یک پیشنهاد دوستانه و خیرخواهان به سازمانهای جمهوری خواه. با تشکیل یک همایش به انفعال، فقدان پایگاه اجتماعی و بی تأثیری در صحنه سیاسی ایران که با آنها دست بگریبانند، بپردازند و با تدوین مانیفست "همبستگی ایرانیان"، بسهم خود در ایجاد آن بکوشند.
بنظرم رضا پهلوی را بایست بعنوان نماد همبستگی ملی ایرانیان، جدی گرفت. سکولاریسم و آزادی ایران و دموکراسی در چنین همبستگیای میگنجد. واقعیت این است که سازمانهای جمهوریخواه شناخته شده، در نزد مردم پایگاه اجتماعی ندارند و به همین خاطر در مبارزه جدی با حکومت اسلامی همواره منفعل عمل کردهاند. اینها از توان ارائه یک مانیفست مناسب با "همبستگی ایرانیان"، بی بهرهاند و به همین خاطر مجبورند تأکید بر جمهوری خواهی کنند که این، در موضع خود نوعی سکت و فرقه گرایی محسوب میگردد. مفهوم "همبستگی ایرانیان" نافی چنین سکت و فرقه گرایی میباشد. چونکه این همبستگی مربوط است به منافع و مصالح تک تک آنهایی که ایرانی هستند فرق نمیکند میخواهد جهود و نصارا باشند یا بی مذهب، میخواهد کمونیست، جمهوری خواه باشد یا مشروطه پادشاهی خواه. وظیفه این همبستگی در شرایط حاضر تعیین نوع حکومت نیست بلکه در افتادن با حکومت دینی است که سد عمده ایست در راه پیشرفت و تکامل جامعه. ما جامعهای آزاد نیستیم تا بخواهیم با تحزب گرایی به رقابت بپردازیم. جامعهای با مدیریت تام الختیار شرع اسلامی هستیم که برای فردای رقابت آزاد در ایران، باید باهم این مدیریت را بشکنیم و جامعه را از شبه جامعه آزاد کنیم.
بنابراین تشکیل حزبی با عنوان "حزب راه پهلوی" یا هر چیز دیگر، رد گم کردن است و به رقابتهای بیهوده دامن خواهد زد و سودش را نظام اسلامی خواهد بُرد. "همبستگی ایرانیان" که سکولار و فرا حزبی است پاسخگوی، پیش از ایجاد رقابتهای آزاد در ایران است. جمهوری خواهان بسیاری به دلیل فرقه گرایی حاکم بر سازمانهای جمهوری خواهی از صف آنها جدا شده و به صف ایجاد چنین همبستگیای پیوستهاند و همچنان در حال پیوستن میباشند. چگونه ممکن است این سازمانها انفعال، فقدان پایگاه اجتماعی و بی تأثیریشان را در قلمرو سیاسی نبینند؟ انفعال، فقدان پایگاه اجتماعی و بی تأثیری در صحنه سیاسی به جای آنکه ذهنشان را تشحیذ کند تا به خود آیند برعکس، به سوی تفرقه و تشتت در میان ایرانیان خیز برداشتهاند و با اصرار میخواهند در اذهان بکوبند که جریان رضا پهلوی یک جریان سلطنت طلبی و نتیجتاً انحرافی است!!!
برخی از اعضاء سازمانهای جمهوریخواه آنقدر کم آوردند که مشغول "پیراهن عثمان" درست کردن از اعتقاد اسلامی محمد رضاشاهاند تا به خیال واهی خود جو را بنفع خود تغییر دهند در حالیکه عامل اصلی نفع نبردن از جو، رفتار انفعالانه خودشان است. آنها واهمه دارند تا از خود بپرسند آیا اعتقاد مذهبی محمد رضاشاه در نظام سیاسی و اجتماعی آن دوران هم نقشی داشته و تأثیرگذار بوده است؟ باری، رویش جریان سیاسی رضاپهلوی خلاف روند تاریخ در وجه تحول نظام سیاسی نیست؛ برعکس، منطبق است با تحولات اجتماعی و تلاش ایرانیان برای نُرمهای تازه زندگی که در پروسه شکوفایی قرار گرفته است. ایرانیان مشغول نبرد با هر نوع مظاهر مشروعه، خواه در نماد جمهوری و خواه در نماد سلطنت، هستند. سازمانهای جمهوری خواه اگر بخواهند میتوانند با شرکت خود در "پروسه شکوفایی" و ایجاد "همبستگی ایرانیان"، آنها را شکوفاتر کنند از اینرو به سازمانهای جمهوری خواه پیشنهاد میکنم؛ با تشکیل یک همایش به انفعال، فقدان پایگاه اجتماعی و بی تأثیری در صحنه سیاسی ایران که با آنها دست بگریبانند، بپردازند و با تدوین مانیفست "همبستگی ایرانیان"، بسهم خود در ایجاد آن بکوشند.
نیکروز اعظمی
یوسف اسحاقپور و نقد و فهم بوف کور، گوئل کهن
سرزمین جاوید، ابوالفضل محققی