سیاست ما نیازمند بازنگری اساسی است وگرنه خدا رحم کند
رویداد۲۴ - زینب غبیشاوی
هر ساله در سالگرد پیروزی انقلاب ایران، یک سوال در ذهن همه متبادر میشود و آن اینکه «چقدر با شعارهای انقلابی فاصله داریم و آیا این ایران همان ایرانی است که انقلابیون به مردم وعده داده بودند؟» منطقا برای پاسخ دادن به این سوال بهتر است سراغ چهرههایی رفت که نقش و تاثیر بیشتری در فضای انقلابی سال ۵۷ داشتهاند؛ مرتضی الویری یکی از همین چهرههاست که در دوره پهلوی در گروه مبارزه مسلحانه حضور داشته و بعد از پیروزی انقلاب نیز در همه دورهها از مسئولان ارشد کشور بوده است. او وضعیت کنونی جمهوری اسلامی را واکاوی کرده است و سخنان خود را با این جمله جمعبندی میکند: «سیاست خارجی، سیاست داخلی و نگرش اقتصادی نیازمند بازنگری اساسی است. در غیر این صورت خدا رحم کند.»
در چهار دهه گذشته شعارهای انقلاب را محقق نکردیم
مرتضی الویری به رویداد۲۴ میگوید: در چهار دههای که پشت سر گذاشتیم، متاسفانه نتوانستیم اهداف و شعارهای مد نظرمان در دوران انقلاب را تحقق ببخشیم و همین موضوع باعث ایجاد دلسردی و ناراضیتی در میان مردم شده است. به عنوان مثال شعارها در آن مقطع استقلال و سیاست نه شرقی و نه غربی بود، اما در عمل شاهد هستیم که سیاست به شدت شرقی شکل میگیرد. با چین و روسیه رابطهمان استراتژیک میشود و با آمریکا که یکچهارم اقتصاد دنیا و هشتاد درصد تجارت جهانی را در اختیار دارد، ۴۲ سال است که تقابل داریم یا مثلا در زمینه تحقق آزادی نیز نتوانستیم آنطور که باید عمل کنیم.
شعارهای انقلاب حالت نمایشی پیدا کرده است
الویری میگوید: متاسفانه وضعیتی را شاهد هستیم که شعارهای انقلاب حالت نمایشی پیدا کرده و نهادهایی همچون شورای نگهبان و سایر عوامل بالادستی در تصمیمات و اختیارات مردم دخالت میکنند و همین مسائل باعث میشود که نارضایتیها بروز و ظهور کند. در ابتدای انقلاب مردم فکر میکردند با انقلاب، رفاه اقتصادی در جامعه ایجاد میشود و شکاف طبقاتی کم میشود، اما امروزه میبینند که مسئله فقر و بیکاری و تورم نه تنها حل نشده بلکه تشدید هم شده است؛ همه این عوامل مردم را دلسرد و سرخورده میکند.
نباید به دلیل نارضایتی از وضع موجود، گذشته را تطهیر کرد
این فعال سیاسی اصلاح طلب در پاسخ به این سوال که چرا در کشوری که انقلاب شده، برخی شعار «رضا شاه روحت شاد» سر میدهند، میگوید: برخی این شعارها را سر میدهند اما نمیتوان آن را به همه مردم تعمیم داد زیرا صرفا به دلیل نارضایتی از وضعیت موجود، چنین شعارهایی را مطرح میکنند وگرنه کیست که نداند علت شکلگیری انقلاب در سال ۵۷ ظلم و ستم و جنایات زمان شاه بود که باعث شد مردم عصیان کنند و به خیابانها بریزند. رضا شاه کارهای مثبت برای سازندگی کشور کرد، اما پدران ما به یاد دارند چگونه دیکتاتوری رضاخانی آزادی سیاسی را سلب کرده بود و مطبوعات و احزاب نمیتوانستند فعالیت کنند و به زور قنداق تفنگ، چادر از سر زنان میکشیدند. خوی زمینخوارگی رضاخان چیزی نیست که قابل کتمان باشد. نباید به دلیل نارضایتی از وضع موجود گذشته را تطهیر کرد.
عضو سابق شورای شهر تهران معتقد است یکی از دلایل دور شدن از شعارها و عدم تحقق وعدههای انقلاب، عدم بهرهگیری از خرد جمعی بود که باعث شد به تدریج افرادی مسئولیت کارها را بر عهده بگیرند که شایستگی و لیاقت لازم را نداشتند.
او میگوید: این یک اشکال ساختاری است که در تصمیمسازی و تصمیمگیریها خرد جمعی مورد توجه قرار نمیگیرد و نیروهای کارآمد به بهانههای واهی طرد میشوند. همچنین بسیاری از مشکلات کشور راه حلهای مناسب خود را داشت که در بسیاری از کشورهای دیگر هم تجربه شده بود، اما متاسفانه ما از این تجارب به درستی استفاده نکردیم.
این فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید: ما دارای منابع و امکانات خوبی در کشور هستیم، نیروی انسانی کارآمدی داریم و اگر به صورت بهینه استفاده میشد دچار این مشکلات نمیشدیم. همین حالا هم اگر از نیروهای نخبه که کشور را دوست دارند استفاده کنیم و تنگنظریها را کنار بگذاریم، طبیعتا مشکلات حل و فصل خواهند شد.
الویری با اشاره شعارهای زمان انقلاب گفت: آن چیزی که به طور عموم مورد خواسته مردم بود اولین مسئله، آزادی بود. یعنی گمشده بزرگ مردم فقدان آزادی در دوران پهلوی بود. مردم میخواستند دیدگاه و خواستههای خود را مطرح کنند و در انتخابات آزاد سرنوشت خود را رقم بزنند. مسئله استقلال خواسته دیگر مردم بود به این معنا که زیر بلیت و پرچم کشور دیگری قرار نگیرند. مردم حاکمیتی را میخواستند که مستقل از بلوکبندیهای دنیا و صرفا بر اساس منافع ملی تصمیمگیری کند. تصور مردم این بود که اگر نظامی روی کار بیاید که آزادی را پاس بدارد و همچنین رابطه متوازنی را با سایر کشورها برقرار کند، میتواند بهروزی و رفاه را برای مردم به ارمغان بیاورد اما متاسفانه اینگونه نشد.
بعد از ۴ دهه تغییر معناداری در شاخصها ندادهایم
از الویری پرسیدیم «برخی معتقدند عمر انقلاب کوتاه است و باید به آن فرصت داد، آیا این دیدگاه درست است؟» او پاسخ داد اینکه نظریه که چون عمر انقلاب کوتاه است نمیتوان به آن خرده گرفت و باید فرصت بیشتری به آن داد، اساسا باطل است زیرا تجربه سایر کشورها نشان میدهد وقتی کشور با برنامهریزی درستی پیش رود، حتی در یک دهه هم میتوان شاخصها را تغییر داد. به طور مثال در چین با تغییر سیاستها درآمد سرانه از ۱۹۵ دلار به مرز ۱۱۰۰۰ دلار رسید. کشورهایی همچون امارات، مالزی و ترکیه نیز توانستند به این ترتیب پیشرفت کنند. اما وقتی ما ببینیم بعد از ۴ دهه نتوانستهایم تغییر معناداری در شاخصها بدهیم و مثلا درآمد سرانه ما حتی کمتر از سال ۵۶ باشد باید به روشهای خود شک کنیم.
برخی مسئولان مثل شاه عینک خودشیفتگی به چشم زدهاند
او میگوید برخی مسئولان عینکی به چشم زدهاند که نمیتوانند با آن واقعیتها را به درستی ببینند. آنها عینک خودشیفتگی به چشم زدهاند، این همان عینکی است که زمانی شاه به چشم زده بود. شاه وقتی گفت صدای انقلاب شما را شنیدم، زمانی بود که با هلیکوپتر جمعیت میلیونی را دید و به مشاورانش تشر زد و گفت چرا در همه این مدت به من دروغ گفته بودید. واقعیت این است که ممکن است ما هم دچار این وضعیت شویم. وقتی یک مسئول کشوری در گفتگوهای خود میگوید به لحاظ اقتصادی میتوانیم به کشور شماره دو جهان تبدیل شویم، نشان میدهد که شناخت درستی از مسائل و وضعیت کنونی اقتصاد ایران ندارد.
خدا رحم کند ...
این فعال سیاسی با بیان اینکه با وجود همه نابسامانیها به بهبود اوضاع امیدوار هستم، گفت: برای بهبود اوضاع باید عملکرد گذشته خود را نقد کنیم و اشتباهات خود را تصحیح کنیم. برای رشد و توسعه پیشنیازهای لازم نظیر منابع زیرزمینی، موقعیت جغرافیایی، جاذبههای گردشگری و از همه مهمتر نیروی انسانی کارآمد در این کشور وجود دارد. اگر این ۴۲ سال به اهدافمان نرسیدیم اشکال در سیاستها و عملکردهاست. سیاست خارجی، سیاست داخلی و نگرش اقتصادی نیازمند بازنگری اساسی است. در غیر این صورت خدا رحم کند.