جنگ افزار هستهای برای همه ترس آور است. جنگ افزار هستهای در دست زنگی مستی بنام نظام اسلامی به ویژه هراس آور میباشد. میان همسایگان، هیچ کشوری به اندازه روسیه از دست یابی ایران (حکومت آن مهم نیست) به چنین جنگ افزاری نگران نیست. روسیه از نقش مخرب خود را در تلاش دایمی برای تجزیه ایران و محکوم کردن آن به کشوری ضعیف و عقب افتاده، به خوبی آگاه است. حتا رفتار تحقیر آمیز آخرین سفیر آن کشور در ایران، گویای روشن برداشت دولتمردان آن سرزمین در باره حکومت وابسته خود در تهران، میباشد. روسیه پیش و بیش از هر کشور از دستیابی ایران به چنین جنگ افزاری پیش گیری خواهد کرد.
در راستای این هدف، ساده ترین راه برای روسیه، ترغیب دیگر قدرتهای جهانی و منطقه در ممانعت ایران از رسیدن به چنین توانائی میباشد. بدین سان، روسیه میتواند خود را حامی نظام معرفی کرده و نفوذ خود را افزایش داده تا اندازهای که شاید پس از بلاروس در مقام نوکری، به درجه دوم دست یافته و همزمان مطمئن گردد که هیچگاه دست رسی به جنگ افزار هستهای میسر نگردد. در راستای این هدف، روسیه از اطلاع رسانی وضعیت هستهای ایران به ابر رقیب خود یعنی آمریکا و متحد تازه یافته برمبنای منافع مشترک، یعنی اسرائیل، ابایی ندارد. مشگل بتوان تصور کرد که اسراییل باوجود مشکلات بسیار و دوری مسافت، بدون کمک دقیق ستون پنجم روسی که در ایران نفوذ و ایادی گسترده و توانا دارند، بتواند به دست آوردهای اطلاعاتی که به آن کشور نسبت دادهاند، دست یابد. البته باید اشاره گردد که هر حکومت مستقل، سالها پیش میتوانست از مقاصد روسیه و به ویژه پس از رفتاری که در سوریه در پیش گرفت، آگاه گردد و در مقابل آن واکنش مناسب نشان دهد. در منافع روسیه است که از یک سو مذاکرات "برجام" که در ضمن نیز میتواند مسایل مالی نظام اسلامی را تا اندازه زیاد رفع و از وابستگی به روسیه بکاهد، را با شکست روبرو کرده و از سوی دیگر، وسیله عوامل خود مناطق مشکوک به فعالیت هستهای را تا آنجا که میشود گسترش دهد. هدف اینست که امکان دست یابی نظام به دانش هستهای را تا آنجا که ممکن است فوری و کاربرد آن را تنها نظامی، نشان دهد. (۱) در چنین صورتی، تمامی همسایگان، قدرتهای جهانی و منطقهای، آماده استفاده از نیروی قهری برای مقابله با ایران خواهند شد. نتایج مرگبار و فاجعه آمیز حمله نظامی به ایران بر همگان روشن است: ویرانی کشور و از آن میان توان پدافندی وهستهای، شورش و جنگ داخلی و به احتمال تجزیه کشور. روسیه همراه با چند واحد سیاسی دیگر به آرزوی دیرینه خود دست خواهند یافت.
این سیاست زیرکانه روسیه برای دست یابی به هدف که هزینهی خرابکاری و جنگ احتمالی را به دوش دیگران حواله داد، ۱۸۰ درجه با حماقتی که در حمله به اوکراین از خود نشان داد، تفاوت دارد. روسیه و شخص پوتین با خود بزرگ بینی بدون دلیل، نیروهای نظامی عقب افتاده خود را، بازهم بدون دلیل، به نمایش گذارد. یک شبه، شبههی ابرقدرتی را که تنها و تنها در سایه توان هستهای بدوش میکشید، از دست داد. روسیه در اوکراین دست به جنگ زد، زیرا نمیتوانست حکومت آن کشور را مقهور خود کند. روسیه در مقهور کردن رژیم ملی اوکراین شکست خورد. اما در ایران، روسیه حکومت را مقهور خود کرده است که آنهم باز دلیلی ندارد. به احتمال بسیار زیاد روسیه در هدف پیش گیری از ایران هستهای موفق خواهد شد. باید توجه شود که هرچه جنگ در اوکراین به زیان روسیه پیش رود، انگیزه آن کشور برای گشودن جبهههای دیگر (و از آن میان ایران) که تمرکز غرب را از اوکراین به نقاط دیگر معطوف کند، افزون مییابد. البته در تلاش شکست مذاکرات "برجام" روسیه تنها مقصر نیست. میتوان مقصر اصلی را جنگ در کانون رژیم برای دست یابی به قدرت دانست. چنین به نظر میرسد که کانون رژیم، بهر دلیلی نمیتواند به تصمیم قاطع مذاکرات هستهای و جانشینی در این برهه، دست یابد. چنین به نظر میرسد که "رهبر" نظام به دلیل بیماری و یا سر خوردن از حل مساله جانشینی پس از خود، حضور فعال در صحنه را از دست داده است. "رهبر" نظام که بریک رژیم مافیایی (۲) ریاست میکند، با دست چین کردن مجلس خبرگان، براین تصور بود که میتواند فرزند منفور و فاسد خود را بر این مقام منصوب کند. اما باید توجه داشت که در میان بخشی از لشگر مافیا یعنی آخوندها، دستکم چند هزار نفر آنان، خود را صالح برای به دست گرفتن قدرت نهایی میدانند. توافق بر سر یک فرد، برخلاف دوران خمینی که از حمایت میلیونی مردم برخوردار بود و حتا ریاست خامنهای، آنهم در دورانی که هنوز میلیونها از رژیم حمایت میکردند، امروز در حالی که مشروعیتی برای نظام باقی نمانده، نزدیک به صفر است. مدعی پر قدرت دیگر، نیروهای مسلح هستند که چون بار پاسداری از نظام را دستکم در ۲۵ سال گذشته به تنهایی بر دوش کشیدهاند، را نمیتوان فراموش کرد.
در حالی که در داخل کشور، رژیم با مسایل عدیده ناشی از عدم مشروعیت و اقتصاد روبروست، در جبهه خارجی از عراق گرفته تا سوریه و یمن، در حال هزیمت میباشد. در جهت عکس، ترکیه از توان تشدید شده خود، بسرعت در حال بهره برداریست. همراه با متحد گوش به فرمان خود یعنی جمهوری آران، ترکیه در حال شکست کامل ارمنستان در جبهه جنگ و اشغال راه ارتباطی ایران و ارمنستان میباشد. روسیه و ایران، دو متحد ارمنستان که میتوانستند در پاسداری از آن کشور نقشی بازی کنند، خود نیاز به کمک دارند و قادر نیستند در روند وقایع تاثیر گذار باشند. احتمال تغییر مرزها در منطقه قفقاز با در نظر گرفتن سیاست آفندی ترکیه در حال حاظر، احتمالی است جدی. میتوان ادعا کرد که بالاترین بهره برداری از تجاوز روسیه به اوکراین، وسیله چین انجام گرفت و پس از آن در ردیف دوم ترکیه ایستاده است. نه غرب و نه روسیه در موقعیتی نیستند که بتوانند در برابر ترکتازی ترکیه، سدی جدی ایجاد کنند.
میتوان ادعا کرد که ایران در پنجاه سال گذشته، چنین سست و زبون نبوده که نتواند از موقعیتهای پیش آمده در جهت منافع کشور استفاده کند. رژیم تنها در حال حفظ موقعیت به شدت وخیم خود، بدون توجه به منافع ایران، میباشد. دراین موقعیت، اگر دو خطر شدیدی که ایران را تهدید میکند یعنی جنگ علنی قدرت و یا حمله خارجی (زیر پوشش پیشگیری از دست یابی به جنگ افزار هسته ای)، رخ دهد، نجات ایران غیر محتمل خواهد شد. شوربختا که روند وقایع در ایران هم بر تشدید جنگ قدرت و هم احتمال حمله خارجی، دلالت میکند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - البته در هدف نظامی بودن فعالیت هستهای تردیدی نیست. اما دست یابی نظام در زمانی کوتاه به چنین توانایی تردید وجود دارد.
۲ - همانند همزاد خود روسیه، مافیا صاحب کشور است.
پرنده کوچک نشسته بر شاخهای از کتاب، ابوالفضل محققی