امیرحسین میراسماعیلی -ایران وایر
«بهرنگ رهبری»، روزنامهنگار ایرانی ساکن کانادا در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» میگوید ماموران امنیتی ایران پس از چندین دیدار و ایجاد تماسهای تلفنی مکرر با پدرش که در تهران زندگی میکرد، تلاش داشتند او را ترغیب کنند به ایران بازگردد یا از کانادا با آنها همکاری کند.
در دو سال گذشته، بسیاری از روزنامهنگاران ایرانی شاغل در رسانههای خارج از کشور بارها از تهدید خود و خانوادههایشان توسط دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی خبر داده و اعلام کردهاند که تهدید به مرگ یا ربایش شدهاند. حالا در تازهترین نمونه، بهرنگ رهبری، روزنامهنگار ایرانی ساکن شهر تورنتو کانادا از ایجاد یک تور اطلاعاتی برای دعوت او به همکاری با نهادهای امنیتی و همچنین دعوت از وی برای سفر به ایران خبر داده است.
رهبری که شامگاه ۲۱ مهر ۱۴۰۰ در صفحه شخصی خود در توییتر به افشای این ماجرا پرداخت، در گفتوگو با «خبرنگاری جرم نیست» جزییات بیشتری از این اتفاق را روایت کرد: «همهچیز از ماجرای شلیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به هواپیمای اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶ شهروند بیگناه آغاز شد. از آن جایی که ۶۰ خانواده از جانباختگان آن حمله تروریستی در شهر محل سکونت من، تورنتو زندگی میکنند و انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز پیاس ۷۵۲ نیز در همین شهر تشکیل شده است، بنده از ابتدا تاکنون سعی کردهام با عضویت در این انجمن و انتشار سخنان خانوادههای داغدار، سهمی در افشای حقیقت و عیان کردن میزان جنایات سپاه پاسداران و حکومت ایران داشته باشم؛ فعالیتهایی که باعث شدند چهره نظام ایران در دنیا بیش از پیش عیان و تا جای ممکن با پنهانکاری و فریب مردم مقابله شود. ظاهرا به همین دلیل هم برای ماموران امنیتی ایران طعمه شدم تا با جذب من بتوانند از جزییات فعالیتها و دستآوردهای خانوادههای جانباختگان این حادثه مطلع شوند و مقابله به مثل انجام دهند. در نتیجه، زمانی که در خردادماه سال جاری در توییتر از دلتنگی خودم و پدرم برای همدیگر نوشتم، آنها فکر کردند بهترین فرصت است تا با سوءاستفاده از این فاصله و غمگین بودن ما، من را به ایران بکشانند.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
بهرنگ رهبری ۳۱ خرداد ۱۴۰۰ در توییتر تصویری از پیام پدرش به او را منتشر کرد که گفته بود: «دلم برایت خیلی تنگ شده. اینجا تنها شدهام. نه دوستی و نه آشنایی. زانودرد نفسم را گرفته.»
این پیام احساسی و غمانگیز در فضای مجازی با استقبال زیاد مخاطبان ایرانی مواجه شد و بسیاری از ایرانیها برای بهرنگ رهبری نوشتند که حاضر هستند هرکاری که در توانشان باشد، برای پدر او در ایران انجام دهند.
بهرنگ رهبری ادامه میدهد: «همین توییت باعث شد تا ماموران امنیتی که نمیدانیم دقیقا متعلق به کدام نهاد اطلاعاتی هستند، چندین بار به در خانه پدرم بروند و بارها هم با تماس تلفنی داشته باشند. آنها فکر میکردند که دیگر خبرنگاری برای من مهم نیست و دلزدهام و میخواهم برگردم. پس به پدرم گفتند که میدانیم بهرنگ دلش برای ایران تنگ شده است و اگر برگردد، کسی با او کاری نخواهد داشت و در نهایت از او چهار تا سوال میکنیم. وقتی پدرم این صحبتها را به من منتقل کرد، به شدت نگران شدم. زیرا میدانستم آنها چه برنامهای دارند و نگران من و پدرم نیستند. به پدر گفتم به آنها بگوید سه ماه دیگر انتخابات کانادا برگزار میشود و من نمیتوانم فعلا به ایران بازگردم، چون میبایست اخبار این انتخابات را در رسانهها منعکس کنم. این بهانه را آوردم تا آنها جواب قطعی منفی از من نگرفته باشند و فعلا پدرم را اذیت نکنند تا با استفاده از همین فرصت، مقدمات سفر پدرم به کانادا و رهایی از دست آنها را مهیا کنم.»
همزمان با فشارهای امنیتی از ایران، بهرنگ رهبری در کانادا با پوشش اخبار ایران در رسانه «ایرانیان کانادا» در خصوص درباره جزییات پرونده حمله موشکی سپاه پاسداران به هواپیمای مسافربری اوکراینی، پولشوییهای سپاه پاسداران در کشور کانادا و قرار گرفتن نام این سازمان در لیست گروههای تروریستی اطلاعرسانی میکرد؛ فعالیتهایی که منجر شدند تهدیدهایی جدی به سمت او و چندین فرد دیگر از اعضای انجمن خانوادههای جانباختگان پرواز اوکراینی سرازیر شود.
«شاهین مقدم»، «علیاصغر گرجی»، «مهرزاد زارعی» و «حامد اسماعیلیون» از اعضای این انجمن، «اردشیر زارعزاده» وکیل خانوادههای جانباختگان و «سارا اکرمی» دیگر خبرنگار ایرانی ساکن کانادا، افراد دیگری هستند که به گفته رهبری، تهدیدهای واضحی را درباره قتل و ربوده شدن دریافت کرده بودند.
بهرنگ رهبری، روزنامهنگار فعال در «رادیوفردا» در ادامه توضیح میدهد: «رسما گفتند سرتان را زیر آب میکنیم و خودتان و خانوادههایتان را میکشیم. ما فورا پلیس فدرال کانادا را در جریان گذاشتیم و از جمهوری اسلامی ایران شکایت کردیم. پلیس کانادا درباره این تهدیدها تحقیقات گستردهای انجام داد و پوشش امنیتی لازم را نیز از افراد تهدید شده به عمل آورد. اما در نهایت اعلام کردند که به مدرکی مستند درباره ارتباط تهدیدکنندگان با جمهوری اسلامی پیدا نکردهاند و نمیتوانند از مسیر قانونی از آنها شکایت کنند. تماسها و مراجعات حضوری ماموران با پدرم همچنان ادامه داشت و آنها با لحنی دوستانه و مودبانه، همچنان تاکید داشتند که خیر و صلاح من را میخواهند و به پدرم فشار میآوردند تا من را راضی به بازگشت یا همکاری با آنها کند. حتی گفته بودند اگر بهرنگ توان مالی برای خرید بلیت را نداشته باشد، حاضرند هزینه آن را پرداخت کنند تا یک پدر و پسر پس از سالها همدیگر را در آغوش بگیرند! وعدههایی که برای من مشخص بود چه نیت شومی پشت آن نهفته است اما نمیتوانستم آن را به پدرم بگویم تا استرس و فشار بیش از حدی به او وارد کنم.»
در نهایت پدر این روزنامهنگار که قبلا هم به کانادا سفر کرده بود، توانست پس از گذشت چند ماه، مجوز حضور دوباره در این کشور را کسب کند و چند روز قبل به آغوش فرزند روزنامهنگار خود رسید.
بهرنگ رهبری با اشاره به فعالیتهای خود در خصوص پرونده مربوط به هواپیمای اوکراینی به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «آنها میخواستند با دستیابی به اطلاعاتی که از حضور در جلسات خانوادههای جانباختگان هواپیمای اوکراینی در اختیار داشتم، در روند پیگیری پرونده و احقاق حق آنها اخلال ایجاد کنند که خوشحالم توانستم در مقابل آنها ایستادگی کنم. من زمانی که وارد این شغل شدم، برای خودم خط قرمزهایی را ترسیم کردم و به خود قول دادم تا هیچگاه چشمانم را بر روی حقیقت نبندم. همیشه سعی کردهام با گزندگی و تندی ذاتی که در ادبیات من هست، سمت حقیقت بایستم و بدون هیچگونه مماشات، از خدمت کردن به دولتها یا گروهها و احزاب سیاسی پرهیز کنم. برای من شرافت خبرنگاری مقدستر از پول و مال و رفاقت است.»
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای استقرار خود در سال ۱۳۵۷، بارها تلاش کرده است روزنامهنگاران و فعالان سیاسی خارج از ایران را ترور کند یا با ایجاد دامهای اطلاعاتی، به ایران بازگرداند.
کشاندن «روحالله زم»، روزنامهنگار و موسس کانال تلگرامی «آمدنیوز» به کشور عراق، ربایش و سپس انتقال پنهانی او به ایران که در نهایت منجر به اعدام این روزنامهنگار شد، ربایش «حبیب اسود»، فعال سیاسی ایرانی در کشور ترکیه و انتقال او به ایران و همچنین طرح ربایش «مسیح علینژاد»، روزنامهنگار و فعال سیاسی ایرانی در کشور امریکا که توسط مقامات قضایی این کشور افشا شد، از آخرین نمونههای فعالیتهای تروریستی مقامات امنیتی ایران هستند.
داعش در خیابانهای اصفهان