فرزانه روستایی - مصطفی تاجزاده تنها بازمانده جبهه اصلاحات است که با وجود فشارهای نظام هنوز سیاست را ترک نکرده و درگیر زندگی خصوصی نشده است. معاون سیاسی اسبق وزارت کشور دولت اصلاحات هنوز حرفی برای زدن دارد و تلاش می کند شاید بشود با ترفندی این نظام را اصلاح کرد و کشور را نجات داد. قریب به اتفاق مردم اعتقاد دارند که جریان اصلاح طلبی در ایران مدتهاست که بازی را به جناح راست و حزب پادگانی ( از امروز بخوانید صرب های ایرانی ) باخته و کار به جایی رسیده است که حتی پیام های فصلی محمد خاتمی نوعی دهن کجی به حساب آمده و مردم را عصبانی می کند.
دو پیام اخیر تاجزاده پیرامون سه بحران اساسی و لاینحل کشور و نیز سه نقد به رهبر جمهوری اسلامی حاکی از این است که او یک گام به آینده نزدیکتر شده و احتمالا دارد پرده رودربایستی با رهبر را بتدریج کنار می زند. تاجزاده معتقد است که انسداد سیاسی، تنگ نظری فرهنگی و نیز بحران اقتصادی مرتبط به تحریم ها سه ستون اصلی است که کشور را در آستانه فروپاشی قرارداده است. در ضمن او در پیام اخیر تاکید می کند که:
در درجه اول، علی خامنه ای از تایید سیاست هایش از سوی اکثریت مردم ناامید شده است.اعمال نظارت استصوابی، انحصار قدرت اقتصادی سپاه، و برگزاری انتخابات فرمایشی و سفارشی همگی ناشی از این است که او مدتهاست دیگر اکثریت را با خود نمی بیند.
در درجه دوم، رهبر جمهوری اسلامی تکیه خود را بر گروه اقلیت قرارداده است، زیرا به طیف آتش به اختیار بیش از مردم متکی است. به همین دلیل کسانی مانند پناهی و علم الهدی، احمد خاتمی و امثال صدیقی میدان دار هستند و هر اقدام و کلامی برای آنها مجاز است و از حاشیه امن برخوردارند.
سومین و مهمترین نکته ای که تاجزاده در نقد علی خامنه ای به آن اشاره می کند و شاید خودش هم متوجه نشده که این یک افشاگری محوری است این بود که علی خامنه ای بر اساس یک محاسبه انتحاری خودش آگاهانه انتخاب کرد که پرونده ایران به شورای امنیت برود. زیرا نمی خواست غرب روی سه پرونده موشکی، حقوق بشر، و فعالیت منطقه ای ایران تمرکز کند. تاجزاده معتقد است که رهبر فکر می کرد ما با آمریکا روی سه پرونده فوق درگیر هستیم، اما پرونده هسته ای می تواند پوشش و حفاظی باشد تا غرب به حقوق بشر و موشکی و فعالیت منطقه ای نظام گیر ندهد و از قضا همین اتفاق هم افتاد.
این در حالی است که تحریم های شورای امنیت و مکانیسم پیچیده کارکرد آن به شکلی است که معمولا کشورها را به خاک سیاه می نشاند. به همین دلیل است که کشورها ممکن است مقاومت کنند تا پایشان به شورای امنیت کشیده نشود، اما وقتی به شورای امنیت رفتند دیگر حساب و کتاب آنها با کرام الکاتبین است. هر پرونده هسته ای روزی به پایان می رسد، اما خروج از شورای امنیت مکانیسم پیچیده ای دارد و از امور نزدیک به محال است، زیرا سرنوشت چنین کشوری در دست پنج کشور دارای حق وتو خواهد بود تا طبق ملاحظات خود تصمیم جمعی بگیرند چه بلایی بر سر کشوری بیاورند که چنین رهبری دارد. از قضا، شورای امنیت هنوز از طریق مکانیسم ماشه در برجام عنان کشور ایران ۸۵ میلیونی را در دست دارد.
در نقد نظرات جدید تاجزاده باید گفت که بسیاری از مردم اعتقاد دارند که این نظام ظرفیت اصلاح پذیری ندارد و به صراحت هر اقدامی وقت تلف کردن است. طبقات اقتصادی جدید انحصار طلب و مافیایی که کشور را در چنگال خود اداره می کند مانع هر تغییری هستند. سلطه سپاه بر همه نهادها، و نیزنقش سرکوب های وحشیانه صرب های وطنی که از حمایت زینبیون، فاطمیون، حشد الشعبی، و حزب الله علیه مردم ایران برخوردارند عملا اصلاحات را ناممکن می سازد. در ضمن تاجزاده غافل است که حجم خسارت به کلیت کشور، عقب افتادگی سیستماتیک، آسیب زیر بنایی به صنایع کشور در اثر سوء مدیریت و تحریم ها، و همچنین تغییر شرایط اقلیمی اصلاحات صوری را غیر ممکن می سازد.
بی شک برگرداندن سپاه به پادگانها و اینکه رهبر بپذیرد نظام اشکالاتی دارد و خود او و تیم همراهانش علت الععل همه مسايل بوده اند دردی را درمان نمی کند و از خطری که کشور را تهدید می کند نمی کاهد.
اگر راه حلی باشد آن راه حل دوباره چیدن کل نظام سیاسی کشور از پی و بنیان است. تنها راهکاری که برای اصلاح احتمالی این همه خسارت و فاجعه امکان پذیر است برگزاری رفراندوم « نه به جمهوری اسلامی» و « آری به یک نظام مردمی » دیگر است.
دلسوزان کشور در داخل و خارج باید بر این نکته اتفاق نظر حاصل کنند که برگزاری رفراندوم احتمالا تنها راه حل عبور از بحرانی است که کشور به آن دچار است.
پلنگ سرگردان در قائمشهر مازندران کشته شد
توهم واجا و نابودی جاسوس های سیا و موساد