آن که میاندیشد
بهناچار دَم فرو میبندد
اما آنگاه که زمانه
زخمخورده و معصوم
به شهادتش طلبد
به هزار زبان سخن خواهد گفت.
" شاملو"
مینویسم "ما "، چون نه فقط دلنوشتۀ من، که پیام بسیارانی از یاران در "شورای ملی تصمیم" از خارج از کشور نیز هست.
مینویسم: برای " ما" صدای امید و عشق و مبارزهاید، صدای آوازِ امید به پیروزی و عشق به مردم و سرزمینی که شایسته آزادی و آبادی ست. و شادا که ما را به همنشینی و همگامی، به همنوایی و همخوانی دعوت کردهاید.
پیمان بستهایم یار و همراه شما باشیم، شمایی که زخم خوردگان میدانهای جنگ و شکنجه گاههای حکومت اسلامی هستید، شمایانی که همه هستیتان را در راه آزادی و آبادی میهن پیشکش کردهاید.
صدای شما در گوش و هوش ماست که از عشق به خانوادههایتان گفتید و اینکه دوری از آنها چه رنج جانکاهی برای شماست اما این نیز گفتید که این رنج را به بهای از میان برداشتن رنجی که مردم وطنمان میکشند، تحمل خواهید کرد.
امروز برخی از شما دراسارت حکومت اسلامی هستید اما صدای شما را از اسارتگاهتان میشنویم، میشنویم صدای آزادگی و آزادی را، میشنویم صدای آواز و سرود شجاعانی را که شجاعت و جسارتی عقلانی و مدنی تبلیغ و ترویج میکنند. ما نیز تلاش کردهایم بازتاب صدای شما در جهان باشیم و خواهیم بود، و همانگونه که قول دادیم بر عهد خود وفادار مانده و خواهیم ماند.
امروز برخی از شما درکف خیابانها و میدانهای شهرهای مختلف، در دانشگاهها و مدارس و کارخانهها شیران شرزهای هستید که غرش و غریو آزادیخواهی و عدالت جوئیتان لرزه بر اندام و ساختار فاسد و در هم ریخته حکومت اسلامی انداخته است. رزمندگان و " نحبه" گانی که با حسهای انساندوستانه و روشنفکرانه، با تجربه و دانش و فرهیختگیای قابل اتکا در کنار مردم و با مردم بساط ظلم بر خواهید چید و" هرکول " وار فرمان لایروبی " طویله اوژیاس" صادر خواهید کرد.
ما، یاران شما در " شورای ملی تصمیم"در خارج از کشور، خود را همدرد و همدل بسیاری ازشما عزیزانی میدانیم که زیر چکمهها و نعلینهای گلههای وحشی غنچهها و گلهای زندگیتان پَرپَر کردهاند، با باورمندی به اینکه از هر پَرۀ پَرپَر شده هزاران غنچه امید و گُل ِ زندگی خواهد روئید.
ما جای زخم گلوله و شلاق را برسینه و گُردۀ شما دیدهایم، شمایی که سالهای جوانیتان را در زندان گذراندهاید اما بدون کوچک ترین بیم و هراس از دژخیمان، رو در روی آنان، چشم در چشمشان آزادی و عدالت را فریاد میکنید.
اگر رژیم جمهوری اسلامی خیال بافانه با حربۀ زندان و شکنجه توانست فاتحه " بیانیه ۱۴ نفر" و تلاشهای دیگر مبارزان دلیر و فرهیختۀ راه آزادی و عدالت را بخواند با شورا ملی تصمیم هم میتواند چنین کند، اما رژیم میباید تجربه کافی کسب کرده باشد که تلاش برای نابود کردن اندیشه و کردار آزاد اندیشانه و آزادیخواهانه فاتحه خوانی برگورخود و گورزادهای حکومتی را تسریع میکند و سبب خواهد شد تا یاران و همراهان شورا شانه به شانۀ همه آزادیخواهان و عدالت جویان با اتکا به گفتار و رفتاری دلیرانه و مدنی مُهر خود بر قطعیت و حتمّیت آزادی و آبادی سرزمین مان بکوبند.
ما با شمائیم، ما رفیق نیمه راه و " فرصت طلب" و عافیت جو نیستیم، ما با آموختن از شما از شیفتگی به نام خود و" من"، ازمنّیت و خودخواهی و خود محوری و فرقه گرائی سعی کردهایم فاصله بگیریم و این فاصله را هر دَم بیشتر کنیم. ما شیفته آزادی و عدالتایم و یار و یاور همه آزادیخواهان و عدالت جویان.
من و ما، بسیارانی از اعضا و حامیان شورای ملی تصمیم، بر این باور بوده و هستیم که فعالیت و مبارزهی سیاسی و مدنی شما درهمراهی و پیوند با مبارزات سیاسی و مدنی و صنفی سایر شخصیتها و نیروها، جنبش سیاسی آزادیخواهانه و عدالت جویانه را عمیق تر و گسترده تر خواهد کرد. اثر بخشی و اعتبار اقدام شما را نه فقط روحیه قدرتمند و همگرایانه شما که اصول و خواستهای آزاد اندیشانه، آزادیخواهانه و عدالت جویانۀ مندرج دربیانیه اعلام موجودیت شورا، منش و روش شورا، شجاعت و جسارت مدنی و عقلانی شما و خانوادههای گرانقدرتان، و زنان و مردانی که به حمایت از این شورا، در درون و بیرون شورا برخاستهاند، تضمین کردهاند.
صدای شما، این شعلۀ حیات بخش آزادگی، آزادی و عدالت، خاموش شدنی نیست.
صدای شما، این صدای ماندگار:
" رسم و ره آزادی یا پیشه نباید کرد
یا آن که ز جانبازی اندیشه نباید کرد
در سایه استبداد پژمرده شد آزادی
این گلبن نورس را بی ریشه نباید کرد. "
" فرخی یزدی"
مسعود نقرهکار