- اعتراضات آذرماه اصفهان برگ دیگری از مبارزات مردمی را در تداوم دی ۹۶، امرداد ۹۷، آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ علیه حکومت تباهکار جمهوری اسلامی به ثبت رساند.
- کشاورزان و شهروندان منطقهی زایندهرود که حق طبیعی خود را از «آب» و «محیط زیست» میخواهند به طرز وحشیانهای سرکوب شدند.
- گزارشها از بازداشت شدن وآسیب دیدن بسیاری از شهروندان بر اثر شلیک «شات گان» خبر میدهند.
- مأموران سرکوب با گلولههای ساچمهای دستکم به چشمان ۴۰ شهروند آسیب جدی و جبرانناپذیر زدهاند.
- هدف حکومت از به کار بردن تفنگهای ساچمهای، ترساندن و علامتگذاری شهروندان با زخمی کردن آنهاست حتا اگر به نابینایی و نقص عضو و یا مرگ معترضان منجر شود!
- در حالی که تنها «راهکار» جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات همواره «سرکوب حداکثری» بوده اما به مردم نیز دیگر ثابت شده که برای رسیدن به حقوق طبیعی و شهروندی خود راهی جز اعتراض و همبستگی و پشتیبانی از یکدیگر از جمله با کمپینهای مختلف ندارند.
کیهان لندن - اعتراضات مردمی در اصفهان جمعه پنجم آذرماه به شکلی خشونتبار سرکوب شد. ریشه این اعتراضات هرچند به دلیل بیش از چهاردهه ناکارآمدی و تباهکاری جمهوری اسلامی، سیاسی است اما انگیزهی کشاورزان و شهروندان منطقهی زایندهرود این است که حق طبیعی خود را از «آب» و «محیط زیست» میخواهند.
اعتراضات مدنی و حکومت وحشی
اعتراضات آذرماه اصفهان برگ دیگری از مبارزات مردمی را در تداوم دی ۹۶، امرداد ۹۷، آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ علیه حکومت تباهکار جمهوری اسلامی به ثبت رساند.
کشاورزان و مردم اعتراضات خود را به مدنیترین شیوه ممکن با تجمع و تحصن در بستر خشک رودخانه زایندهرود پیش میبردند اما جمهوری اسلامی همین شیوه اعتراض را نیز تاب نیاورد و با آتش و گلوله و باتوم به مردم حمله کرد. در نتیجه سرکوب خونباری که در «جمعه خونین اصفهان» رخ داد، صدها نفر بازداشت و مجروح شدند.
هر چند هنوز آمار دقیقی از بازداشتشدگان در دست نیست اما گزارشهای مردمی و سازمانهای حقوق بشری حکایت از بازداشت بیش از ۲۵۰ تن دارند.
همچنین گزارشها از آسیب دیدن بسیاری از شهروندان بر اثر شلیک «شات گان» خبر میدهند. مأموران سرکوب با گلولههای ساچمهای دستکم به چشمان ۴۰ شهروند آسیب جدی و جبرانناپذیر زدهاند.
هدف حکومت از به کار بردن تفنگهای ساچمهای، ترساندن و علامتگذاری شهروندان با زخمی کردن آنهاست حتا اگر به نابینایی و نقص عضو و یا مرگ معترضان منجر شود!
در مقابل این سرکوب وحشیانه اما باز هم شهروندان با روش و ابتکار مدنی کمپینی برای حمایت از مجروحان اعتراضات اصفهان و اعتراض به سرکوب مردم راه انداختند که در آن شهروندان چشم خود را بطور نمادین پانسمان کرده و تصویرشان را در شبکههای اجتماعی از جمله اینستاگرام منتشر میکنند. این کمپین پس از آنکه مادر پژمان قلیپور و نوید بهبودی، از جوانان جانباخته در اعتراضات آبان ۹۸، چشمان خود را بطور نمادین پانسمان کرده و از مردم اصفهان حمایت کردند، گسترش یافت.
محمدعلی طالبی و مهناز محمدی کارگردان، پرستو صالحی و مریم بوبانی بازیگران سینما، شماری از مادران دادخواه و هزارن نفر از دیگر شهروندان، در اقدامی جسورانه بدون هراس از جمهوری اسلامی به این کمپین پیوستهاند.
اقلیت حاکم در برابر اکثریت ناراضی
مواردی چون ناکارآمدی و فساد ساختاری، نداشتن پایگاه اجتماعی، خیزش مداوم مردم در برابر نظام، انزوا در عرصه بینالملل و درگیریهای شدید داخلی در حکومت، جمهوری اسلامی را بیش از پیش شکننده کرده است.
اگر دو دهه پیش رونمایی از پروژه امنیتی «اصلاحات» و دست یازیدن و سوء استفاده از مفاهیمی چون «مردمسالاری» و «گفتگوی تمدنها» راهکاری بود تا جمهوری اسلامی حفظ شود و«تناول بیشتر از سفره انقلاب» توسط خانوادهها و گروههای مافیایی نظام ادامه پیدا کند، اما اکنون سالهاست که کلمات «اصلاح» و «اصلاحات» «اصلاحطلب» به مضحکه تبدیل شده و در میان نسلهای جوان حتا به عنوان دشنام به کار میرود و هر کسی، از جمله کسانی که زمانی به آنها امیدوار بودند و در نمایشهای رأیگیری شرکت میکردند، تلاش میکند از آن ابراز برائت کنند! از همین روست که حتا اگر «رئیس جمهوری اصلاحات» نیز دوباره از آستین یکی از جناحین نظام بیرون بزند، مردم نه تنها تحت تأثیر قرار نمیگیرند بلکه در بهترین حالت به لعن و نفرین وی میپردازند چرا که در مدت طولانی نمایش «اصلاحات»، کشور از همه نظر ویرانتر و جانهای بسیار ستانده شد!
مردم در اعتراضات دیماه ۹۶ با جناحین جمهوری اسلامی اتمام حجت کرده و اعلام نمودند: «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» و چهار سال بعد در انتخابات نمایشی ۲۸ خرداد نیز با شرکت نکردن در انتخابات و همچنین ریختن آرای باطله در صندوقهای رژیم، آبرویی برای اصلاحطلب و اصولگرا باقی نگذاشتند: آرایی که به صندوق ریخته نشد بیش از آرای «رئیس جمهور منتخب» معروف به «قاضی مرگ» است و بقیه نامزدها از جمله نامزد اصلاحطلبان از آرای باطله نیز شکست خوردند. اصلاحطلبان چندین ماه است که به «۳درصدی» معروف شدهاند!
اینهمه در حالیست که هم اصلاحطلب و هم اصولگرا عین رهبرشان علی خامنهای مردم معترض را در تمام سالهای گذشته با عناوینی چون «اراذل و اوباش»، «اغتشاشگر» و «عامل بیگانه» برچسب زده و برای سرکوب آنها و «جمع کردن» اعتراضات تبلیغ کردهاند.
در آنسو اما مردم ایران از هر قشر و صنف میدانند «سازش»، «اصلاح» یا «مماشات» در برابر جمهوری اسلامی هرگز پاسخگو نبوده و در نتیجه با وجود سرکوب باز هم به خیابانها آمده و برای رسیدن به حقوق طبیعی و شهروندی خود ایستادگی میکنند.
مردم از چه بترسند؟!
جمهوری اسلامی هرچند از نخستین روزهای پس از انقلاب ۵۷ «ایجاد وحشت» و سرکوب بیامان را از جمله راهکارهای حکمرانی خود قرار داده اما به نظر میرسد شرایطی فرا رسیده که این «نسخه» دیگر جواب نمیدهد. مدتهاست که روند چیره شدن «شجاعت» مردم بر «هراسآفرینی» حکومت آغاز شده و جمهوری اسلامی را به سوی پرتگاه تاریخ میراند.
این شجاعت را از سوی مردمی که بارها از زبان آنها شنیده شده «ما دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم» چه دراعتراضات گروهی و چه در فعالیتهای فردی میتوان دید. برای نمونه در روزهای گذشته ویدئویی از سوی فوأد سعدیپور کارگر شهرداری خرمشهر به مناسبت تولد دخترش منتشر شده که نشان میدهد این کارگر حتا یک کیک کوچک و چند شمع برای دخترش نمیتواند بخرد! انتشار این ویدئو در شبکههای اجتماعی با همراهی گسترده کاربران روبرو شد. مسئولان شهرداری اما وجود فقر در میان کارکنان را تکذیب کرده و گفتند او اصلا کارگر شهرداری نیست! فوأد سعدیپور اما با انتشار یک «لایو» اینستاگرامی در محل کارش از ماهها حقوق عقبافتاده کارگران گفت و اعلام کرد نمیترسد حتا اگر از این کار هم بیکار شود!
اینهمه در حالیست که تنها «راهکار» جمهوری اسلامی در برابر اعتراضات همواره «سرکوب حداکثری» بوده اما به مردم نیز دیگر ثابت شده که برای رسیدن به حقوق طبیعی و شهروندی خود راهی جز اعتراض و همبستگی و پشتیبانی از یکدیگر از جمله با کمپینهای مختلف ندارند.
پتانسیل این همبستگی در میان اصناف و گروهها و شهروندانی که هر یک به شکلی از سیاستها، اقدامات و شیوه مدیریت و همچنین سرکوبهای جمهوری اسلامی آسیب دیدهاند، بسیار بالاست. همین موضوع زمامداران رژیم ولایت فقیه را بیش از همیشه به وحشت انداخته است.
در کشاکش شکل گرفتن یک همبستگی ملی و فراگیر است که در اعتراضات کارگری شعار «معلم زندانی آزاد باید گردد» سر داده میشود. آموزگاران استان گلستان در اعتراضات سراسری و صنفی خود در روز پنجشنبه ۱۱ آذرماه ۱۴۰۰ با پانسمان نمادین چشمان خود به کمپین حمایت از مجروحان اعتراضات اصفهان پرداختند.
اطمینان جمهوری اسلامی به ناکارآمدی خود در تأمین حقوق مردم و هراساش از این همبستگی است که باعث میشود تا مقامات نظامی و قضایی استان اصفهان در پی انتشار یک فراخوان برای برگزاری نماز جمعه از سوی کشاورزان در بستر خشک زایندهرود، حکومت نظامی در این مکان اعلام کنند! دادستانی اصفهان نیز با صدور اطلاعیهای شهروندان را برای حضور در هر تجمعی تهدید کرد و از آنها خواست «آدمفروشی» کرده و افراد مشکوک را معرفی کنند!
یکی دیگر از نشانههای هراس رژیم و همبستگی مردم را میتوان در برگزاری اعتراضات سراسری هزاران آموزگار در بیش از ۶۰ شهر ایران درست شش روز پس از سرکوب خونین اعتراضات مردمی اصفهان دید. قابل توجه اینکه در شهر اصفهان نیز که در آن جوّ امنیتی شدیدی برقرار است، آموزگاران تجمع کرده و شعار برای حقوق خود سر دادند.
جمهوری اسلامی چهار دهه تلاش کرد مردم را به سوی منفعتطلبی فردی هدایت کرده و با امکان شکل گرفتن یکپارچگی و همبستگی ملی در برابر رژیم مقابله کند. اجرای جداسازیها و تبعیضهای هدفمند که چیزی جز آپارتاید فراگیر نیست، ترویج قومگرایی و بیاعتنایی عمدی به توسعه متوازن در کشور، صرف نظر از اینکه اساسا جمهوری اسلامی با مفهوم رایج «توسعه» بیگانه است، از جمله اقدامات با چراغ خاموشِ حکومت برای غلبهی فرهنگ ترجیح منافع شخصی و فرقهای و قبیلهای بر یکپارچگی سراسری و ملی بوده است. مردم اما هرچند به دلیل تعلقات اجتماعی و صنفی مشکلات خود را دارند اما بر اساس تجربه دریافتهاند که ریشهی همه این مشکلات در هر جای ایران که باشند، یکیست: جمهوری اسلامی! راهکار مقابله با این مشکل نیز یکیست: ایستادگی ایران با همبستگی ملی!