Wednesday, Dec 22, 2021

صفحه نخست » بی‌نظیری سه قوه‌ دافعه، تخریب و وحشیگری امپراطوری شیعه در تاریخ امپراطوری‌ها، مجید محمدی

Majid_Mohammadi_2.jpgاز برنامه‌هایی که رژیم جمهوری اسلامی با شدت و حدت در دنیا دنبال می‌‌کند، تبدیل نظام مستقر به یک ابرقدرت یا امپراطوری است. روحانیون و سپاهیان حقیقتا باور دارند که در حال اداره یک ابرقدرت و امپراطوری هستند. بودجه‌ این برنامه هر سال افزایش قابل توجهی می‌یابد و جمهوری اسلامی بودجه گوشت و شیر و داروی مردم را برای پیشبرد این برنامه صرف می‌کند. سالانه دهها میلیارد دلار از جیب مردم در این برنامه‌ها هزینه می‌شود: از برنامه‌ هسته‌ای و موشکی تا تربیت مبلغ غیر ایرانی و از دادن حقوق به اعضای گروه‌های نیابتی تا تدارکات نظامی و غیر نظامی برای آنها. خسارات پی‌گیری برخی از اجزای این برنامه (مثل برنامه‌ اتمی) به دلیل تحریم‌ها ‌نیز سر به صدها میلیارد دلار در سال می‌زند. البته افراد و گروه‌هایی که خود را اصلاح‌طلب و صلح‌طلب و ضد امپریالیست معرفی می‌کنند در برابر این جاه‌طلبی و اتلاف عظیم سکوت کرده‌اند.

گسترش طلبی جمهوری اسلامی برای کسانی که با ترس قانع می‌شوند این گونه توجیه می‌شده که «اگر ما در سوریه و عراق و لبنان نبودیم الان داعش کشور را گرفته بود». اما برای کسانی که با ترس اقناع نمی‌شوند و جاه طلب هستند بسط حوزه‌‌ی نفوذ با تحریک احساسات جهان گیری و بازسازی امپراطوری ایرانی توجیه می‌شود. فرض کنیم که به ادعای مقامات نظام، حکومت شیعی امروز در ایران یک ابر قدرت و امپراطوری در منطقه است- که نیست- و عن‌قریب به یک ابر قدرت بین المللی تبدیل می‌شود. پس از چهار دهه ادعا و دو دهه تلاش و سرمایه‌گذاری مستمر بر ساختن این امپراطوری اکنون می‌توان وجوه تمایز آن را با دیگر امپراطوری‌ها در حدی که نفوذ دارد بر شمرد.

قوه‌ دافعه‌

مراکز امپراطوری‌ها مثل آهن ربا برای مردم مستعمرات و مناطق تحت نفوذ بوده‌اند. از همین جهت لندن و پاریس و نیویورک در دوران اوج قدرت کشور مربوطه مراکز جذب افرادی در مناطق تحت نفوذ بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده بوده‌اند که می‌خواسته‌اند در قلب امپراطوری زندگی کنند. این قلب‌ها نیز بدون دلیل به «ام القری» تبدیل نمی‌شدند؛ مرکز معامله و سرمایه گذاری، هنر و فرهنگ با موزه‌ها و گالری‌ها و کتابخانه‌های عظیم و دانشگاه و تبلیغات تجاری بوده‌اند. اما‌ام القرای امپراطوری شیعه-زادگاه نویسنده- به یک مرداب بزرگ آلودگی، مرکز تولید و توزیع دروغ و توهم و تنفر با موسساتی مثل اوج و سراج، و قطب تصمیم گیری برای راهزنی، پول شویی، مافیای مواد مخدر و تروریسم و گروگانگیری بین المللی اسلامگرایان شیعه تبدیل شده است. آنچه در ایران در چهار دهه‌ی اخیر گسترش یافته نه علم و دانش و عقلانیت بلکه متراژ مراکز مذهبی بوده است (ده برابر شدن وسعت حرم‌های امامزاده‌ها و امام هشتم شیعیان). روحانیون شیعه سالانه میلیاردها دلار از بودجه رسمی و میلیاردها دلار از رهبر دریافت می‌کنند بدون آن که خدمتی به مردم ارائه دهند.

به همین دلیل است که نه تنها مردم سوریه و عراق و لبنان و یمن علاقه‌ای به مهاجرت به ایران را ندارند بلکه ساکنان این امپراطوری اگر دستشان برسد می‌خواهند از آن فرار کنند. برای کسانی که شرایط این‌ام القری را بدانند رقم ۴۳ درصدی جوانانی که می‌خواهند از ایران برای همیشه مهاجرت کنند یا دو برابر میانگین جهانی بودن تمایل ایرانیان به مهاجرت تعجب آور نیست. در طول تاریخ بشر حتی در امپراطوری‌های شرور مثل روسیه شوق فرار تا این حد نبوده است. در تاریخ بشر سراغ نداریم که نیمی از جمعیت مرکز امپراطوری خواستار مهاجرت، آن هم به کشورهایی باشند که دشمن یا رقیب امپراطوری شیعه معرفی می‌شوند. همین میل به مهاجرت به اروپا و امریکای شمالی و فرار از ارعاب و گردنکشی نائبان رژیم اسلامی در میان مردم لبنان و عراق و سوریه نیز دیده می‌شود. ایران تنها برای ترورویست‌ها جای امنی است.

قوه‌ تخریب

به مناطق تحت نفوذ امپراطوری شیعه در قرن بیست و یکم نگاه کنید. عراق و لبنان و سوریه و یمن نقاط بحرانی دنیا هستند که مردم آنها با هر شاخصی در فلاکت و رنج و عذابند: از خدمات عمومی مثل آب و برق تا امنیت و آموزش و بهداشت. دخالت جمهوری اسلامی در این مناطق جز بر فلاکت و رنج مردمان این کشورها نیفزوده است. بیروت امروز و تحت نفوذ امپراطوری شیعه را با بیرون دهه‌های شصت و هفتاد میلادی مقایسه کنید. از این کشورها تحت عنوان محور مقاومت یاد می‌شود. معلوم نیست این کشورها در برابر چه چیزی دارند مقاومت می‌کنند.

در مقابل به مستعمرات امپراطوری بریتانیا مثل کانادا و استرالیا یا مناطق تحت نفوذ ایالات متحده بعد از جنگ دوم جهانی مثل ژاپن، کره‌ جنوبی و اروپا نگاه کنید. بریتانیا در مستعمرات خود نهاد ساز بوده است و این کشورها هنوز خود را بخشی از جهان مشترک المنافع امپراطوری بریتانیا می‌دانند. در بسیاری از نقاطی که امپراطوری‌های اروپایی نفوذ داشته و دارند مرتبا همه پرسی برای استقلال صورت می‌گیرد و در بسیاری از موارد جمعیت آن مناطق ترجیح می‌دهند مستعمره بمانند (مثل کالدونیای جدید از مستعمرات فرانسه که در دسامبر ۲۰۲۱ به عدم استقلال رای داد). متاسفانه کسانی که امروز با تحریف حقایق، استعمار اروپایی را مساوی با وحشیگری و خشونت معرفی می‌کنند در مورد وحشیگری و خشونت جمهوری اسلامی، روسیه و چین در حوزه‌های تحت نفوذ آن چیزی نمی‌گویند.

تخریب در «ام القرای» شیعه البته شدید تر از مناطق تحت نفوذ در جریان بوده است. یک نمونه تخریب محیط زیست ایران با تمرکز صنایع آب بر در مناطق بی آب کشور برای حفظ آنها در برابر حملات هوایی است. مورد دیگر تخریب جنگل‌ها و مراتع با افزایش بی سابقه‌ی جمعیت در دهه‌ی شصت است که حکومت می‌خواهد با افزایش جمعیت برای بسط قدرت امپراطوری این تخریب را تشدید کند. ایران تحت «ولی امر مسلمین جهان» در حال فروپاشی اجتماعی است. ایران به یکی از کشورهای صادر کننده‌ی کارگران جنسی در دنیا تبدیل شده است. امنیت ایران نیز بسیار شکننده است. کشوری که یک کشور دیگر را به نابودی تهدید می‌کند نمی‌تواند در صلح و آرامش زندگی کند. مراکز امپراطوری‌های اسلامگرا (خواه رقه و خواه تهران) همانند مناطق پیرامونی آنها به تدریج به خرابه و زاغه نشینی افول پیدا می‌کنند.

قوه‌ وحشیگری

ایدئولوژی اسلامگرایی خواه آن که از سوی شیعیان ارائه شده (در ایران) و خواه آن که اهل سنت عرضه کرده‌اند (طالبان و حماس و بوکوحرام) دعوت به قساوت و وحشیگری و تنفر است. جمهوری اسلامی به دلیل اتکا بر منابع یک دولت- ملت ثروتمند نمونه‌ی خوبی از تحقق این وجه از جاهلیت است.

امروز بلندگوها و مبشران و مبلغان امپراطوری شیعه در دنیا مبلغ چه چیزهایی هستند؟ بردگی جنسی زنان در اندرونی خانه‌ها، پرتاب کردن همجنسگرایان از بلندی، اعدام کسانی که از اسلام بر می‌گردند، تخریب خانقاه درویشان و زندانی کردن مسیحیان، تخریب قبرستان بهاییان، قطع دست و پا و انگشتان و اعدام برای اجرای عدالت قضایی، مصادره‌ی اموال ثروتمندان و ریختن آن منابع در جیب روحانیت و پاسداران آنها، قاچاق مواد مخدر برای کسب درآمد، به گروگان گرفتن شهروندان غربی یا دو تابعیتی برای باج گیری، حمله و مجروح کردن پیرزنی که فرزندش را به جرم داشتن وبلاگ نویسی در زندان کشته‌اند، و ربودن و اعدام کردن مخالفان. برخی از این ویژگی‌ها را تنها در امپراطوری مغول می‌توان در تاریخ بشر مشاهده کرد. امپراطوری شیعه حتی از امپراطوری مغول‌ها منحط تر است چون مغول‌ها در حیطه‌ی دینداری اهل مدارا بودند و دین و آیینی را بر مردم تحمیل نمی‌کردند.

نیروهای این امپراطوری در حوزه‌های نفوذ آن به همکاری با رژیم‌های سلاخ (مثل رژیم اسد) برای کشتن صدها هزار نفر (۷۰ هزار زن و کودک) ادامه می‌دهند. نائبان آن به آدم ربایی و راهزنی و باجگیری و ترور مشغول هستند. گروگانگیری شهروندان ایرانی دو تابعیتی تنها به قصد باجگیری انجام می‌شود. کار سپاه در آبهای جنوبی کشور نیز عمدتا قاچاق، راهزنی و گروگانگیری است. نائبان رژیم در عراق نیز به پیروی از حاکمان‌ام القری مشغول اخاذی در ایست‌های بازرسی متعلق به حشد الشعبی و همچنین باج‌گیری در جاده‌های خارج از شهرها هستند. سپاه پاسداران بزرگ ترین قاچاقچی کشور است.

مقامات جمهوری اسلامی با وقاحت تمام این مدل حکمرانی خود یعنی بازگشت به جاهلیت و هرج و مرج را مدل محبوب همه‌ مردم جهان معرفی می‌کنند. اینها ابعاد تمدنی است که اسلامگرایان شیعه وعده‌ی آن را به جهانیان می‌دهند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این مقاله در سایت [العربیه فارسی] منتشر شده است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy