عطاءالله مهاجرانی، وزیر ارشاد خاتمی، که به نظر می رسد دل اش به شدت برای بازگشت به ایران و چند همسری تنگ شده، اخیرا فرموده است که:
«امام خمینی در جایگاهی از تاریخ ایران و تاریخ اسلام قرار دارد، که با عناوین، شکوه شخصیت ایشان تعریف نمی شود. گو آنکه کسانی بگویند: آقای خمینی و یا خمینی!»
عطا این بار واقعا راست می گوید و من نیز با او همعقیده هستم که امام خمینی در جایگاهی از تاریخ ایران و تاریخ اسلام قرار دارد که با عناوین،،، «شکوه» شخصیت ایشان نشان داده نمی شود، گو آن که کسانی بگویند آقای خمینی یا خمینی خالی!
واقعا خیلی بد کاری است این کار که آدم فقط به خمینی، آقای خمینی یا خمینیِ خالی بگوید!
ما در اسلام عزیز برای هر امام همامی، تا پانصد ششصد لقب داریم که برای ثبت این لقب ها نیاز به چند جلد کتاب هست.
مثلا همین حضرت علی خودمان غیر از القابی که ما آدم های معمولی برایش قائل هستیم، لقب هایی دارد که به گوش مان هم نخورده است مثلا زوج البتول! یا اَخُ الرسول! (پیش از این که فتوای زدن سرِ ما داده شود توجه کنید که این اَخ با آن اَخ ی که ماها بلدیم فرق دارد!)
یا امام زین العابدین، که مردم ایران او را به نام امام بیمار می شناسند، یکی از القاب اش ذوالثَّفِنات است! این لقب را قول می دهم که ۹۹ درصدتان نتوانید معنی اش را حدس بزنید :)
ذوالثَّفِنات یعنی کسی که در اثر نماز زیاد خواندن، پیشانی اش پینه بسته است! یعنی نعلبکی داغ چسباندن به پیشانی در زمان آن حضرت نیز ظاهرا اختراع شده بود و برای اش کلمه هم در زبان عربی ساخته بودند!
خب. حالا از این بحث های فنی بگذریم و برسیم به امام سیزدهم یعنی امام خمینی خودمان.
این که خمینی را آقای خمینی یا خمینی خالی بنامیم نشان از بد سلیقگی گوینده است و «شکوه» این شخصیت را به ما نشان نمی دهد.
ما باید حتما پشت خمینی یا آقای خمینی، کلماتی مانند جلاد، آدمکش، خونخوار، قسی القلب، بی احساس، هیچی توو کلامت، بی سواد، یوهان سباستیان باخ نشناس، خدعه گر، چاخان، نامرد... و امثال این ها بگذاریم، تا شکوه این شخص در تاریخ ما جلوه گر شود.
اینقدر هم به عطا اعتراض نکنید! گاهی وقت ها که جوش می آورد حرف های خوب و قابل تاملی مثل این حرفی که زده است می زند و ما باید از او متشکر باشیم :)
بازنشستگان اعلام اعتصاب سراسری کردند