج سایر دانشجویان خود را به ایشان رساندم و با احتیاط فراوان گفتم از سوی جناب بنی صدر پیامی دارم. چشمانش برقی زد و با لهجه زیبای نجف آبادی اش گفت سلام به آقای بنی صدر برسانید و پاسخ گفتند که از سالها قبل چیزهایی شنیده بوده است.
لازم به توضیح است که بسیاری از جنایات و خیانت های رژیم در دهه 60 توسط آقای منتظری به دفتر آقای بنی صدر ارسال می شد و آقای بنی صدر آنها را منتشر می کرد. از جمله کشتار زندانیان در تابستان سال 67. بسیاری از اصلاحطلبان، بعدها گفتند که بنی صدر بود که با افشای این جنایت زمینه عزل منتظری را فراهم کرد. شاید مرحوم بنی صدر با این پرسش می خواست در این رابطه مطمئن شود.
در نوبت دیگری، جناب بنی صدر فرمودند به آقای منتظری بگویم که چرا تکلیف خود را با ولایت فقیه مشخص نمی کند؟ با یکی از دوستان دانشجوی نزدیک به بیت مرحوم آیت الله منتظری مسئله را طرح کردم تا ایشان مقدمات دیدار را انجام دهد. در دفتر آقای منتظری با فرزند ایشان صحبت کردیم. ایشان در آن زمان می گفتند که از نظر ایشان ولی فقیه مانند رییس جمهور است و رییس جمهور معادل نخست وزیر. پاسخ دادم که این القاب، مفاهیمی دارند که نمی توان آنها را معادل هم قرار داد و نیاز به شفافیت بیشتر است. به هر حال درخواست کردم که مسئله را به مرحوم منتظری منتقل کند.
مرحوم منتظری در اردیبهشت 87، در دیدار با اعضای نهضت آزادی ولایت مطلقه فقیه را مصداق شرک دانستند. این نتیجه گیری ایشان، از سوی مرحوم بنی صدر بسیار ارزشمند و مهم و تاریخی تلقی می شد و بارها به آن اشاره کردند. زیرا توسط یک مرجع تقلید شیعه بیان شده بود که تاثیر بزرگی بر قشر مذهبی و سنتی جامعه خواهد گذاشت.
حنیف یزدانی
انقلاب در روابط ایران و عربستان