Tuesday, Mar 15, 2022

صفحه نخست » پرسه‌ها و درس‌ها در قلمرو جنون سیاسی

war.jpg سایت نقطه ـ ایران، زیردستِ ستم ملا و سپاه و بسیج و لباس شخصی و مزدور لبنانی و سوری باید سخت‌ترین و دردناک‌ترین شکنجه‌ها، بی حرمتی‌ها، سنگسارها، چوبه‌های دار در خیابان، کشتار معترضان، فقر، تبعیض، نابودی منابع زیست‌محیطی و غیره را لمس و با آن برای نیم قرن زندگی کند، اما وای به روز و حال آمریکا اگر به ایران حمله کند. آمریکا غلط میکند در شرایط سیاسی ایران دخالت کند!

که در سال ۱۳۵۷ خورشیدی در کشور ما، ایران، رخ داد، همانند هر رخداد سیاسی کلان، دارای قلمروی برای خود بود. می‌گویند که در پس آنچه که انقلاب می‌نامیم، نوعی از خود‌بیخود شدن و جنون بر بخشی ازعوام و خواص جامعه مستولی می‌گردد تا یک انقلاب روی دهد. شگفتا، که ما امروز، با گذشت بیش از چهل و اندی سال از آن رخداد، با پشت سر گذاشتن نزدیک به نیم قرن، هنوز خود را در میان آن جنون می‌یابیم.

سرکوب نظامی اوکراین

روسیه به اوکراین حمله‌ی نظامی می‌کند. حمله‌ی نظامی یعنی اینکه از سلاح‌های سنگین و سبک برای سرکوب نیروی دیگری استفاده شود. حمله‌ی نظامی یعنی استفاده از توپ، تانک، مسلسل، تفنگ، خمپاره، پهباد، موشک، هلیکوپتر و هواپیماهای جنگی در سرکوب کردن یک نیروی نظامی و یا غیر نظامی دیگر. بساطی راه انداخته‌اند این قلم‌بدستان هموطن، که برای خودشان و عده‌ای، استفاده‌ی از ترکیب و صفت «حمله‌ی نظامی» برای اقدام روسیه، با اکراه و اگر و اما همراه شده است. یاد حرف‌ها و توهمات دراویش می‌افتم که می‌گفتند نوک و تیزی شمشیر ذوالفقار که گلوی عرب را می‌برید، همچون نوازش رحمت بر او بود. یاد دو صحنه‌ی جدا کردن سر دشمن در تاریخ اسلام و نحوه‌ی بازگویی آن می‌افتم: نخست، صحنه‌ای که علی‌ابن‌ابیطالب بر سینه‌ی امربن‌عبدود می‌نشیند و سر او را می‌برد و بدست می‌گیرد، و سپس صحنه‌‌ای که شمرابن‌ذی‌الجوشن بر سینه حسین بن علی می‌نشیند و سر او را می‌برد و بر دست بلند می‌کند. آن یکی زیباست و انسانی و نشان از تعالی انسان دارد و این یکی زشت و گناه و ناشی از بی‌عدالتی است. احتمالا میزان درد و سوزش گلو در تماس با تیزی خنجر هم دارای تفاوت‌هایی است که باید فهمید.

جدا چه کسی فکر می‌کرد نزدیک به پنجاه سال پس از انقلاب اسلامی ایران، و حکومت ولی فقیه بر ایران، و نحوه‌ی حکومت این قوم بر ایران، روزی، پیک‌نت، بولتن سیاسی حزب توده‌ی ایران، همسو و همصدا با کیهان شریعتمداری بنویسد! حرفی نیست، گفتنی‌ها را باید گفت و نوشتنی‌ها را باید نوشت، اما اینگونه حرکت موازی و هم‌ریتم را از سوی دو اردوی متفاوت که ادعا می‌کنند هیچ هم‌‌سنخی و هم‌کیشی با هم ندارند، چگونه باید فهمید؟! آیا، آیا براستی جهان سیاست تا این حد اشباع از ذرات غبارآلود است که هر چه می‌کنند، ما نفهمیم و جای داوری درست باقی نماند؟!

تاریخ

تاریخ، تنها ماده‌ی نادیدنی است. تنها ماده‌ای که وجود دارد، اما دیده نمی‌شود، تاریخ است. لحظه‌ای که گذشت وهزار سال پیش، چون به تاریخ می‌چسبند از یک جنس می‌شوند. آیا چپ‌ها و رفقا ابدا فکر می‌کنند، که ماده‌ی همه‌ی آثار گرانبهایشان در تاریخ می‌ماند و بدان می‌پردازند؟ آیا براستی قلمرو سیاسی همچون قلمرو حیوانات شده است که هر نگاه و اصرار و تاکیدی را بتوان برای حفظ این قلمرو بر خود مجاز دید؟ آن یکی دو روز از جنگ نگذشته بود، که مقاله پخش کرد تا همه بدانیم مسئول بحران روسیه و اوکراین کسی جز دونالد ترامپ نیست. مدتی پیش نوشت که آمریکا از جنگ با ایران عاجز است. امروز می‌نویسد که روسیه اوکراین را تار و مار خواهد کرد. آنروز نگفت که که عقلانیت و سیستم تصمیم‌گیری آمریکایی‌ها است که آنها را از جنگ با ایران باز می‌دارد، نه اینکه ارتش آمریکا از جنگ با ایران هراس داشته باشد. امروز نمی‌نویسد که اقدام روس‌ها از روی بی‌عقلی است بلکه می‌نویسد که آمریکا و ترامپ راهی جز این برای روسته باقی نگذاشتند. دیگری شتابزده کتاب درس را گشود و درس‌مان داد که روسیه خودش نمی‌خواست، آمریکا این پوست خربزه را زیر پای پوتین نازنین انداخت! شرم نمی‌کنید؟ مخاطبان خود را چه و چگونه می‌پندارید؟ بارها نوشته‌ایم، این لذت نوشتن و شنیده شدن چرا بر عقلانیت، منطق و واقع‌گرا بودن باید پیشی بگیرد؟

روز روشن می‌نویسند و تاکید می‌کنند که، اوکراین از در و دیوارش مثل مور و ملخ، نئونازیست‌ها بالا می‌رفتند و پوتین ناچار به اعمال زور شد تا این مزاحم‌های آرمان‌های سوسیالیست را تار و مار و نابود کند. ببینید تا چه حد به سفسطه و بی منطقی و خود شیفتگی غلطیده‌اند: ایران، زیر دست ستم ملا و سپاه و بسیج و لباس شخصی و مزدور لبنانی و سوری باید سخت‌ترین و دردناک‌ترین شکنجه‌ها، بی حرمتی‌ها، سنگسارها، چوبه‌های دار در خیابان، کشتار معترضان، فقر، تبعیض، نابودی منابع زیست‌محیطی و غیره را لمس و با آن برای نیم قرن زندگی کند، اما وای به روز و حال آمریکا اگر به ایران حمله کند. آمریکا غلط میکند در شرایط سیاسی ایران دخالت کند! وامصیبتا که این هموطن‌های ما، یک سفارت آمریکا را در سراسر جهان در آرامش نخواهند گذاشت اگر آمریکا به ایران حمله کند. اما، آرمان‌های چپ، اجازه (بخوان فتوی) می‌دهند که روسیه برای جمع و جور کردن نئونازیست‌ها و نژادپرست‌ها از اوکراین، که زمانی شکر خورده و از اتحاد کبیر شوروی جدا گشته، حمله نماید و دست پوتین هم درد نکند! در حالیکه ابدا و هیچگاه اقدام نظامی هیچ کشوری در سرکوب کشور دیگری نباید موجه و سهل‌انگاری شود؛ «آمریکا‌دوستان» هم شکر خورده‌اند اگر از حملات نظامی آمریکا به عراق و یا کشور دیگری دفاع کرده باشند. مجنون است کسی که به ابرقدرتی جایزه و اعتبار برای حمله‌ی نظامی بدهد.

تاریخ، داوری سلیم فکر است؛ بدا به حال ملتی که در قلمرو سیاسی خواص آن، درخت‌ها، بوته‌ها و نهال‌های «استدلال» و «منطق» سوزانده شده‌اند!

اوکراینی‌ها مستحق ستم و مشت آهنین ارتش روسیه هستند. چرا؟ استدلال آرمان‌گرای کور چنین می‌گوید: زیرا خود به دامان آمریکا نزدیک شدند! همینست! کار اشتباه، تاوان دارد و این تاوان، تنبیه است. پس، اوکراینی‌ها هم که شدند زنان «بدحجاب» ایرانی و دختران کودک که به زور شوهر داده می‌‌شوند! استدلال و پای استدلال آرمان‌گرایان بزرگ انقلاب ۵۷، محکم است: کشور قانون دارد! کد لباس و پوشش زن‌ها مشخص است. وقتی پایت را فراتر از قانون و اخلاق مورد تایید حکومت گذاردی، چشم‌ات کور، کتک می‌خوری، اسید می‌چشی و به زندان و وثیقه هم میِ‌رسی! جهان هم یک قانون دارد: آمریکا بد است! هر که با آمریکا بد است، خوب است! هر کاری که آمریکا بکند، بد است، همان کار را روسیه و چین بکنند، خوب است! امپریالیسم آمریکایی آشکار بد است، اما امپریالیسم نادیدنی چینی خوب است! یعنی اینکه؛ وقتی مقالات اینان را در نقد و بررسی دلایل، زمینه‌ها و توجیه حمله‌ی نظامی روسیه بخوانید، سپس مقالات حسین شریعتمداری در کیهان را هم بخوانید، می‌‌بینید اینان دارند همپای منبرنشین‌های جمهوری اسلامی دعا و ثنا نثار ارتش بدکردار روسیه می‌کنند!

دو کلام با مردم ایران

بازی مسخره‌ی پیمانی به نام برجام و با تمرکز بر اینکه ایران نباید دست به سلاح هسته‌ای پیدا کند ادامه دارد. در کنار این بازی مسخره غرب با ملایان، داستان این جنگ زشت روسیه علیه مردم اوکراین، مدام همچون سریال‌های تلویزیونی، هر چه پیشتر رود وسیع‌تر و گسترده‌تر خواهد شد. روسیه بسیار دور از انگیزه و اهداف دست‌یابی به یک صلح حتی موقت با اوکراین است. چه بسا، این جنگ نشان خواهد داد که استفاده از سلاح اتمی برای هر کشوری روی کره‌ی زمین، به معنای خودکشی است. چه روسیه، چه آمریکا، چه پاکستان، روزی که موشک‌های استراتژیک اتمی به پرواز در‌آیند، با جهان و روزگار دیگری روبرو خواهند شد. وسعت تششعشات رادیواکتیو چنین سلاحی، حتی راه و تعداد نفس‌های میلیاردرها را در زیرزمین‌های لاکچری‌شان خواهد بست.
شوخی است که جمهوری اسلامی و ملایان کف‌دست‌نرم، جانشان را با استفاده از سلاح اتمی به خطر اندازند. اما این بازی را باراک اوباما به یادگار گذاشت و حتی دونالد ترامپ هم از سر میز آن بلند نشد.

آنچه مردم ما را گروگان نگاه داشته است، موشک‌های جمهوری اسلامی، اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی، اسراییل‌ستیزی کور و بی‌دلیل، و دخالت در کشورهای همسایه است. همانگونه که در بسیاری از میدان‌ها، جمهوری اسلامی، دیوانه‌وار و بدون درک از پیامد‌ها، روزی، سیاست‌های خارجی و منطقه‌ای خود را پیاده کرد، جنون ملایان و سپاه پاسداران در ابقا و بقای قدرت و حکومت خود، آنها را بسوی استفاده‌ی از این موشک‌ها می‌برد. و این همان چیزی‌ست که سال‌هاست جهان چشم بروی آن بسته است و آنرا نادیده می‌گیرد. آنچه که بر سر مردم اوکراین می‌گذرد، باید درس خوبی برای ایرانیان باشد. دولت اوکراین مقصر و یا موجه! درد و رنجی که بر مردم اوکراین می‌رود، دماسنج‌های آرمان‌گرایی انقلابیون را نمی‌شناسد. اینکه چند درصد از مردم اوکراین از دیوانگان نژاد‌پرست اوکراینی پیروی کرده‌اند هم، درمان و مُسکنی بر درد مردم بیگناه اوکراین نیست. فردا، که حساب کار جهان با ما، حساب کار با دیوانه‌هایی چون حسین شریعتمداری و حسن عباسی شود، بسیار دیر است. باید ایران را از این حکومت دیوانه باز‌پس گرفت. باتلاق جنگ اوکراین، خرس بزرگ شمالی را خسته خواهد کرد. درماندگی روسیه، یعنی افزایش قدرت مردم ایران در برابر حکومت و ملایان که با تکیه به و با اعتماد به اندرزهای روس‌ها سر پا هستند. امید که ما در خارج و مردم در ایران، آماده‌ی آنروز باشیم.

نقطه



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy