گفتوگو با احسان شاهقاسمی استاد دانشگاه تهران
زهرا منصوری، انصاف نیوز
احسان شاهقاسمی میگوید تتلو کسی است که میگوید دختر ۱۷ ساله برای رابطه به من معرفی کنید و مواد مخدر را تبلیغ میکند؛ چنین کسی را باید به زندان بیاندازید. او معتقد است که تتلو یک بیمار روانی است که در آینده خودکشی میکند.
وی دربارهی برخی سلبریتیهای دیگر به عنوان معتقد است «ریحانه پارسا استعداد بازیگری ندارد و نباید با پول ما در یک سریال مبتذل بازی میکرد، مدیران صدا و سیما یک مشت فرصتطلب هستند و کلا در سیستم ما آدمهای کودن وارد شدهاند».
احسان شاهقاسمی در گفتوگو با انصاف نیوز، به تحلیل بستر سیاسی و اجتماعی رشد سلبریتیها و پیامدها و راهکارهای مقابله با آن پرداخته است، متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
شاهقاسمی: سلبریتیها به «هیچجا» ارجاع میدهند
انصاف نیوز: کنسرت تتلو جنجالی میشود، شائبهی مرگ ریحانه پارسا مطرح میشود و چند روز اخبار را به خودشان اختصاص میدهند؛ چه بستر سیاسی و اجتماعی برای رشد این سلبریتیها فراهم است؟
احسان شاهقاسمی: حوزهی سیاسی برای جلوگیری از این وضعیت، کارهایی را میتواند انجام دهد که نمیدهد و همچنین کارهایی را باید انجام ندهد که میدهد. ببینید! در آمریکا تمام سلبریتیها علیه ترامپ بودند. رابرت دنیرو میگوید با مشت میخواهم بهصورت او بزنم، بااینحال جامعهی آمریکا به ترامپ رای داد. اما در ایران دیدیم که در دورههای قبل شورای شهر به دست سلبریتیها میافتاد. ژان بودریار استعارهی قشنگی دارد، میگوید ارجاع به هیچجا. یعنی به جایی ارجاع بدهی که مرجع ندارد. سلبریتیها به هیچ کجا ارجاع میدهند، مثل دورهی اول شورای شهر که بنده در شیراز بودم، قصد داشتند برای یک خانمی تبلیغ کنند، پوستر او را آوردند، چهرهی زیبایی داشت، نفر اول شورای شهر شیراز شد. بعد متوجه شدند آن خانم اصلاً زیبا نبوده و با فتوشاپ قیافهی خود را تغییر داده است.
سلمان رشدی یک کتاب دارد که در آن یک زن هندی عاشق یک افسر انگلیسی میشود، اتفاقات زیادی میافتد و در نهایت وقتی افسر به فرودگاه میرسد کلاه گیس خود را برمیدارد و تمام اتفاقاتی که افتاده به خاطر فرق از وسط زیبای او بود که دروغ بود. سیاستهایی در کشور پیش گرفتند که هرکسی در کشور به جمهوری اسلامی فحش بدهد، آبرومند میشود؛ چرا؟! این مسئله در غرب نیست. در ایران افرادی هستند که به خاطر مواد مخدر از کار و دانشگاه اخراج شدند و الان به عنوان اپوزیسیون به خودشان میبالند. اخراج از محل کار و دانشگاه یک ارزش محسوب میشود! در سیاست ما برنامهای برای جوانان بی خدا و یا کسانی که مسیحی شدهاند، وجود ندارد. یا مثلاً طرف در خانهی ۴۰۰ متری زندگی میکند، به همه میگوید بچهدار شوید، در حالی که اکثر تهرانیها در خانهٔ زیر ۸۰ متر زندگی میکنند.
انقدر نگذاشتند که حبیب بخواند تا فوت شد
البته در سال ۹۶ تتلو از آقای رئیسی حمایت کرد اما رای نیاورد!
این موضوع دیگری است، بهصورت کلی بحث میکنم. ببینید! زندگی برای جامعه ساده نیست و نیاز داریم که در مقابل موضوعات پیچیده سیاست پیچیده داشته باشیم. مثلاً انقدر نگذاشتند که حبیب بخواند تا فوت شد. حبیب در ایران بخواند بهتر از این نیست که تتلو در استانبول بخواند؟ به عنوان یک آدم سنتی و تندرو میگویم این ظلم بزرگی به کشور بود. همین الان اگر معین در ایران بخواند بهتر نیست که تتلو در خارج بخواند؟
به هر حال تتلو هم باید بتواند در کشور خودش بخواند.
بنده از این بعد نگاه نمیکنم. کسی که میگوید دختر ۱۷ ساله برای رابطه به من معرفی کنید و مواد مخدر را تبلیغ میکند؛ چنین کسی را باید به زندان بیاندازید. دربارهی این مسائل نباید شوخی داشت. چون شما در یک جهان خطرناک در خاورمیانه زندگی میکنید. تکان بخورید، میمیرید. پسران ما اگر در مرز نباشند، دختران ما را سه روز داعشیها میبرند و بدن آنها را به کارخانهی ساخت داعشیهای کوچک تبدیل میکنند.
موضوع این است که وقتی او نمیتواند در ایران بخواند پس نمیتوان آن را کنترل کرد، در واقع میتواند خارج از ایران هرکاری بخواهد انجام دهد و البته در آنجا هیچگونه نظارتی هم بر او نیست.
وقتی سیاست تتلو و تتلیتیها را به رسمیت نمیشناسید دربارهی آن هم سیاستگذاری نخواهید کرد. سه دهه پیش بر سر اینکه ریاضی چه کسی بهتر است، رقابت بود. الان خوابیدن با گلزار رقابت است! برخی فکر میکنند مسائل مهم کشور ما برجام است، اما اگر شهروند قدرتمند نداشته باشید کاری نمیتوان کرد. امروز مأمور امنیتی خود را به ماهی پنج هزار دلار میفروشد در حالی حقوق کمی نمیگیرد. پنج درصد نیروی خوب تربیت کنیم کافی است، در حالی که زیر یک درصد داریم تربیت میکنیم؛ آن هم خودش تربیت میشود. این حاکمیت برای مشکلات خود هیچ راه حلی ارائه نمیدهد. اگر چین بود به راحتی این مشکلات را حل میکرد. مشکلات و تتلوها با این وضعیت همچنان خواهند بود. شاگرد تنبل کلاس در [برنامهی عصرجدید] صدا و سیما پشتک میزند و ۵۰۰ میلیون جایزه میگیرد درحالی که شاگرد زرنگ در کلاس است. آیا این تحقیر دانش آموزان زرنگ نیست؟
به سلبریتیها باج میدهند که انتقاد نکند
شاید کسی هم شاگرد ممتاز باشد و هم بتواند ورزش کند.
این را شما میگویید دختری که در آنجا مسائل ریاضی را حل میکند سه تا چراغ قرمز میگیرد. کسی که حافظه و ریاضی قوی دارد نمیتواند در آنجا قهرمان شود. چون آدمهای کودن وارد سیستم شدند و خواسته و ناخواسته از دانشآموزان ما انتقام میگیرند. یک عمر کسی مسئولیت داشته است اما نمرهی رسالهی او ۱۴ شده است. اینجا خاورمیانه است، یک لحظه غلفت کنید کارت تمام است. تازه ایران اولین کشور در خاورمیانه است که امنیت دارد. داعش کار خیلی ترسناکی نمیکند، خاورمیانه همیشه این وضعیت را داشته است. اما در غرب ماجرا فرق دارد، مثلاً اگر کارداشیان مست رانندگی کند، حتماً او را جریمه میکنند. اما در ایران ما میگوییم نرگس کلباسی با پولها چه کار کرده؛ میگویند حالا ۱۷ میلیارد هم دزدیده باشد. در حکومتی زندگی میکنیم که سلبریتیها مالیات نمیدهند اما کارگری با سه میلیون حقوق باید مالیات بدهد. به سلبریتیها باج میدهند که انتقاد نکنند. این در حالی است که دانشجوی من موبایل نداشت و از فرصت کرونا استفاده کرد و در عسلویه کارگری میکرد، اتوبوس نیامد و از روخانه رد شد و غرق شد. دانشجوی ممتاز دانشگاه تهران سه میلیون ندارد که موبایل بخرد.
شما از حاکمیت صحبت میکنید؛ به قول دروکیم با انگشت نشان دهید که آنها چه کسانی هستند؟
همهی مسئولانی که برای فرهنگ برنامهریزی میکنند.
مثلاً چه کسانی؟
وزارت ارشاد، قوهقضاییه، پایگاه بسیج و سازمان اوج. اینهایی که زور و پول دارند که کاری برای فرهنگ کشور انجام دهند.
شما میگویید تتلو و تتلیتیها به رسمیت شناخته نمیشوند، اینکه یک کاندیدای شناخته شده با آن شخص دیدار میکند این به معنی به رسمیت شناختن نیست؟
ماجرای دیدار رئیسی با تتلو هم بیش از آنکه نشانهی سوءاستفاده باشد، نشانهی بیاطلاعی است. نمیدانند که بسیاری از تتلیتیها حق رای ندارند و یا اینکه به رئیسی رای نمیدهند. این یعنی هیچ چیزی از فرهنگ نمیدانند، آقای رئیسی را هم بدبخت کردند، عکسها را ببینید، اقای رئیسی در وضعیت مناسبی نیست. ببینید! بسیاری از این حزب الهیها خیلی با شجریان حال میکردند، بهخاطر مواضع سیاسی به او فحش میدادند اما وقتی مرد، گریه میکردند. در جلسهای دربارهی دنیای بدون گلزار بودم، مسئولین تی وی پلاس هم آمده بودند، گفتند آقای گلزار از مدافعین حرم طرفداری کرده است و فلان. من هم گفتم چون طرفداری کرده، یعنی الان هرکاری دلش بخواهد میتواند انجام دهد؟!
آیا ارادهای وجود دارد که وضعیت همینطوری باشد؟
نه صادقانه میگویم، حکومت این را نمیخواهد. حکومت برای یک محفل میتواند اینگونه برنامه ریزی کند، نه یک کشور. سیاستمداران به اندازهی ما نمیخواهند هزینه بپردازند چون فردا مدیریت عوض میشود، اسناد افشا میشود و آبروی آنها میرود. مثلاً برخی از آقایان بدشان نمیآید که اینستاگرام باشد، چون سر مردم را گرم میکند. الان بخشی از جامعه دیگر به سیاست کاری ندارد و پول برایش مهم است. الان به خواستگاری که میروید، اولین سوالی که میشود این است که چقدر پول داری. از جامعه سیاستزدایی شده و انسجام خود را از دست داده است. ۴۰ میلیارد خسارت شورش آبان ۹۸ شده است و کسی عین خیالش نیست.
شورش یا اعتراض؟
اعتراض ۹۸. چون اعتراض گرسنگان بود، شاید بتوان اسم آن را شورش هم گذاشت. وقتی آدم حسابیها را کنار میزنید، با آدمی روبرو میشوید که میگوید همین الان مشکل مرا حل کنید.
در چه دورهای این نخبگان فرهنگی سردمدار بودند؟ در دههی ۷۰ دولت آبادی محبوبتر بود یا م. مؤدب پور؟ یا قبل از انقلاب گوگوش و گیتی محبوبتر بودند یا شجریان؟ در حوزهی رسمی هم حکومت هم مداحیهای ما پاپ شده است. اصلاً پیام آور میراث امام حسین نیستند. در اینجا نباید حاکمیت خود را با حقیقت جامعه وفق دهد، به جای اینکه نقش معلم ایفا کند.
سال ۷۷ وقتی وارد دانشگاه شدم، خاتمی تازه آمده بود و جو دانشگاه خیلی سیاسی بود. دکتر جلایی پور به دانشگاه شیراز آمد. سالن پر شده بود و من با این وجود ایستادم و صدای او را گوش دادم. امروز چنین چیزی را نمیبینید. همان زمان هم گوگوش از جلایی پور محبوبتر بود اما الان فاصلهی این محبوبیتها بسیار زیاد است.
فکر میکنید که آیا عمدی در کار است؟
به این تئوری توطئه اعتقاد ندارم چون اینکار خیلی سخت است.
از تتلوها باید به سمت شجریانها حرکت کنیم
چون ما این رفتار را در صدا و سیما میبینیم که سلبریتیها را دعوت میکنند و به اینفلوئنسرها پر و بال میدهند.
به این سؤال هم پاسخ میدهم. اول بگویم در زمان شاه تیراژ کتابها ده هزار تا بود اما الان ۱۰۰ تا است. بسیاری از آنها هم به فروش نمیرسد. نکتهی دیگر این است که گفتید حاکمیت به عنوان معلم عمل میکند؛ من میگویم باید به سمت فرهنگ پیچیدهتر و غنیتر حرکت کنیم. مصداقی بگویم از تتلوها باید به سمت شجریانها حرکت کنیم. هر حکومتی باید در این مسیر حرکت کند. آقای مسئول فرهنگی و علما در قم باید بین شجریان و تتلو انتخاب کنید.
به نظر شما مدیران فرهنگی کدام را انتخاب میکنند؟
اگر عقل باشد شجریان را انتخاب میکنند.
نه الان کدام را انتخاب میکند؟
الان شاید شجریان را انتخاب نکنند، خوانندههای مبتذلخوان را میپسندند مثل ابراهیم زاده. همه چیز به تایید مدیران پیوند خورده است. کسی را که آنها را تأیید کند و حتی اگر مبتذل باشد او را انتخاب میکنند، دیگری هرچقدر خوب باشد اگر با «من» مخالف باشد را نمیپسندند. یکبار به بسیج دانشجویی دانشکده علوم اجتماعی گفتم این آقای سخنرانی را که آوردهاید و مرگ بر آمریکا سر میدهد، فعال حقوق همجنسگرایان است اما گفتند تو داری تهمت میزنی. با مغز نخودی خود احساس میکنند با این روش جمهوری اسلامی را نجات میدهند. اینطور نیست که صدا وسیما بخواهد سلبریتی مبتذل را تولید کند بلکه در صداوسیما تعدادی مدیر فرصتطلب هستند. این سیاست تنها یک شعار دارد، آسه بیا آسه برو که گربه شاخات نزند. موضوع مخاطب هم هست، اگر مخاطب پایین باشد، خندوانه شو میسازند، مثلاً اگر سلبریتی را در تلویزیون دعوت میکنند یکی به خاطر افزایش بیننده است و یا اینکه میگویند فلان سلبریتی از مدافعین حرم حمایت کرده است. ببینید! مدیر اجرایی شاید در ۲۲ بهمن شعار بدهد اما وقتی پشت میز نشسته باشد با همکار آمریکایی خود فرق ندارد. این شیوه ریاکارانه است که اگر فردی از سردار سلیمانی دفاع کرد باید به آن تریبون بدهیم و کسی که منتقد است باید تریبون را از او بگیریم. نمیتوانید جلوی رشد فرهنگ پاپ را بگیرید، اما آیا یکسری کارها هم نمیتوانید انجام دهید؟
به این سؤال شما چه پاسخی میدهید؟
میگویم بله میتوانند. در یک جلسهای گفتم شما اگر عقل داشته باشید اجازه میدهید داریوش در ورزشگاه آزادی بخواند و به جمهوری اسلامی انتقاد کند. بیشتر به نفع کشور است که محسن ابراهیم زاده بخواند. نیاز به شهروندی داریم که به جمهوری اسلامی انتقاد داشته باشد اما به عنوان یک ایرانی یک سری ملاحظات داشته باشد. این مخالف به درد میخورد. نه اینکه مخالفی که بگوید جمهوری اسلامی برود؛ اگر ایران هم برود، مشکلی نیست. پس اگر بگذارید معین در ایران کنسرت اجرا کند، آیا مردم به کنسرت تتلو میروند؟ ۲۰ درصد میخواهند به کنسرت تتلو بروند، ۷۰ درصد خاکستری هستند و به دنبال آنها به کنسرت میروند. کسانی که امروز به کنسرت تتلو رفتند، دو سه سال دیگر عقل آنها سر جایش میآید. تتلیتیها دانشجوی من هستند. چون سن کمی دارند، گول میخورند. آنقدر که تتلو را جدی گرفتند، ترسی وجود ندارد.
ترس مردم از این است که مدیران از منابع عمومی هزینه میکنند که اتفاقی بیافتد اما اتفاقی رخ نمیدهد. مثل اینکه پول را در چاه بریزید.
از این پولها زیاد در چاه ریخته میشود. ما باید آدمهای بعد از جنگ جهانی دوم را داشته باشیم که یک ویرانهی کامل را بازسازی کردند. ما بیش از اینکه به رئیس احتیاج داشته باشیم به کارگر نیاز داریم.
ریحانه پارسا چگونه وارد صدا و سیما شد؟
آقای دکتر امروز نسلی تتلیتی شدهاند که در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی درس خواندهاند، مدیران فکر کردهاند که اینها به صراط مستقیم هدایت میشوند اما پروژهشان شکست خورد. آیا مدیران به این نتیجه رسیدهاند که از کارشان نتیجه نگرفتهاند؟
بله این نتیجه را گرفته است. اما از بیرون نمیبینیم که تغییری اتفاق افتاده است. آدمهایی که وارد سیستم شدهاند به روش درست وارد نشدهاند. الان فقط به فکر حفظ پست خودشان هستند. باید مثل چینیها کاری کنند که نگه داشتن پست بستگی به اجرای قوی داشته باشد. اما در کشور ما نگه داشتن پست مربوط به نمایش قوی است. رفتن به صدا و سیما خیلی سخت است اما ریحانه پارسا چگونه وارد شد؟ یا سارا و نیکا را در پایتخت ببینید، من از آنها میترسم، چون خنگ هستند. این دو دختر بی استعداد بودند؛ یعنی آدم بهتری از آنها نبود؟ بعد این نوجوانها قلیان میکشند و دوباره در صدا وسیما بازی میکنند. ما از این نظر در صدا و سیما با یک مسالهی بزرگ مواجه هستیم. یک آدم بیاستعداد و بیمار روانی مثل ریحانه پارسا به آنجا میرسد. چرا نظارتی نمیشود؟
شما با این حرف دارید نهادهای نظارتی را بیشتر میکنید؛ تا به الان میگفتید نهادهای نظارتی ناتوان هستند.
ما دربارهی روند معیوب صحبت میکنیم.
این نظارت خودش روند معیوب نیست؟
در همه جای دنیا نظارت وجود دارد اما نه نظارت دلبخواهی.
اینکه یک دختری در اینستاگرام با لباس باز عکس بگذارد و سیگار بکشد، این چه ربطی به بازیگری او دارد؟
ببینید کسی که سیگار کشیدن را تبلیغ میکند نباید به صدا وسیما برود. چون پولش را ما میدهیم.
با این استدلال حکومت میگوید پول تالار وحدت را هم من میدهم، نمیگذارم تتلو به اینجا بیاید. بعد مردم هم میگویند من هم پول استانبول را خودم میدهم و به کنسرت تتلو میروم.
چرا فکر کردید من این منطق را رد میکنم؟
به هر حال وظیفهی حکومت این است که نیازهای شهروندان خود را تأمین کند.
یکی از نیازهای ما فرهنگی است. نمیخواهم ریحانه پارسا با پول من سریال بازی کند. آن هم سریالی که در آن یک سوژهای بهصورت مبتذل ارائه میکند. در نهایت ریحانه پارسا بگوید من میخواهم پورنو گرافی بازی کنم و هرروز یک جنجالی میکند.
حاکمیت باید تا یک جایی دخالت کند، خب اگر بازیگر خوبی نباشد فیلم او به فروش نمیرود اما وقتی یک نهاد عمومی دخالت میکند، دیگر بازی خوب و بد او مشخص نیست. اما شما دائماً به حاکمیت مجوز میدهید که بیشتر دخالت کند. آیا اصلاً دخالت حاکمیت مجاز است؟
بله بنده معتقد به دخالت فرهنگی حکومت هستم.
اما خب کسانی که به کنسرت تتلو هم میروند شهروندان ایران هستند. حق دارند در ایران این کنسرت را ببینند.
این یک بحث دیگر است.
چون اگر در ایران کنسرت برگزار شود تا یک حدی میشود نظارت کرد که آن مسائل پیش نیاید. اصلا شهروندان در حوزهی عمومی چه سهمی از بودجهی عمومی دارند؟
دولت باید فرهنگ را ما را به سمت غنی شدن ببرد. اینکه صدا و سیما شجریان را پخش کند و آلات موسیقی هم در تلویزیون نمایش داده شوند، معلمی نیست.
اما نباید انتظار داشته باشد فرهنگ پاپ هم از بین برود.
ببینید بحث ما این است که فساد بزرگی در کشور وجود دارد. شاید روابط بازیگران با مدیران و کارگردانها به نظر شما شخصی باشد اما اصلاً اینطور نیست. چون ایشان از بودجهی عمومی استفاده میکنند.
دربارهی ریحانه پارسا حرف شما درست است اما مثلاً زهرا امیرابراهیمی و گلشیفته فراهانی فقط یک سبک زندگی متفاوتی داشتند؛ معتاد و بنگی هم نبودند.
وقتی آن فیلم از زهرا ابراهیمی منتشر شد، دیگر هیچ کانالی به او پیشنهاد بازی نمیداد.
تتلو عمر درازی نخواهد داشت
البته آن فیلم باعث برجسته شدن آن بازیگر شد اما حد دخالت حکومت تا کجاست؟ نکتهی دیگر این است که به نظرم حکومت حتی اگر ده تا شجریان پرورش دهد باز کنسرت تتلو شلوغتر است.
اینطور نیست. نباید تماشاگر ما را تحت تأثیر قرار دهد. ده هزار نفر فقط به کنسرت تتلو رفتند. این عدد زیاد نیست و در آینده تغییر خواهند کرد. به نظر من حاکمیت یعنی مردم. وقتی مردم چیزی بخواهند حاکمیت مجبور است در اختیار آنها قرار دهد. حاکمیت آن طوری که ما میبینیم نیست. هنوز عدهی زیادی از حکومت میخواهند تتلو را بازداشت کند. در خیلی از جاها جامعه حاکمیت را به دنبال خودش کشانده است.
حکومت باید خیر عمومی را در نظر بگیرد. برای مثال برای پاشایی هم جامعه دچار شوک شد و دکتر اباذری گفت این کاملاً غیر سیاسی کردن جامعه است.
این موضوعاتی که شما مطرح میکنید حتی حکومت هم با آن مخالف نیست. اگر دست من باشد در سواحل سیستان و بلوچستان یک سری سواحل را در نظر میگیرم که در آنجا آزادیهای اجتماعی تا یک حدی وجود داشته باشد. کسی دیگر برای یک شیشه مشروب ارز را به ترکیه نبرد.
چقدر سیستان و بلوچستان شلوغ شود!
شاید هم نشود. چون الان این آزادیها نیست، ملت هجوم میبرند. دربارهی تتلو هم باید اینکار را کرد، او یک بیمار روانی است که در جای درست و زمان درست قرار گرفته است. الان میگویید هنجار شکن است، در حالی که ده سال پیش اگر اینکار را میکرد اسم او را هم نمیشنیدید و در زندان خودکشی میکرد. تتلو عمر درازی نخواهد داشت. ده هزار تتلو نابود شدهاند اما چون نابود شدن آن را ندیدیم، فکر میکنیم تتلو بیهمتاست. فقط شکست خورده و زنده نماندهاند که روایت شکست خود را تعریف کنند.
گریز ایرانیها از زندگی مذهبی و سنتی در ایران