Friday, Apr 22, 2022

صفحه نخست » ابی جان! زنده باشی به خاطر پیام ات در باره خلیج فارس؛ ف. م. سخن

96AFED8D-7FA1-419B-B36D-A3BA4F4F499D.jpegابی جان!
خیلی خوشحال شدم که در باره ماجرای خلیج فارس، پیامی تصویری فرستادی.

آری. همه ی ما از حرف های تو رنجیده خاطر شدیم، ولی می دانستیم که سهو کلام ی پیش آمده.

مگر آقای صدای ایران که حکومت نکبت امکان خوانندگی اش را از او در وطن اش گرفته و ۴۰ سال مردم ایران را از شنیدن مستقیم صدای او محروم کرده می تواند سیاسی نباشد؟

کسی که ترانه های زیبا و به یاد ماندنی در باره ی اجتماع و سیاست و جغرافیای ایران خوانده مگر می تواند سیاسی نباشد؟

نه.

اشتباهی بود که پیش آمد و تمام شد و با این پیام ات موضوع از نظر شخص من به عنوان یکی از هواداران و شنوندگان ات تمام شد.

اما یک نظر می دهم در باره ی آینده که اگر خواستی آن را در نظر بگیر، اگر هم نه که نه. این نظر و پیشنهاد است و ممکن است شما جور دیگری فکر کنی.

شما برای دیدن هموطنان ات به کشورهای عربی می آیی و در آن جا ها کنسرت برگزار می کنی.

مگر این هموطنان چند نفر هستند؟

پنج هزار؟ ده هزار؟ بیست هزار؟

دیدن مستقیم این ها و خواندن مستقیم برای این تعداد آیا ارزش این را دارد که صدها هزار هوادارت را که هم تو را دوست دارند و هم نام خلیج فارس برای شان همه چیز است برنجانی؟

قطعا نه.

کشورهای عربی که تو در آن ها کنسرت برگزار می کنی، خلیج فارس ما را می خواهند مال خود کنند. نه تاریخ می فهمند نه قدمت تاریخی نه سند تاریخی و نه هیچ چیز دیگر.

پول دارند و گردن شان هم در این سه چهار دهه کلفت شده و چیزهایی را که سابق بر این متعلق به بزرگان بود، می خواهند برای بزرگ شدن داشته باشند.


دم شان هم گرم. من هم اگر شهروند امارات بودم، خیلی هم خوشحال می شدم که خلیج فارس را بکنم خلیج عربی.

عرضه اش را هم داشتم که یک صحرا ی کوچک را بکنم یک کشور معتبر و مدرن، که اروپایی ها آرزو کنند تعطیلات شان را در آن جا بگذرانند و چیزهای شگفت انگیزی که درست کرده ام تماشا کنند.

این طرف آب اما، ما،،، بزرگ سابق منطقه، در اثر روی کار آمدن یک حکومت به معنای واقعی کلمه نکبت، همه چیزمان را از دست داده ایم.

چیزهایی که فعلا داریم یکی اش اثرات بزرگی سابق و میراثی ست که برای مان باقی مانده و ما سعی می کنیم این میراث را با چنگ و دندان هم شده حفظ کنیم.

دیدی ضرغامی، رییس نمی دانم چی، ظرفِ ۴۵۰۰ ساله را چه جوری دست اش گرفته بود و آن را بی ملاحظه می چرخاند تا تصاویر متحرک اش را ببیند؟

انگار که این ظرف، کاسه ی آب خوری سفره ی بابا ننه اش بود که دست گرفته بود و بدبخت نمی فهمید به این اثر اصلا نباید دست زد چه برسد که آن را بلند کند مثل لگن برنج خیس کنی آشپزخانه بچرخاند.

این ها اینجوری زندگی ما را از بین برده اند.

تاریخ ما، جغرافیای ما، شان و شخصیت ما، هنر ما، و هنرمندان ما که تو یکی از برجستگان آن هستی.

باری. آمدن و دیدن چند هزار نفر در امارات ارزش این را ندارد که صدها هزار نفر احساس کنند که این نام باقی مانده از این منطقه ی جغرافیایی و این میراث گران بهای گذشتگان را هم ابی مثلا به عرب ها بخشید.

نه. قطعا تو چنین قصدی نداشته ای و نداری و ببینیم در آینده چه خواهی کرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy