طنزی از ابومالش
طولانی ترین جنگ تاریخ با دعوای همسران حضرت ابراهیم شروع شد. ساره و پسرش اسحاق (پدرجد یهودیان)، هاجر و پسرش اسماعیل (پدر جد اعراب) را از خانه بیرون انداختند و از آن زمان جنگی پایان ناپذیر بین فرزندان اسحاق و فرزندان اسماعیل شروع شد. حضرت ابراهیم از فهمیده ترین پیغمبران دنیاست و بیشترین اولینها را دارد، مثلاً اولین کسی است که به خدای یگانه ایمان آورد و اولین کسی است که آتش را گلستان کرد ومحمد باقر مجلسی که متخصص کشف اولین هاست درحلیته المتقین میآورد که" نخستین کسی که تنبان به پا کرد حضرت ابراهیم علیه السلام بود". معلوم نیست آن حضرت با این همه توانایی چرا جلوی دعوای فرزندانش را نگرفت، لابد خداوند به او دستور داده بود.
با توجه به این که اگر در سیمای بسیاری از روحانیون والامقام ما دقت شود، آثار تارهای عنکبوت دوران غارنشینی دیده میشود، شاید در بین آنها کسانی باشند که آن دوران را بیاد بیاورند و بتوانند برای روشن شدن حقایق ما را کمک کنند.
فرزندان اسحاق و اسماعیل، جنگ را با پرتاب کلوخ و سنگ به یکدیگر آغاز کردند و بعد از فلاخن و تیرکمان استفاده کردند و بعداً پا به پای پیشرفت بشریت سلاحهای خود را بهروز کردند و در قرن گذشته کارشان به استفاده از توپ و تانک و هواپیمای جنگی رسید. پس از هزاران سال جنگ بین اعراب و یهودیان، ما به ناگهان وسط گود پریدیم و از هر دو طرف مخاصمه هل من مبارز طلبیدیم. اعراب و اسرائیل به جنگ آنتراکت دادند و هاج و واج ما را نگاه کردند که اولاً به اینها چه ربطی دارد و ثانیاً چرا یک نفراین قدراصرار دارد که هشتاد میلیون نفر را کاسه داغ تر ازآش کند. ما هاج و واج ماندن آنها را نادیده گرفتیم و فتیله دشمنی با اسرائیل را حسابی بالا کشیدیم و به آنها حالی کردیم که این قدر که به اشغال غزه حساسیت داریم، به اشغال سرزمین خودمان نداریم وحتی بخش هایی از کشور را به دوستان مان تعارف کردیم واین آنها هستند که تعلل میکنند. با طرف دگر مخاصمه یعنی اکثریت اعراب هم در افتادیم، برای این که به نظر ما به اندازه کافی عرب نبودند و رهنمودهای ما را برای اینکه عرب قابل قبولی برای ما باشند رعایت نکردند.
خلاصه این قدر با طرفین متخاصم درجنگ چند هزار ساله دشمنی کردیم که آنها تصمیم گرفتند دشمنی را کنار بگذارند و با هم دوست بشوند. به نظرمن به کسی که بتواند جنگ چند هزار ساله را به پایان برساند، باید ده سال متوالی جایزه صلح نوبل داده شود. جایزه صلح نوبل را که نباید حتماً به یک صلح طلب داد، منظور نوبل هم این نبوده است، منظور آن مرحوم برقراری صلح با هر روشی بوده وما با جنگ طلبی، طولانی ترین جنگ تاریخ را که هزاران صلح طلب برای پایان دادن به آن شکست خورده بودند به صلح تبدیل کردیم، پس اگر واقعا انصافی در کار باشد باید جایزه صلح نوبل را به مقامات عالی ما بدهند ولی بنده اطمینان دارم که جایزه را به ما نخواهند داد، برای این که برندگان جوایز نوبل را هم صهیونیستها تعیین میکنند. مقامات عالی نظام ما به درستی معتقدند که تعدادی صهیونیست با چشمهای ورقلمبیده و کریه المنظرو با قیافه هایی به مراتب ترسناک تراز حجت الاسلام سید احمد خاتمی، در طبقات بالای ساختمانی در آمریکا پردهها را کشیده و در تاریکی (صهیونیستها نور دوست ندارند) شب و روز علیه ما توطئه میکنند. در دشمنی آنها با اسلام ناب محمدی همین بس که به جای این که جایزه صلح نوبل را به یک زن مسلمان محجبه پیچیده در چادر و چاقچورکه فقط یک چشمش پیداباشد، بدهند، به شیرین عبادی دادند که حجابش درست نیست. حاج بابای ما که معرف حضورتان هست، همان که نمازش را یک رکعت یک رکعت کم کرد تا ترک کرد، میگوید اگربه فرض محال جایزه صلح نوبل را هم به ما بدهند، روسوفیلهای وطنی اعتراض خواهند کرد و آن را حق مسلم پوتین میدانند. او روسو فیلهای وطنی را "روسپیان روس" میخواند و قسم میخورد که قصد او از این مقایسه اهانت به روسپیان نبوده است.
ابو مالش
فروردین ۱۴۰۱