دیگر کار ما به جایی رسیده که به جمهوری اسلامی و دولت رییسی هم باید رهنمود بدهیم!
والله این روزها هر جا اسم احمد رضا جلالی را که یک شهروند دو ملیتی ایرانی سوئدی ست در اینترنت می بینیم، اسم حمید نوری، آدمکش اوین را هم همان جا می بینیم که در سوئد محاکمه اش تمام شده و منتظر اعلام رای است.
وزرای خارجه ی جمهوری اسلامی و سوئد هم دیروز با هم گفت و گو کرده اند و جناب امیرعبداللهیان ضمن رساندن سلام به شووور سرکار خانم «آن لینده» از ایشان خواسته حمید نوری را همینجوری آزاد کنند و خیرش را ببینند.
خانم لینده هم به حسین گاگول گفته: وا! مگه همینجوری میشه کسی رو که قوه ی قضاییه مستقل ما داره محاکمه اش می کنه، آزاد کرد؟! ما اینجا در سوئد استقلال سه قوه داریم و هر کدوم مون کار خودمون رو انجام میدیم و توو کارِ همدیگه دخالت نمی کنیم.
امیرعبداللهیان هم لبخندی زده و گفته، ما ایشاللا کاری می کنیم که شما هم بتونید توو کار قوه ی قضاییه تون دخالت کنید و فقط یادتون نره، نوری عزیز رو باید با فرست کلاس به تهرون برگردونید.
آن خانم هم گفته من البته به صدور حکم اعدام برای شهروندمون در کشور شما اعتراض دارم ولی بذا ببینم چه غلطی می تونم بکنم. اَه!
حالا من -یعنی ف. م. سخن- میخوام به بر و بچه های جمهوری اسلامی یک توصیه بکنم و اونم اینه که شماها تازه وارد دستگاه دولتی شدین و ممکنه یهو جوگیر شین و بزنین این بابا، یعنی جلالی رو بکشین.
خر نشین این کار رو بکنین ها!
روش شما قشنگ تا حالا جواب داده و شیر دون شکمبه ی قوای مستقل خارجی رو یکی کرده. توو معامله هم صبر لازم هست و دعای جوش خوردن معامله که میگه:
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْدِيهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ
امروز بر دهان شان مُهر مى نهيم و دست هايشان با ما سخن مى گويند و پاهای شان به آن چه كسب كرده اند گواهى مىدهند.
آره قربونت. یَک مُهری شماها توو دهن این خارجیای گاگول کوبیدین که به جای زبون، دست و پاشون با شماها حرف می زنه!
یادش بخیر! ۱۲ سال پیش، من توو یکی از کشکول های خبری ام در باره ی آزاد کردن «کلوتیلد رایس» فرانسوی در معامله و مبادله با «مجید کاکاوند» مطلبی نوشتم که نشون میداد جناب نیکلای سرکوزی رییس جمهور وقت فرانسه، که در باره ی این معامله گفته بود: «ژَمِه! ژَمِه» (هرگز! هرگز) چه جوری توو فاصله ی چند روز «ژَمِه» اش تبدیل شد به «تووژووق! تووژوق» (همیشه! همیشه) یعنی معامله رو عشق است و توو معامله هیچ «ژَمِه» ای وجود ندارد حتی در معامله بر سر مادر و خواهر که آن ها هم اگر قیمت پیشنهادی خوب باشد، فروشی هستند.
به جای ور ور کردن بیشتر، بهتره خودتون اون مطلب رو بخونید و هیچ عجله ای در به دار کشیدن جلالی نداشته باشین!
*******************
کشکول خبری هفته (۱۲۱)
سه شنبه ۲۸ اردی بهشت ۱۳۸۹
اُق ووآر مادموازل رايس
"استقبال سرکوزی از کلوتيلد ريس و خانواده اش در کاخ اليزه..." «راديو فردا»
سرکوزی با چهره ای در هم کشيده پشت تريبون قرار می گيرد و به خبرنگار رديف دوم اشاره می کند تا سوال اش را مطرح کند:
خبرنگار- موسيو لُ پرزيدان. شايع شده است که شما حاضر هستيد با ايران بر سر آزادی خانم کلوتيلد رايس مصالحه و بل که معامله کنيد. آيا اين شايعه صحت دارد؟
سرکوزی- ما؟ ما و مصالحه؟ ما و معامله؟ آخر عقل کسانی که چنين شايعاتی را برای ما درست می کنند کجا رفته است؟ ما با تمام قوا در مقابل جمهوری اسلامی ايران ايستاده ايم و امکان ندارد فردِ گناهکاری را با يک گروگان بی گناه مبادله کنيم. اصل، برای کشور فرانسه، ليبرته، اگاليته و فراترنيته است و ما اين ها را آسان به دست نياورده ايم که آسان از دست بدهيم. ما برويم با يک دولت گروگانگير مذاکره کنيم و چانه بزنيم؟! آن هم برای آزادی يک دختر خانم بی گناه که گروگان گرفته شده؟ زهی وقاحت و بی شرمی.
بعد از پايان کنفرانس خبری و مطبوعاتی، سرکوزی با سفير فرانسه در تهران تماس می گيرد:
- موسيو پولتی. به همتای ايرانی ما اطلاع دهيد، ترتيب آزادی مجيد کاکاوند داده شده و منتظريم ورقه های آزادی کلوتيلد را امضا کنند. کارهای اداری و قضايی پرونده کاکاوند تمام شده و او را تحت الحفظ به فرودگاه می بريم و به مقصد تهران روانه می کنيم. البته بهتر است برای اين که نگويند آزادی کلوتيلد با آزادی کاکاوند ربط دارد، دوستان ايرانی ما کلوتيلد را چند روز ديگر آزاد کنند. "سان زُکَن دوت" علی وکيلی راد قاتل بختيار را هم آزاد خواهيم کرد. چی؟ مصاحبه ی مطبوعاتی من؟ [می خندد] دو روز ديگه همه چی از ياد ميره. شما هم در مورد ارتباط رايس و کاکاوند به رسانه ها بگوييد "سَ نَ اُکَن ليان". اُقو ووآر.