Saturday, Oct 30, 2021

صفحه نخست » سرکوبگری از نوع تازه!؛ احمد زیدآبادی

29920D4A-8964-4697-B47F-681BAAF5F462.jpegکانال تلگرام نویسنده

در افق سیاسی ایران زمین خوشبختانه ایده‌های مبتنی بر استبداد و سرکوب تحت لوای دین در حال غروب است، اما بدبختانه ایده‌های استبداد و سرکوب با پرچم ضدِ دین در حال طلوع است!


متأسفانه این خاصیت دیالکتیک است! وقتی ایده یا تزی مستقر می‌شود، ضدِ‌ایده یا آنتی‌تزی در تضاد با آن شکل می‌گیرد. از نگاه هگل و مارکس از این تعارض به قهر، سنتزی حاصل می‌شود اما ظاهراً همیشه هم اینطور نیست! در کشور ما گویی از تعارض تز و آنتی‌تز قرار نیست سنتزی پا به میان بگذارد بلکه فقط تز و آنتی‌تز به طور دوره‌ای جای خود را با هم عوض می‌کنند!


در مورد وضعیت ایران شاید بتوان در مورد غروبِ سرکوبگری تحتِ نام دین از درِ انکار در آمد اما آنچه به نظر من انکارناکردنی است طلوع سرکوبگری در هیئت ضدِ دین است.


در اینجا هنگامی که از غروب و طلوع سخن می‌گویم محو کامل یکی و ظهر کامل دیگری نیست بلکه صرفاً از متن به حاشیه رفتن یکی و از حاشیه به متن آمدن دیگری است.
باری، واکنش‌هایی که نسبت به درگذشت مرحوم آرامش دوستدار و آراء او در بین برخی محافل ایرانی رخ داد، برای من عیان کرد که این محافل به دلیل رنج ناشی از آوارگی و یا شدت نفرت‌شان از وضع موجود در ایران، دیگر چندان اعتنایی به پیامدهای سیاسی اظهارات خود ندارند و مهار شتر سرکش ذهنیات خود را رها کرده‌اند تا در هر نقطه‌ای که خواست و میلش کشید، زانو بزند!

راستش من در نقدم از نظرات آرامش دوستدار، به دلایلی ملاحظه و احتیاط بسیار به خرج دادم وگرنه اگر قرار به صراحت و شفافیت بود می‌نوشتم؛ آن مرحوم در مورد دو مفهوم بنیادی عصر جدید یعنی عقل و سکولاریزم دچار سوءتفاهم عمیق شده بود و دانسته یا نادانسته به ترویج آئینی برخاسته بود که پیامدهای سیاسی‌اش جز به سرکوبگریِ توتالیتر از نوع هیتلریسم آلمانی ختم نمی‌شد!

همانطور که بارها و بارها نوشته‌ام، سکولاریزم به معنای خالی کردن دستگاه دولت از تعلقات دینی و ایدئولوژیکی است که سبب پاره پاره شدن اجزاء جامعه و نارواداری و تبعیض بین علایق عموم مردم می‌شود. در واقع سکولاریزم به دلیل ترویج تساهل و رواداری مذهبی به عنصر مطلوبی در عصر جدید تبدیل شده است و نه به علتِ ضدیت با این مذهب یا آن مذهب!

از این رو، آن دسته از ایرانیانی که مانند آرامش دوستدار سکولاریزم را به معنای ضدیت با دین تعریف می‌کنند، به گونه‌ای ناخودآگاه یا فریبکارانه پشت این مفهوم مثبت پنهان می‌شوند تا اگر روزی به دولت و قدرتی رسیدند دستگاه تفتیش عقیده‌ای را هولناکتر از کلیسای کاتولیک در قرون میانه به راه اندازند تا مفتشانِ اعتقادات وجدانی مردم، پستوی هر خانه‌ای را برای یافتن نشانه‌ای از دینداری جستجو کنند و "دهان‌ها را ببویند تا مبادا" کسی نام خدا را بر زبان رانده باشد!

در واقع، مرحوم دوستدار اصطلاح "دین‌خویی" را همانقدر بدنام کرد و مرتد شمرد که پاره‌ای متعصبان دیندار با "دین ناباوارن" می‌کنند. او درست روی دیگرِ سکۀ تندخوترین دیندارانی بود که بخصوص در جهان اسلام تحت عناوین مختلف ظهور کرده‌اند و مخالفان فکری و سیاسی خود را از دم تیغ می‌گذرانند.

شاید آن مرحوم نسبت به پیامدهای سیاسی سخن خود آگاه نبوده باشد اما همین امروز هم می‌توان اثرات مخرب این طرز فکر را در برخی رسانه‌های ایرانی به عیان مشاهده کرد. برخی تحت عنوان سکولار و مخالفت با نظام دینی بر افرادی که خود سکولار و مخالف ادغام دین و دولت‌اند اما به لحاظ وجدانی یا فرهنگی یا مدنی یا اخلاقی یا معنوی به خدا یا وجهی از ادیان باورمندند، چنان عرصه را تنگ کرده‌اند که برخی از آنها از ترس بدنام شدن عقاید خود را پنهان می‌کنند!


برای نمونه، من که خود همیشه حامی سکولاریسم سیاسی در ایران بوده‌ام و به سهم خود هزینۀ بیانِ آن را نیز پرداخته‌ام، به صرفِ اینکه گاهی در نوشته‌هایم از خدا و ایمان و وجوه فرهنگی و اخلاقی و معنوی اسلام و چهره‌های تاریخی آن سخنی به میان می‌آورم از سوی جمعی که مدعی سکولاریسم و دمکراسی و عقلگرایی‌اند چنان مورد ناسزا قرار می‌گیرم که با خود می‌گویم، وای اگر از پس امروز بود فردایی!


عمده مشکل این جماعت ناآشنایی‌شان عمیق‌شان با مفهوم عقل است چنانچه مرحوم دوستدار نیز فهمی مکانیکی و منجمد و ایدئولوژیک و منسوخ شده از این مفهوم بی‌نهایت بغرنج و پیچیدۀ تاریخ بشر داشت. در این باره خواهم نوشت و از دیگر دوستان نیز می‌خواهم که بنویسند و مرعوب این سرکوبگری رسوا و عیان آن هم تحت نام مبارزه با استبداد نشوند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy