[email protected]
انرژی هستهای صرف نظر از صلح امیز بودن و یا نبودن آن، به ابربحرانی تبدیل شده است که هستی و نیستی ایران و مردمش را با خطر نابودی مواجه کرده است.
جدای از تمایل رژیم حاکم بر ایران به بحران سازی و کشدار کردن ابربحرانها چه چیزی دیگری باعث شد که این ابربحران به چنین وضعیت وخیمی منجر شود؟
ناآگاهی و نا آشنایی مردم و اپوزیسیون با مفاهیم بنیادی در زمینه انرژی از دلایل اصلی موفقیت رژیم در ایجاد و ادامه دادن این ابربحران بودهاند. متاسفانه به دلیل سرکوب شدید، جامعه دانشگاهی ایران هیچگاه نتوانسته است به صورت شفاف و با روشی علمی درباره انرژی هسته ایی نظر بدهد. تک چهره هایی هم که در خارج از کشور در این باره صحبت میکنند صدایشان در میان انبوه به اصطلاح روشنفکران ناآگاه گم میشود. در این مقاله سعی میکنم از موضع یک ایرانی که وطن و مردمش را دوست دارد و همزمان مخالف سیاست بحران زای رژیم از یک سو، خط مذاکره با غرب توسط معتدلان و اصلاحطلبان از سوی دیگر و در نهایت خط تحریم و جنگ از سوی بخشی از اپوزیسیون به نقد و بررسی ابربحران انرژی اتمی و راهکار آن بپردازم.
یکی از مفاهیم پایه که هر دانشجوی رشته انرژی با آن آشنا میشود "استقلال انرژتیک" است. بدین معنی که انرژی مصرفی در یک کشور به چه نسبتی از انرژی اولیه موجود در آن کشور تامین میشود و چقدر از انرژی مصرفی از خارج وارد میشود؟ انرژی اولیه شامل انرژی خام مثل باد، آفتاب، گاز و نفت و اورانیم و... هست که در آن کشور موجود هستند.
با توجه به اینکه استقلال انرژتیک یک مقولهی استراتژیک است همه کشورها سعی میکنند وابستگی خود به خارج را کمتر کنند.
یکی دیگر از مفاهیم پایه در مدیریت انرژی، "تنوع انرژتیک" است. بدین معنی که یک کشور میکوشد تا منابع تولید انرژیاش را متنوع کند تا اگر دسترسیاش به یک نوع از انرژی، به هر دلیلی محدود شد، بتواند از سایر روشها انرژی مورد نیازش را تولید کند.
حال سوال اصلی درباره انرژی هستهای صلح آمیز -تولید برق هسته ایی- در ایران این است که آیا انرژی هستهای استقلال انرژتیک ایران را تامین میکند و یا تهدید؟!
پاسخ صریح این قلم به این سوال این است که انرژی هستهای نه تنها استقلال انرژتیک کشورمان را بهتر نمیکند که حتی در ضدیت با این اصل مهم است. کشور ما فاقد منابع غنی اورانیوم است. تنها برای ساخت و نگه داری نیروگاه بوشهر سالهاست که وابسته به روسیه شدهایم. از سوی دیگر منابع و معادن اورانیوم در اختیار کشورهای قدرتمند غربی هستند و لذا حتی اگر ما چندین نیروگاه برق هسته ایی داشته باشیم، بیشتر و بیشتر به آنها وابسته میشویم! این درحالی است که با وجود منابع گاز و نفت بسیار زیاد، ایران به راحتی میتواند نیاز انرژتیک را برطرف کند. به طوری که نه تنها از نظر انرژی مستقل باشد که حتی انرژی سایر کشورهای همسایه را نیز تامین کند. لازم به ذکر است که بهره وری اکثر نیروگاههای گازی ایران به دلیل فرسودگی، بسیار پایین است. لذا استقلال انرژتیک حکم میکند که در درجه اول سیاست انرژی کشور برای نوسازی، بهسازی و ساختن نیروگاههای جدید بر اساس نفت و گاز باشد که در کشور موجود است. بسیار غمگینم که پیگیری ابربحران اتمی توسط رژیم باعث شده است که بهره برداری از منابع نفت و گاز مختل و حتی در موارد تعطیل شود. برای مثال در میدان مشترک پارس جنوبی که در آن با قطر شریک هستیم، قطریها با سرمایه گذاری بسیار بسیار بالا در حال بهره برداریاند و سهم ایران تقریبا صفر است...
تا اینجا متوجه شدیم که ابربحران انرژی اتمی استقلال انرژتیک کشور را به دو دلیل تهدید میکند. اول اینکه منابع اورانیم در ایران وجود ندارد و بازار اروانیم در اختیار غرب است. و دوم اینکه تحریمهای کمرشکن باعث شده است بهره برداری از منابع گاز و نفت هم با اختلال شدید مواجه شود.
اما ممکن است تعدادی از هموطنان بگویند که افزودن انرژی صلح آمیز هستهای به سبد انرژی کشور باعث تنوع انرژتیک کشور میشود و انرژی اتمی در آینده بعد از تمام شدن نفت و گاز احتمالا میتواند به منبع اصلی انرژی تبدیل شود. در پاسخ به این ادعا باید گفت اولا کشور ایران با وجود آفتاب و باد و ساحل فراوان به راحتی میتواند در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر و پاک در موافقت با توافقنامه پاریس سرمایه گذاری کند. این نوع انرژیها نه خطرات انرژی هستهای را دارند و هم باعث بالا رفتن استقلال انرژتیک میشوند. از سوی دیگر ایران با سرمایه گذاری گسترده میتوانست در سطح جهانی الگویی برای سایر کشورها باشد.
ندانستن این مفاهیم پایهای باعث شد که رژیم بتواند شعار ناسیونالیستی "انرژی هستهای حق مسلم ماست" را تا آنجا جا بیاندازد که عدهای از مردم و حتی روشنفکران نیز آنرا تایید کنند. همین ناآگاهی بود که باعث شد اکثریتی موافق توافق برجام شوند. درحالی که راهکار اصلی و نهایی ابربحران اتمی ایران بر اساس آنچه دربالا آمد توقف سیاست دستیابی به انرژی هستهای و سرمایه گذاری حتی در انرژی صلح آمیز هستهای است. حتی اگر کشور بنا به دلایلی که بر صاحب قلم مشخص نیست بخواهد به برق هستهای به صورت گسترده دست پیدا کند، این مسئله باید از طریق نهادهای دانشگاهی و تحقیقاتی در فضای شفاف و غیر امنیتی بررسی و تایید شود.
در خاتمه باید بگویم که حل ابربحران انرژی هستهای نیاز به دقت، دانش و مواضع شفاف دارد. گفتن اینکه انرژی هستهای حق ما هست ولی ما سایر حقوق هم داریم، باعث میشود رژیم بلایی را که سرمان آورده است را ادامه بدهد. حتی انرژی صلح آمیزهستهای آنچنان که در بالا دیدیم، در تطابق با حقوق و استقلال انرژتیک کشور نیست لذا حق نیست چه برسد به حق مسلم. بلکه وسیلهای است برای ادامه حکمرانی رژیم و خسارت زدن به مردم و کشور. در نتیجه دفاع از مذاکره، برجام و... تنها به بدبختی میانجامد که در آن گرفتار شدهایم. بهترین موضع این است که ما انرژی هستهای حتی صلح آمیز نمیخواهیم و مجریان و تصمیم گیران این ابربحران مقصرند و مجرم!
دیکتاتور دینی، رضا فرمند