Monday, Jan 17, 2022

صفحه نخست » خشونتی که مهاجرت کرد؛ محاکمه یک مرد ایرانی در برلین

trial_011722.jpgرقیه رضایی - ایران وایر

دادگاهی در شهر برلین آلمان قرار است مردی ایرانی-عراقی- هلندی را به اتهام‌های «اقدام به قتل» و «مثله‌ کردن اندام جنسی» دوست‌دختر سابقش که او هم از قضا ایرانی بوده است، برای دومین بار محاکمه کند. اما این اولین مورد اقدام به زن‌کشی و مثله‌ کردن اندام جنسی زنان ایرانی و خاورمیانه‌ای توسط مردان ایرانی و خاورمیانه‌ای در کشوری خارج از جغرافیای خاورمیانه نیست و احتمالا آخرین هم نخواهد بود.

با این وجود، سوال این‌جا است که چرا مردان ایرانی و خاورمیانه‌ای مقیم کشورهای غربی با وجود برخی حمایت‌های قانونی از زنان در این کشورها که مشخصا خشونت علیه زنان را محکوم می‌دانند، دست به آزار و اذیت زنان و خشونت علیه آن‌ها می‌زنند؟

«ایران‌وایر» در این گزارش، در گفت‌وگو با «لیلا علی‌کرمی»، حقوق‌دان و وکیل حقوق‌بشر ساکن لندن در بریتانیا و «شقایق نوروزی»، فمینیست و فعال برابری جنسیتی و مدیر صفحه «می‌تو ایران»، تلاش دارد به این سوال پاسخ دهد.


۱۰ سال از روزی که «امید رمضانی»، مرد ایرانی- عراقی- هلندی در محله «شونبرگ» برلین به دوست‌دختر سابقش تجاوز کرد و بعد به پستان‌ها و آلت جنسی او با چاقو حمله‌ور شد، می‌گذرد. زنی که امید رمضانی او را به‌ دلیل قصد جدا شدنش، می‌خواست به فجیع‌ترین شکل ممکن به قتل برساند، توانست با همان بدن مثله شده، پنجره را باز و طلب کمک کند. همین هم جانش را نجات داد.

امید رمضانی در اتاق مجاور، دختر ۱۰ ساله این زن را هم با طناب بسته بود و آن‌گونه که پلیس برلین به رسانه‌ها گفته، دخترک صدای ضجه‌های مادرش را شنیده است.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

متهم این پرونده که با نام «عبدالله رندانی» هم شناخته می‌شود، بعد از آن جنایت، به ایران فرار کرد ولی بخت با او یار نبود و در ایران دستگیر و محاکمه شد و به زندان افتاد. بعد از گذراندن دوران محکومیت، دوباره به هلند رفت ولی در سال ۲۰۲۰ در این کشور دستگیر شد. مرداد سال جاری هم وقتی بعد از ماه‌ها رایزنی قضایی، «دادگاه عدالت اتحادیه اروپا» رای به محاکمه مجدد رندانی داد، به دولت آلمان تحویل داده شد. او حالا به اتهام «اقدام به قتل»، در یک دادگاه محلی در برلین در حال محاکمه است و احتمالا دوباره بابت جنایتی که مرتکب شده است، محکوم خواهد شد.

اما این تنها نمونه اقدام به زن‌کشی و خشونت علیه زنان توسط مردان هم‌وطن آن‌ها نیست. در زمستان سال ۱۳۹۲، زن جوانی به نام «ساناز نظامی» که فقط چند ماهی از ازدواج و مهاجرت او برای پیوستن به همسرش، «نیما نصیری» در امریکا گذشته بود، توسط او مورد ضرب و شتم قرار گرفت و مرگ مغزی شد.

خانواده نظامی در تهران از طریق یک تماس تصویری، بوسه‌ای را که پرستار امریکایی در یک شهر کوچک در میشیگان بر پیشانی او زد، نظاره کردند و این زن ۲۷ ساله جوان راهی اتاق عمل شد تا با اهدای اعضای خود، به هفت نفر دیگر جان ببخشد. بعدها دادگاه همسرش را به قتل درجه دوم و تحمل ۲۰ تا ۴۰ سال حبس محکوم کرد.

همین چند ماه پیش هم پلیس مونترال در کانادا جسم بی‌جان یک زن جوان ایرانی به‌نام «زلیخا بختیار» را در حالی‌ که دو فرزند خردسال او هم در خانه بودند، پیدا کرد که همسرش، «آریوبرزن بختیار» با چاقو او را به قتل رسانده بود. پلیس مونترال این قتل را به‌عنوان زن‌کشی یا آن چه در ادبیات رایج ایران، «قتل ناموسی» تلقی می‌شود، خواند.

البته زن‌کشی و خشونت علیه زنان فقط منحصر به برخی مردان ایرانی نیست. نمونه‌های زن‌کشی یا قتل زنان مهاجر و یا نسل دومی اصالتا خاورمیانه‌ای توسط مردان خانواده آن‌ها، به‌وفور موجود است. شاید شناخته شده‌ترین مثال آن، قتل «بناز محمود»، زن ۲۰ ساله عراقی-بریتانیایی توسط پدر، عمو و سه پسرعمویش به‌خاطر تمام کردن یک ازدواج اجباری باشد. «فادیمه شاهین‌دال» هم زن جوان دیگری بود که صرفا به‌ خاطر ترک کردن خانه پدری، آن‌ هم به‌ دلیل خشونت‌های مردان خانواده‌اش و فعالیت برای پایان دادن به خشونت علیه زنان در سوئد، توسط پدرش، «رحمی شاهین‌دال» به قتل رسید.

آیا خشونت علیه زنان منحصر به جغرافیای خاورمیانه است؟

به باور «لیلا علی‌کرمی»، حقوق‌دان و وکیل حقوق‌بشر، خشونت علیه زنان امری جهانی است که در همه کشورها وجود دارد اما در بیشتر کشورهای توسعه‌یافته، این خشونت به واسطه فرهنگ‌سازی، وضع قوانین مناسب برای حمایت از قربانی و تعقیب و مجازات خشونت‌گران، تا حد زیادی مهار شده است.

این فعال حقوق‌بشر وضعیت را در کشورهای توسعه‌نیافته متفاوت می‌داند و به «ایران‌وایر» می‌گوید: «در این کشورها به ندرت در مبارزه با خشونت علیه زنان فرهنگ‌سازی شده است. قوانین کار آمد برای مجازات مرتکب خشونت پیش‌بینی نشده‌اند یا در صورت وجود مجازات‌های قانونی، سیستم‌های قضایی به‌طور شایسته عمل نمی‌کنند و راه را برای فرار مرتکب خشونت از مجازات باز می‌گذارند.»

علی‌کرمی هم‌چنین معتقد است که خشونت محدود به مرزهای جغرافیایی نیست و مردانی که خشونت در وجودشان نهادینه شده است و ابایی از اعمال آن ندارند، آن را هم‌چون کالایی با ارزش، یادآور «مردانگی» و «غیرت» خود، در کوله‌بارشان گذاشته و با خود به سراسر دنیا حمل می‌‌کنند.»

«شقایق نوروزی»، فمینیست و فعال برابری جنسیتی در شهر بارسلون در اسپانیا نیز معتقد است خشونت علیه زنان مختص خاورمیانه و کشورهای عمدتا با جمعیت مسلمان نیست.

او در این‌باره به «ایران‌وایر» می‌گوید: «خشونت علیه زنان مساله‌ای جهانی است و محدود به ملیت و نژاد خاصی نمی‌شود. مصادیق بسیاری از خشونت‌های عجیب و شدیدی وجود دارد که مردی که خشونت را اعمال کرده، از خاورمیانه و ایران نیست. بنابراین، زن‌بیزاری و خشونت علیه تن، بدن و روان زن، یک موضوع همه‌گیر و مبارزه‌ کردن با آن یک جریان جهانی است.»

نوروزی ادامه می‌دهد: «اما وقتی خشونت به این صورت شدید و مجرم و خشونت‌گر اهل خاورمیانه بوده و در یکی از کشورهای غربی چنین کاری را انجام داده است، بحث نژادپرستی و انگ‌زدن به یک ملیت هم مطرح می‌‌شود. بنابراین، نباید فراموش کنیم که مبارزه ما با خشونت علیه زنان، یک مبارزه متقاطع و چندوجهی است و هم‌زمان که علیه خشونت علیه زنان مبارزه می‌کنیم، با نژادپرستی هم باید مقابله کنیم.»

نقش نظام سیاسی کشور مبدا در خشونت علیه زنان مهاجر چیست؟

به باور شقایق نوروزی، فعال زنان، نباید نقش دیکتاتوری‌های اسلامی و در این مورد خاص، جمهوری اسلامی را در وقوع خشونت علیه زنان حتی در خارج از جغرافیای ایران و خاورمیانه نادیده گرفت.

او در این مورد توضیح می‌دهد: «در اغلب کشورهای خاورمیانه، نظام‌های سیاسی بر سر کار هستند که خشونت علیه زنان را به کمک قوانین، عادی‌سازی می‌کنند.»

نوروزی که از مدیران صفحه ایرانیِ جنبش ضد آزار جنسی «می‌تو» (من‌هم) است، با اشاره به برخوردهای خشن نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی با زنانی که حجاب مدنظر حکومت را رعایت نمی‌کنند نیز می‌گوید: «حتی حجاب اجباری، یک خشونت است که انداختن قلاب شکار به گردن زنی که در خیابان راه می‌رود و کشیدن او به ون گشت ارشاد، تنها یکی از مصادیق آن است. بنابراین، وقتی قانون و مجری آن این حد از خشونت را به صورت روزانه علیه زنان اعمال می‌کنند، باید انتظار نهادینه شدن آن را در جامعه هم داشت.»

اشاره این فعال زنان به نحوه بازداشت زن جوانی در تهران است که ویدیوی آن چند ماه پیش منتشر شد و توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد. در آن ویدیو، یک مامور پلیس زن و یک مامور مرد با خشونت زنی را به زور سوار خودروی ون پلیس می‌کنند به طوری که سر او به بدنه خودرو برخورد می‌کند. در این ویدیو، یکی از ماموران پلیس در جریان دستگیری، از ابزاری با نام «قلاب شکار» یا «Catch Pole» استفاده می‌کند که برای شکار حیوانات وحشی از آن استفاده می‌شود.

نوروزی در ادامه با اشاره به این موضوع که فرهنگ برساخته سیاست‌ است نیز می‌گوید: «در نظر داشته باشیم که فرهنگ چیز جدا افتاده و منفکی نیست بلکه از همین قوانین و سرمایه‌گذاری‌های حکومت برای تولید محتوای فرهنگی و جهت‌دهی نهادهای فرهنگی و آموزشی توسط آن استفاده می‌شود. بنابراین، فرهنگ زن‌ستیزی که خشونت شدید علیه زنان را حق مرد می‌داند، تولید همین نظام‌های دیکتاتوری اسلامی است که با امتیازات بی‌شمار، خشونت علیه زنان را به‌عنوان حق به مردان القا کرده‌اند.»

«لیلا علی‌کرمی»، وکیل با سابقه حقوق‌بشر نیز بر تاثیر قوانین تبعیض‌آمیز یک کشور در رواج خشونت‌گری مردان تاکید می‌کند و می‌گوید: «قوانین تبعیض‌آمیز ایران و سایر کشورهای در حال توسعه وسیله‌ای برای ترویج خشونت علیه زنان هستند.»

او هم‌چنین این قوانین را مبنای مشروعیت‌بخشی به خشونت علیه زنان می‌داند و می‌گوید: «این قوانین چون مردان را برتر از زنان می‌دانند و بدون در نظر گرفتن زن به عنوان انسانی آزاد و مستقل، کنترل او را به دست انسانی دیگر، یعنی مرد می‌دهند، به خشونت مشروعیت می‌بخشند. این خشونت می‌تواند به شکل شدید فیزیکی، مانند ضرب‌و‌جرح و قتل ناموسی باشد یا محدودیت‌های دیگری که زندگی زن را در جامعه‌ای که به آن مهاجرت کرده است، مختل می‌سازد.»

علی‌کرمی با اشاره به برخی مصادیق این تبعیض‌های قانونی در ایران می‌گوید: «قانون گذرنامه به مرد ایرانی اجازه می‌دهد که هر وقت اراده کرد، زنش را ممنوع‌الخروج کند. بنابراین، آن مرد خود را محق می‌‌داند و این امتیاز قانونی‌ که با فرهنگش گره خورده و جز‌و لاینفکی از وجودش شده است را با خود در هر جا که باشد، به همراه خواهد برد.»

علی‌کرمی در ادامه نیز می‌گوید: «این مرد وقتی‌ در چارچوب ایران است، راحت امتیاز خود برای ممنوع الخروج کردن همسرش را اعمال می‌کند. اداره گذرنامه هم به‌طور قانونی این امتیاز را برای او اجرا می‌‌کند. ولی در خارج از ایران، دیگر اداره گذرنامه‌ای نیست تا همراه او شود، پس خودش دست به کار می‌شود تا ثابت کند که حتی در کشوری که برابری حقوقی زن و مرد به‌رسمیت شناخته شده، باز هم او است که ریاست می‌کند.»

این وکیل حقوق‌بشر در پایان می‌گوید: «آن‌چه اهمیت دارد، سفرِ فرهنگِ خشونتِ ناشی از قوانین تبعیض‌آمیز همراه با مردی است که خود را محق به کنترل زن می‌‌داند، بدون این که احترامی برای او قائل باشد و حقوق انسانی‌ وی را به رسمیت بشناسد.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy