• فراگنر جدای از تحقیقات در تاریخ و زبان فارسی، آشپز قابلی بود و بر این باور بود که غذا بخش مهمی از فرهنگ هر کشور است
ایندیپندنت فارسی ـ حسن امرایی ـ برت فراگنر، ایرانشناس نامی که بیش از پنج دهه عمر خود را صرف پژوهش درباره وجوه مختلف فرهنگ ایرانی کرده بود، صبح روز پنجشنبه ۱۶ نوامبر در شهر وین اتریش درگذشت.
خبر درگذشت او را موسسه ایرانشناسی آکادمی علوم اتریش در توییتر خود اعلام کرد و بابیان سمت او بهعنوان مدیر این موسسه نوشت: «ما محققی برجسته، روشنفکری عمیق، استاد و معلمی سخاوتمند و دوستی عزیز را از دست دادیم.»
دکتر فراگنر در زمان درگذشت ۸۰ سال سن داشت و آن چنانکه در دفترچه نسبتا مفصل بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درباره او آمده است: «از سال ۱۹۶۰ به فرهنگ و تاریخ ایران علاقهمند میشود و در رشتههای تحصیلی اسلامشناسی، ترکشناسی، زبان و ادبیات عرب و ایرانشناسی، همچنین قومشناسی تحصیل میکند.»
سال ۱۹۶۴ با دریافت بورس تحصیلی به ایران میآید و از بخت خوشش با چند تن از برجستهترین اساتید زبان و تاریخ و فرهنگ ایران مانند دکتر ایرج افشار، شیرین بیانی، جعفر شهیدی، ذبیحالله صفا، محمدجعفر محجوب و منوچهر ستوده آشنا میشود. همین آشنایی سبب میشود تا او تقریبا آینده مطالعاتی و پژوهشی خود را روی ایران و تاریخ و فرهنگ آن متمرکز کند.
همین تمرکز و علاقه سبب شد تا پایاننامه دکترای خود در دانشگاه وین را به موضوع «تاریخ شهر همدان در شش دهه نخست هجری» اختصاص دهد. بعدها او در هنگام دفاع از رساله استادی خود نیز موضوعی درباره ایران را برگزید. موضوعی که در سال ۱۹۷۷ از آن دفاع کرد، اما با گذشت نزدیک به پنج دهه از آن دوره همچنان موضوعی بکر و قابل توجه است. عنوان رساله استادی او «خاطراتنویسی ایرانیان مرجعی برای تاریخ جدید ایران» نام داشت. این کتاب و موضوع آن از آنجهت اهمیت داشت که در آن سالها هنوز توجه به خاطرهنگاری در بین ایرانیان مانند امروز فراگیر نشده بود.
👈 مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
در فاصله سالهای ۷۷ تا ۸۵ میلادی او استاد رسمی دانشگاه فرایبورگ، استاد مهمان دانشگاه برن سوئیس و نیز دانشگاه برلین برای تدریس درس اسلامشناسی و ایرانشناسی شد. از سال ۱۹۸۹ او در دانشگاه بامبرگ کرسی ایرانشناسی را دایر کرد و تا سال ۲۰۰۳ که بهعنوان مدیر موسسه ایرانشناسی آکادمی علوم اتریش در وین شناخته شد، توانست دانشجویان و افراد بسیاری را به سمت تحقیق درباره تاریخ و فرهنگ ایران سوق دهد. دکتر کریم سلیمانی که در یک دوره دانشجوی او بود از تسلط فوقالعاده او به زبان فارسی و توانایی مثالزدنیاش در انتقال مفاهیم علمی یاد میکند. (همان-ص ۱۲)
جدای از فعالیتهای فرهنگی و پژوهشی، او در زمینه نگارش برخی مدخلهای دانشنامه ایرانیکا با دکتر احسان یارشاطر همکاری میکرد. در کنار آن، او ازجمله نویسندگان تاریخ ایران کمبریج نیز به شمار میرفت. ازجمله مهمترین جوایزی که او دریافت کرد؛ جایزه دکترای بنیاد موقوفه دکتر محمود افشار در خردادماه ۱۳۸۸ و در کوران انتخابات بحثبرانگیز این سال بود. او همچنین جایزه چهرههای ماندگار را نیز دریافت کرد، همه این تلاشها نشان میدهد که تا چه اندازه در زمینه ایران و فرهنگ آن تلاش و کوشش کرده بود.
دو اثر مهم، یکی در تاریخ و دیگر در زبان فارسی
در میان آثار فراگنر دو اثر او از سایر آثارش متمایز است. نخست کتاب «خاطرات نویسی ایرانیان مرجعی برای تاریخ جدید ایران» و دوم کتاب «فارسیزبانی».
کتاب نخست که سال ۷۷ با ترجمه مجید جلیلوند رضایی در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد، به آثاری میپرداخت که از دوره ۱۸۴۸ (۱۳۲۶ خورشیدی) تا ۱۹۰۶ (۱۲۸۴ خورشیدی) را در برمیگرفت. انتخاب این بازه زمانی ازآنجهت اهمیت داشت که در آن دوره عمده تمرکز بر دوره مشروطه و پسازآن بود. به باور آقای فراگنر «در این دوره است که کوششهای متعددی جهت اصلاح و نوسازی موسسات دولتی در ایران به عمل میآید و چندین بار رقابتها و کشمکشهای برتریجویانه بریتانیا و روسیه در ایران به اوج خود میرسد. همچنین در این دوره است که مقدمات انقلاب مشروطه، که سرانجام در ۱۹۰۶ به ثمر رسید، فراهم میگردد.» (مقدمه کتاب -ص ۲۳)
در این تحقیق او جدای از ارائه فهرستی از خاطرات نوشته شده در این سالها که عمده آنها در زمره آثار کمیاب و نایاب به شمار میآمدند، خاطرات دو تن را ضمیمه کتاب کرده است؛ نخست خاطرات سیاسی امینالدوله، دولتمرد نامی قاجار و دوم خاطرات حکومت همدان، نوشته ظهیرالدوله. به گفته فراگنر اگرچه خاطرات امینالدوله جالبتوجه است، اما خاطرات ظهیرالدوله از اتفاق منحصربهفردی خبر میدهد که در همدان آن سالها رخ داد. «ظهیرالدوله شرح میدهد که چگونه بهصورت آزمایشی، برای نخستین بار در تاریخ ایران، اداره امور یک شهر، بر اساس معتقدات دموکراتیک، به عهده مجلس منتخب مردم گذاشته شد. آنچه به این جریان اهمیت بیشتری میبخشد این است که ظهیرالدوله مجلس آزمایشی خود را ماهها قبل از صدور فرمان مشروطه مظفرالدین شاه در اوت ۱۹۰۶ بر پا داشته است.» (همان-ص ۲۴)
کتاب دیگر او اثری است به نام «فارسیزبانی» که سال ۱۳۹۵ برگردان فارسی شد و انتشارات علمی و فرهنگی آن را به بازار کتاب عرضه کرد. این کتاب با عنوان قلمرو زبان فارسی شناخته شده است و بریگیت هوفمان (استاد ایرانشناسی دانشگاه بامبرگ) در مقالهای که برگردان آن در کتابچه ویژه فراگنر در بنیاد موقوفات افشار منتشر شده است، از آن بهعنوان برترین کتاب دانشگاه بامبرگ یاد میکند؛ چراکه «در آن مسائل بنیادینی که دهها سال ذهن برت فراگنر را به خود مشغول داشته است، همچون تصویری گویا و تمامعیار از تاریخ فرهنگی نشان داده شده است.» (کتابچه فراگنر-ص ۱۱)
فراگنر منظور خود از فارسیزبانی را در مقدمه کتاب اینگونه توضیح داده است:
«وضعیتی که نهتنها کاربرد زبان فارسی را در قلمرو جغرافیایی نشان میدهد، بلکه نشاندهنده مکانی خاص و حتی مفهومی مکانی- زمانی است» (ص ۸) در همان نوشته او یادآور میشود که ابتدا میخواست از عبارت «قلمرو زبان فارسی» استفاده کند، اما درنهایت به این نتیجه رسید که ترکیب فارسیزبانی آن مفهوم را هم میرساند.
به نوشته آقای فراگنر «در این اثر،اقلیم و ویژگی زبانی در حکم پدیدهای دیرپا و پیشامدرن در بخشی از جهان اسلام، مجموعهای از مفاهیم را میسازد.» (همان-ص ۳) او با وامگیری واژه تهاجم فرهنگی موردنظر آنتونیو گرامشی و البته بسط آن به اجتماع، دیدگاه و نظریه خود را سامان داد. او برای دستیابی به دیدگاه خود «زبان فارسی را در دورهای خاص بهگونهای تشریح کرد که گویی موجودی جاندار و قادر به رفتاری خاص بوده است.»
فراگنر معتقد است زبان فارسی همچون رسانهای ارتباطی، مجموعهای پرشمار و گوناگون از انسانها، گروهها و طبقههای اجتماعی را به هم پیوند میدهد و به محقق این امکان را میبخشد تا از مفاهیمی چون نخبگان و روشنفکران فاصله بگیرد (همان-ص ۴) چراکه بر این باور است این زبان به دلیل فراگیری میتواند تمامی قشرهای جامعه را در برگیرد و با تمرکز خود بر زبان فارسی در اواخر ایران میانه، بهویژه پس از عصر عباسیان، فرهنگهای اسلامی متاثر از این زبان را مورد کاوش و تحلیل قرار میدهد و تاثیر آنها را برمیشمارد.
او در این کتاب دیدگاه هاچسن درزمینه جهان اسلام را موردبررسی قرار میدهد و در کنار آن بهنقد دکتر احسان یارشاطر بر این دیدگاه هم میپردازد و بر این باور است که باید به اینگونه مسائل بیش از همه توجه کرد. «دکتر یار شاطر در کنفرانس جورجوی دلاویدا (۱۰ تا ۱۲ مه ۱۹۹۱) با سخنرانی مفصل خود موضوع حضور ایران در جهان اسلام را مطرح کرد. یارشاطر در این سخنرانی از مفاهیم معمول و نیز بهتازگی مطرحشده «اسلامیشدن ایران» و «ایرانیشدن اسلام» انتقاد کرد و آنها را مردود دانست.... یارشاطر در اثر خود، بهخصوص به دنبال دستاوردهای سیاسی (همچنین نظامی) و معنوی تاریخی در بافت رخدادهای تاریخی است و از مسئله مشاهدات، شرایط ساختاری و محض فعالیتها و دستاوردها کمتر بهصورت مشخص سخنی به میان آورد.» (همان-ص ۶)
توجه به غذا و آشپزی در فرهنگ ایرانی
فراگنر در آشپزی نیز دستی چیره داشت و بر این باور بود که غذاها و آشپزی بخشی مهم از فرهنگ هر کشوری است و باید آن را جدی گرفت. به گفته دوستانش طبخی که از انواع غذاهای ایرانی و کشورهای آسیای میانه انجام میداد، منحصربهفرد بود. همین علاقه به آشپزی و غذاهاست که او را واداشت در سخنرانیاش در شب بزرگداشتش در بخارا، (۶ اسفند ۱۳۹۱) درباره اولویه و نحوه ورودش به ایران و کشورهای همجوار توضیحی مبسوط بدهد.
درگذشت برت فراگنر، قطعا برای فرهنگ و تاریخ ایران و دلبستگان این فرهنگ کهن آسیب بزرگی است، اما درختی که او در دو دهه پایانی عمرش در زادگاهش، وین اتریش کاشت قطعا میوههای پرثمری از توجه به تاریخ و فرهنگ ایران را به بار خواهد نشاند.
سفرایی که تجهیزات پنهان میکنند!