با مرگ ملکه انگلیس بالاخره شاهزاده جورج به تخت سلطنت رسید، البته پس از چند دهه انتظار کشنده. اینکه در لندن چه اتفاقی خواهد افتاد فعلا ارتباطی زیادی به ما ندارد ولی بعدا خواهد داشت. اما آنچه فعلا برای ما مهم است، تکلیف مان با ولی زاده خودمان است، یعنی حضرت آیت الله حاج آقا سید مجتبی خامنهای موسوی دامت برکاته.
همانطور که پائلو کوئلو، نویسنده هموطن پله و نیمار، در قصههایش به شواهد و قرائن توجه میکند، خوب است که ما هم از همین تکنیک استفاده کنیم. چند موردش را من مینویسم و پیدا کردن بقیه قرائن را بعهده خوانندگان، چه ذوب شده چه نشده، میگذارم.
۱- جورج و مجتبی از نظر "جیمی" شباهت زیادی دارند، هر چند جیمهای جورج دو برابر مجتبی است.
۲- محل بسته شدن نطفه فرزندان ارشد جورج و مجتبی در یک شهر است، که همان لندن باشد، پس والا گهرهای محترمشان هم دارای مشترکاتی هستند.
۳- پدران مجتبی و جورج از مردان بلند قد روزگار خود بودهاند.
۴. بین مجتبی و جورج از نظر شباهتهای مادری شبهه هایی وجود دارد، چون هر دویشان، بقول حافظ شیرازی، پرده نشین بودهاند. در ضمن این دو بانو از پردههای مختلفی استفاده کردهاند که ما چیزِ بدرد خوری در مورد جنس و طول و عرض آن پردهها نمیدانیم.
۵. جورج و مجتبی هر دو از طرفداران محیط زیست میباشند، هر چند که یکی علاقه خود را رسانهای میکند و آن یکی همه کارهایش را زیر زیرکی انجام میدهد. روایت کردهاند که آقا مجتبی دخالتی در اسارت کارشناسان محیط زیست و خودکشی شدن کاووس سید امامی نداشته است.
۶. جورج و مجتبی هر دو از مخالفان حضور زنان در استادیومهای ورزشی میباشند و اسپری فلفل را بر اسید پاشی ترجیح میدهند.
بطور خلاصه از این قرائن برمی آید که بزودی شاهد نشستن همای سعادت بر شانههای متبرک جاجی مجتبی هم خواهیم بود.
الودگی سیاست جهانی، محمد تقی طیب
سرنویسی بر آسیبشناسی توزیع قدرت در ایران، اکبر کرمی