سایه سزیده "بدرقه" حکومتی بوده، ادعای "تاراج پیکرش" ادعایی پوچ است
دفتر شعری سایه:
در فرم شعری تغزل، سیمین بهبهانی تلاش کرده تا اجتماع بافته شده از تار عنکبوت اسلامی را نمایان کند (موفق و ناموفق بودنش امریست علیحده) اما قالب شعری (تغزل) سایه، بی آنکه تنیدگیِ آن تار را ببیند از وی سایه حافظ ساخت (سایه او شدم چون گریزم ازو/ در پیاش میروم تا کجا میکشد). تفاوت نمیکند منظور سایه از "او" حافظ باشد یا کس یا چیز دیگر در هر صورت، طریقت عرفانی است. سایه اگر اینجا و آنجا فساد اجتماع را در شعرش بازگو کرده اما آنگونه که پیداست در بیان دلایل آن و سقوط اخلاق در لجن زار این اجتماع، عاجز مانده بود. البته این ویژگیِ اشعار تغزلی است که نمیشود در مرز محدود شدهاش که "عشق" بالاترین مرتبه آن است همه فن حریف بود.
دفتر هنری سیاسی سایه:
سایه، سایه "انقلاب" و انقلابیون" هم بوده چه آنزمان که بهمراه دو محمد رضا یکی لطفیِ تارنواز و دیگری شجریان با روحیه دوگانه خیام و حافظ خوانی (روحیه متناقضی که بر آحاد توده مردم از عوام گرفته تا خواص حاکم است)، همکاری نزدیک داشته و هر سه بالحاظ "هنر و هنرمندی"، مکمل "هنر"ی خود که مقبول توده بیقواره بوده، بودهاند. ربنا خوانی با چنین روحیه "هنرمندانه"ای بتبع در قلوب همگانی عوام و خواص رسوخ کرده و خوش نشست. سایه یکی از آنها بوده که بنا به گفته خودش هر بار که به ربنا گوش میکرده به عالمی میرفته که از خود بیخود میشده (نقل به مضمون گفته اش).
باری، این سه یار غار در همکاری مشترک "هنرمند"انه باهم بوده اند؛ یکی میسرود یکی مینواخت و دیگری میخواند. و بدینوسیله شوری به احساسات جوانان "انقلابی" میدمیدند و این را تا اولین دمهای آغازِ رویداد مشروعه ۲۲ بهمن ۵۷ و نیز پس از آن ادامه دادند. سایه، "سطوت" نهج البلاقه را میستود. این را هم خودش گفته. سروده سایه در رثاء حسین بن علی با شروع "یا حسین ابن علی" و اختتام "کربلایی ست دلم" و نیز نشست و برخاستهایش تواما در محافل جمعی و شخصیِ مذهبیهای اسلامی، همه و همه، دلایل کافیاند برای به دوش گرفتن جنازهاش از سوی حکومتیها و مراسم رسمی حکومتی. بنابراین مسخره است از اینکه برخیها، "بدرقه" رسمی جنازهاش را "تاراج" نامیدند! تاراجی در کار نبوده. بنابراین هم فرم شعری و هم موضع سیاسی سایه، پوشیده از سایه است. نقش و نفوذ شعری سایه در ادبیات ما در بهترین حالت زنده نگه داشتن یا تداوم نقش و نفوذ شعر تغزلی حافظ در ادبیات ماست. این را دوست نزدیک سایه، محمد رضا کدکنی به زبان دیگر نیز میگوید: «شعرِ سایه استمرار بخشی از جمالشناسیِ شعر حافظ است". سایه دست به نوخواهی حافظانه زده بود و برایش سر سایید.. منظورم از "نوخواهی" یعنی تکرار فرم تغزل حافظانه با همه محدودیتهایش در عصری نو.
نیکروز اعظمی
شروع درسِ خارج حاجی مجتبی، مهران رفیعی
کشتاردگراندیشان و ستیز با فراموشی، مسعود نقره کار