ما مردم میتوانیم مخالفت با حجاب اجباری را به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه نماییم.
با فراگیرتر شدن جنبش خودجوش همگانی، به صورت اعتراضات و تظاهرات خودجوش هموطنان دلیر و عزیز معلم، و بازنشسته، و... رژیم ولایت مطلقه خود را مجبور میبیند که در دل مردم رعب و وحشت ایجاد کند.
رژیم در سرکوب اعتراضات و تظاهرات گستردهای که به صورت خودجوش ولی غیرپیوستهای در ماههای اخیر در جریان بودهاند، عاجز و علیل بوده است. خشونتهای دهه ۱۳۶۰ به هیچ وجه ادامه یافتنی و امتدادپذیر نبودند. آقای حسینعلی نیری قاضی شرع و عضو هیئت مرگ متصدی اعدام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ خود را مجبور دید و بالاخره زبان باز کرد و برای نخستین بار با سعی برای توجیه کردن آن فاجعه ملی توضیحاتی داد، و در واقع به آن کشتارهای دستهجمعی اعتراف واضحی کرد. نیری در یک مصاحبه با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، قتلها را این گونه توجیه کرده است «توطئههای جدیدی در راه بود» و «نمیشد با قربانت بروم و فدایت شوم کشور را اداره کرد». حالا دوباره بعد از بگیر و ببند ها و شلاق و زندانی کردنهای خانمها «کم حجاب» یا «بدحجاب» در متروها و در سایر اماکن عمومی، گزمههای رژیم، با دادن گل به این زنان هموطن ما نقض قانون ضدحقوقی حجاب اجباری را تذکر میدهند.
ماموران سرکوب قوای نظامی انتظامی اطلاعاتی امنیتی بسیجی ضدشورش... از اینکه سرنوشت امثال سعید امامی را پیدا کنند و به دلیل واجبی خودکشی شوند، هراسناک هستند و در بدنه نظام، در اجرای اوامر آمران برای تجاوز به حقوق مردم، مشکلاتی پیدا میشود. بهانه دروغ «مامور و معذور» هم کاربرد خود را از دست داده است.
در کنار گسترش یافتن نافرمانیهای مدنی مردم، نافرمانیها و کمکاریهای آشکار و نهان در بدنه و قوای سرکوب نظامی، انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی ضدشورش... مزید بر علت میشوند. رژیم اینک، برای بسیج قوای سرکوب خود، از بیچارگی و تهیدستی، بهانه «حجاب و عفاف» را مستمسک قرار داده است. این در حالی است که چندی است که با تاکتیکی هماهنگ در نماز جمعهها، و در رسانههای وابسته به قدرت، جنگ روانی در جبههی «حجاب = عفاف و پاکدامنی» و «بیحجابی = بیعفتی، هرزگی، فحشا،...» و «بیحجابی باعث از بین رفتن دین و ایمان و اسلام! میشود» و... را به صورت گسترده مدیریت میکند و به پیش میبرد.
فردا که توسط رژیم ولایت مطلقه به عنوان روز «حجاب و عفاف» اعلام شده را میتوانیم به یک موقعیت و فرصت دیگری برای پرپژواکتر کردن اعتراضات برحق خود مبدل کنیم.
با استفاده از این فرصت، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، میتوانیم مخالفت خود را با خشونت حجاب اجباری به افکار عمومی مردم ایران، و افکار عمومی مردم منطقه، و افکار عمومی مردم دنیا اعلام نماییم. ما در این فرصت بدین وسیله میتوانیم با صدای بلند بگوییم که ما از جنس خامنهای و رئیسی و قالیباف و... نیستیم.
این اعتراضاتمان، چه در داخل ایران و چه در خارج و دور از وطن، میتواند در فضای حقیقی در کف خیابانهای شهرها و روستاها، و یا در فضای مجازی باشد.
در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷، آقای خمینی، زمزمههای حجاب اجباری را به صدا درآورد، ولی در مقابل تظاهرات زنان (حتی زنان محجبه) و مردان دلیر ایران بر ضد «یا روسری، یا توسری» عقبنشینی مفتضحانهای کرد و در تاریخ ۲۱ اسفند همان سال رسما گفت که مطالبی که آقای طالقانی مبنی بر اجباری نبودن حجاب در اسلام بیان کرده است را تایید میکند.
هر یک روزی که عمر این رژیم طولانیتر شود، خطر سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و... شدن میهن ما ایران بیشتر میشود.
علی صدارت
ازدریفوس وماندلا تا امیرانتظام، علی ایزدی