وقتی فساد و دزدی، تا بن دندان این بساط بدخیم را، فراگرفته و نود در صد مصالح ساختمانی را، که در آبادان فروریخت، میدزدند. همچون تیتر اخبار اردیبهشت ماه نود و پنج، در شش سال پیش، که پل قدیمی دزفول، ساخته شده در هفده قرن پیش، در دوران ساسانی، ماند. ولی پل ساخته شده دوران احمدی نژاد را، آب برد. دو نمونه از فساد و تباهی مطلقی است. که رژیم انیرانی حاکم، بر ملت و کشور ایران، تحمیل نموده و هیچ جای آبادی در این مملکت، باقی نگذاشته است. همه عملکردها و اقدامات خرابکارانهشان، از ابتدای روی کار آمدن، حاکی از این بود و هست. که ماموریتشان تخریب ایران و از بین بردن عمدی تمدن ایران و محیط زیست آن بوده است.
اما یک نکته باریک تر از موئی که، دراین حادثه عیان شد. ترس کلیت رژیم، از انفجار هزار ریشتری خشم مردم، در محل فاجعه و تسرّی آن به کل کشور بود. اعزام نیروهای سرکوب، بجای مددکاران و آتش نشانان و دستپاچگی در اعلام اولیه و با عجله و شتاب بازداشت پیمانکار ساختمان و سپس تغییر سناریو، به مرگ وی، حاکی از وحشت رژیم، از خیزش مردم و فروپاشی این بساط اهریمنی بود. درسی که، ما ملت سوگوار از این فاجعه آموختیم، این بود. ما بسیار قوی تر از رژیم سرکوب تا دندان مسلح هستیم و آنها، از ما میترسند. ما بیشماریم و آنها اقلیتی بی پرنسیب، فاسد و بی ریشه تازه به دوران رسیده، بیش نیستند و ما میتوانیم و باید با اتحاد و همدلی خود، این جرثومه فساد و تباهی و مرگ و جنگ و نیستی را، ازکشورمان، بر کنیم و همچون پدران خود، در دوران انقلاب مشروطه، بنیان و بنیادی شایسته این فرهنگ و تاریخ و تمدن و افتخارات آن، بسازیم.
بدیهی است. مهمترین وظیفه ما ملت ایران، بعد از واژگونی سیستم مافیائی عصر حجری حاکم، تجدید بنای ساختاری، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و محیط زیستی... و بازگشت به دولت ملت و کشور ملت همیشگی تاریخ قریب سه هزار ساله خود و عضویت دوباره، در جامعه بین المللی، به عنوان عضوی صلح دوست و متمدن و نه همچون رژیم جمهوری اسلامی، وحشی جنگ طلب و متمرد بر قوانین بین المللی و راهزن و گروگانگیر خواهد بود و بس.