پژمان تهوری -
«حرف از قدس ممنوع!» جامجم آنلاین روز ۸ اردیبهشت ۱۴۰۱ با این تیتر، از بسته شدن صفحه روزنامه جام جم در اینستاگرام خبر داده و نوشته است: «صفحه اینستاگرام روزنامه جامجم با بیش از سیصد هزار مخاطب پس از بارگذاری عکس صفحه اول این روزنامه که عکسی از بیتالمقدس و حمایت از مردم مظلوم فلسطین بود، توسط اینستاگرام بسته شد». خبرگزاری جام جم همراه این خبر، عکس همراه خبر را منتشر کرده که با تیتر «مظلوم مقتدر» مزین شده است:
صفحه اول روزنامه جامجم که منجر به بسته شدن صفحه این روزنامه در شبکه اینستاگرام شده است:
سازمان رسانهای جامجم که خود در سانسور، تحریف واقعیت، دروغپراکنی و جعل اخبار، ید طولایی دارد، در حالی از حذف صفحهاش در اینستاگرام ابراز شگفتی کرده که هنوز مشخص نیست صفحه این روزنامه در اینستاگرام دقیقا به خاطر این صفحه اول با تیترهایی همچون:
وضعیتشکننده رژیم صهیونیستیصهیونیستها درمانده شدهاندسایه وحشت بر سر صهیونیستهامظلوم مقتدر
یا عکس انتخابی بسته شده یا دلیل دیگری باعث مسدود شدن صفحه این روزنامه شده است. صفحه روزنامه جامجم، به هر دلیلی در اینستاگرام تعطیل شده باشد، این پرسش را ایجاد میکند که «آیا شبکههای اجتماعی آزاد و از سانسور مبرا هستند؟» آیا هر ایده یا هر عکس یا فیلمی را در شبکههای اجتماعی میتوان منتشر کرد؟ آیا شبکههای اجتماعی از قانون آزادی رسانهها تبعیت میکنند؟
پیش از پاسخ باید به چند نکته توجه کرد:
شبکههای اجتماعی محیطی است که همه کاربران میتوانند در آن دیدگاه، اطلاعات، عکسها و ویدئوهای خود را به اشتراک بگذارند و یا در مورد پست سایر کاربران نظر دهند، بنابراین هر کاربری میتواند از طریق به اشتراک گذاشتن اظهارات نژادپرستانه، نفرتانگیز و خشونتطلبانه عامل ایجاد یک تنش اجتماعی باشد.کاربران شبکههای اجتماعی میتوانند با هویت اصلی خود یا با یک هویت نامشخص در شبکههای اجتماعی فعالیت کنند و همین میتواند ایجاد تنش را برای کاربران کمریسک کند.شبکههای اجتماعی این فرصت را به افراد میدهند تا با ایجاد گروههای خصوصی، در پی نهادینه کردن یک دیدگاه افراطی باشند.سایبر بولینگ یا سوءرفتار آنلاین علیه دیگران، از طریق شبکه های اجتماعی امکان وقوع دارد، مثل حمله کاربران به یک شخصیت شناخته شده، و انتشار عبارات توهینآمیز، نفرتانگیز و ...فقدان دروازهبانی خبر در شبکههای اجتماعی، امکان انتشار اخبار جعلی، دیس و میساینفورمیشن، را به شدت بالا برده است.
در رسانههای مرسوم، دروازهبانی خبر، محتوای تولیدی را بارها مرور و با حساسیت بالا نسبت به محتوای تولیدی برخورد میکنند؛ ولی در شبکههای اجتماعی دروازهبانی خبر وجود ندارد و کاربران خود تولیدکننده، تصمیمگیر و منتشرکننده هستند.جمله یا پیام در متن معنا مییابد، یعنی ما با اتکا به مجموعه اطلاعات موجود در متن و پیشزمینهای که داریم، هر پیامی را تجزیه و تحلیل میکنیم. در واقع معنا و مفهوم هر جملهای در متن برای ما مشخص میشود، اما وقتی متنی در کار نباشد، به طور طبیعی دچار فهم اشتباه و یا درک ناصحیح از آن عبارت میشویم و حتی گاهی اصلا جمله برای ما بیمعنا میشود، این موضوع این روزها به دلیل توسعه پیامرسانی از طریق شبکههای اجتماعی، زیاد اتفاق میافتد، چراکه بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی پیامهایی را منتشر میکنند که این پیامها تنها برای مخاطب خاص که در جریان موضوع هستند، معنا دارد. به این اتفاق اصطلاحا «Context Collapse» میگویند. یعنی شما با پیامی مواجه میشوید که برایتان کاملا بیمعناست یا برداشت نادرستی از پیامی دارید که برای مخاطب خاص نوشته شده است، نه مخاطب عام.
همه این ویژگیها سبب شده تا مدیران و بنیانگذاران شبکههای اجتماعی را به این جمعبندی برساند که شبکههای اجتماعی یک محیط عمومی مثل هاید پارک لندن نیست که بتوان آنجا رفت و میکروفنی دست گرفت و هرچه به ذهن رسید را بر زبان جاری ساخت. شبکههای اجتماعی از یک قاعده و اصولی پیروی میکنند که مدیران آن وضع کردهاند و صدرصد آزاد نیست و همه کاربران هنگام عضویت در این شبکهها این قواعد را پذیرفتهاند.
شبکههای اجتماعی، شرکتهایی خصوصی هستند که از قواعد خود پیروی میکنند؛ ولی در عین حال مکلفاند که قوانین ملی، منطقهای و بینالمللی را نیز رعایت کنند. برای مثال قانون کپی رایت به شدت مورد توجه مدیران شبکههای اجتماعی قرار دارد و اجازه نمیدهند، حتیالامکان حق کپی رایت زایل شود.
شبکههای اجتماعی همچون رسانههای مرسوم در کنترل دولتها نیستند که به خواست آنها محتوایی را سانسور کنند؛ ولی خود قواعدی دارند که اجازه نمیدهد، هر محتوایی منتشر شود. با این وجود میتوان شبکههای اجتماعی را در نشر اطلاعات نیمهآزاد دانست؛ ولی حتما فضای مناسبی برای خشونتطلبی، نفرتانگیزی و ترویج نژادپرستی نیستند؛ چراکه چنین صفحاتی و چنین کاربرانی به سرعت از دسترس خارج میشوند.
هیچ فرمی از رسانهها، هیچگاه و هیچکجا به طور صدرصد آزاد نبودهاند؛ چراکه پذیرش آزادی کامل رسانهها به معنای قبول ریسک بزرگی است که کمتر رسانهای زیر بار آن میرود. شبکههای اجتماعی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیستند.
برای رسانههای رسمی حکومتهای اقتدارگرا مثل «جام جم» که خود در طول ۴ دهه گذشته مجری سانسور و فیلترینگ و نشر اخبار جعلی بودهاند، مواجه شدن با حذف، توسط یک شبکه اجتماعی خصوصی، شگفتی بزرگی است؛ ولی واقعیت این است که برای اکثریت کاربران، شبکههای اجتماعی محیطی آزادتر و راحتتر برای بیان دیدگاهها و نشر اندیشهها هستند و بیشتر به آن اعتماد و از آن استفاده میکنند.