سایت قنطره آلمان در تحلیلی درباره چشمانداز مشکلات اقتصادی ایران مینویسد: در ایران سیاست و اقتصاد پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند؛ علت آن است که نخبگان پس از انقلاب در ایران قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست داشتند.
به گزارش آفتابنیوز؛ این سایت افزوده است: اکنون از آنجایی که فرصتهای شغلی مناسب برای بسیاری از افراد خارج از سیستم بسیار ناچیز است بسیاری از جوانان تحصیلکرده ایرانی بین پذیرش مشاغلی که دارند -اغلب نامطمئن هستند- یا مهاجرت از کشور یکی را انتخاب میکنند. بر اساس آمار منتشر شده رسمی در سالهای اخیر نزدیک به ۴۰ هزار ایرانی تحصیلکرده از کشور خارج شدهاند. این فرار مغزها در هر سال حدود ۱۵۰ میلیارد دلار برای ایران هزینه داشته است؛ مبلغی که بیش از درآمد نفتی سالانه ملی ایران است.
پس از توافق هستهای ۲۰۱۵ میلادی عمدتا نهادهای دولتی و نیمهدولتی بودند که از رشد اقتصادی سود بردند. با این وجود، علیرغم رشد تولید ناخالص داخلی، شکاف درآمد افزایش یافته است.
بخش خصوصی در اقتصاد ایران به شدت در حاشیه قرار دارد؛ این بخش نه درآمد صنعت نفت دولتی را در اختیار دارد و نه نیروی کار عظیم دولتی. اگرچه همین بخش است که باعث اشتغالزایی میشود.
شاخصهای بینالمللی نشان میدهند پارتی بازی، فساد و مدیریت بد در ایران زیاد است. این وضعیت با مشکلات روزافزون اقتصادی و اجتماعی در ایران پیوندی تنگاتنگ دارد.
در سالیان اخیر شکاف اجتماعی و ناامیدی طبقات پایین به شکل بیسابقهای افزایش یافته و خود را در اعتراضات سالهای ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ میلادی نشان داد. این نخستینباری بود که طبقات پایین به خیابان میآمدند و شعارهای تند سر میدادند. این یک شوک برای نخبگان حاکم بود؛ چرا که طبقات پایین به طور معمول پایگاه اجتماعی حامی آنان و دستکم وفادار به آنان قلمداد میشدند. شکاف بیشتر در اعتراضات نوامبر ۲۰۱۹ میلادی خود را نشان داد. طبق آمارهای رسمی ۲۰۰ هزار نفر، یعنی جمعیتی چهار برابر بیش از تعداد حاضر در تجمعات دو سال پیش در اعتراضات سال ۲۰۱۹ میلادی حضور داشتند.
نابرابریهای اجتماعی ایران در حال افزایش است و حدود نیمی از ایرانیان زیر خط فقر زندگی میکنند. طبقه متوسط در ایران در سالیان اخیر با کاهش مواجه بوده که خود ظرفیت رویدادهای انفجاری در ایران را افزایش میدهد.
کارشناسان داخلی معتقدند مشکلات ذکر شده در داخل مهمترین عامل ایجاد بحران اقتصادی در ایران بودهاند. در چنین شرایطی طبیعی است که حتی با لغو تحریمها، بحران اقتصادی ایران که عمدتا ساختاری است، بعید به نظر میرسد برطرف شود. همچنین، بعید است که هرگونه رشد اقتصادی پس از چنین توافقی به سود طبقه متوسط ایران باشد.
پوپولیسم اقتصادی رئیسی تاکنون هیچ نفع مادی و ملموسی برای مردم نداشته است و در مقابل باعث دسترسی بیسابقه اصولگریان و سپاه به ثروت و منابع کشور شده است.