نکته ــ با کامی تلخ از جوان کشی بیشرمانه این روزها و تآسف از انحراف عامدانه اذهان عمومی به پدیده هایی ناهنجار مانند فحاشی و خندههای هیستریک در فضای مجازی، به بخش سوم میرسیمدر بخش اول و دوم (*) این یادداشت به ظهور پدیدهای خودشیفته درکلاب هاوس اشاره شد که با بهره گیری از مکانیزمهایی مانند تسلط به زبان انگلیسی و استفاده از موتورهای قدرتمند جستجوگرو دسترسی سریع به اطلاعات پزشکی و روانشناسی و صدایی تقویت شده به برکت تکنولوژی، توانسته عدهای را دور بر خود جمع کند. پدیدهای که با حسادت شدید نسبت به تحصیلکردگان و الیتها ومحترمین مقبول جامعه و وقاحتی شگفت آوردر پورن کلامی وانواع و اقسام ناسزاهای خود ساخته وفوق العاده شنیع همراه با توهین و تحقیری بیمار گونه که بیشرمانه نثاراقوام، زبانها، اقشار و بویژه ایرانیان و مخاطبانش از موافق و مخالف میکند نمونهی بی بدیل بی حیائی درفضای اجتماعی است. تغییرات محسوس درنزول سطح ادبیات کلامی در فضای کلاب هاوس، کمترین تآثیرمنفی ظهور این شخص مجهول الهویه در فضای مجازی است. این درجه از بیشرمی ووقاحت و شیفتگی درسکس و روابط جنسی ــ حتی با کودکان ــ شاید دربرخی ازجوانان به دلیل محرومیتها، فقرفرهنگی، بحرانهای خانوادگی و بروز هیجانات سرکش جوانی، البته با شدتی بسیار کمتر بروز کند که اغلب نیز با گام نهادن فرد به دهه سوم و چهارم زندگی از این اعمال برائت جسته و همواره با نوعی پشیمانی وعذاب وجدان دست به گریبانند. اما ظهور فردی دردهه هشتم عمر، با چنین رفتار آنهم با این شدت و حدت، سخت چندش آور، مهوع و عجیب مینماید.
چنین شخصیتهایی شاید در هر گوشه از جهان وجود داشته باشند. خاطره جمعی ایرانیان بخوبی "پیتر هور" استرالیایی را یادشان هست که درملبورن تور دروازه ایران را پاره کرد. بیمار روانپریشی که هیچکس او را تحسین نکرد وهیچ هواداری هم نداشت و دراواخرزندگی و سنه هشتاد عمر انسانی آرام و سربزیر شده بود. اما بیمار جنسی کلاب هاوس به یکی دو هزار نفری افتخار میکند که بعنوان برگ برنده درهر اتاقی بدنبالش حاضر میشوند. بی تردید انگیزه بخش قابل توجهی، صرفآ پاسخ به حس کنجکاوی است اما عدهای مرید، بدنبال او راه افتادهاند که اگرچه از تعداد انگشتان دو دست تجاوز نمیکنند اما نقش سیاهی لشگرخستگی ناپذیر وفعالی در توهین و تمسخرافراد برعهده دارند و تحقیر خود را نیز با خندهای متملقانه و کلامی تآیید آمیز به جان میخرند. حلقه مفقوده این ماجرا آنجاست که در برابر پرداخت هزینهای چنین گزاف و اهانت به هویت و حراج کرامت انسانی خود چه چیزبدست میآورند که ارزش داشته باشد؟ بزرگترین نکته قوت پدیده کلاب هاوس که مکررآ تاکید دارد، دنبال کنندگانش هستند که بارها اعتراف کرده کوچکترین ارزش و اعتباری برایشان قائل نیست. دردرخواست گفتگو با دکترسروش دباّغ که با نیمساعت فریاد وعربده کشی و توهین همراه بود، اتاق سیصد نفره او را به سخره گرفت.
در تیرماه نود وهفت، در تشییع جنازه شرور معروف تهران " وحید مرادی" که در تصفیه حسابهای درون گروهی در زندان به قتل رسید، بنا به گزارش خبرگزاریها، بالغ بر ششصد هزار نفر حضور داشتند. در همان روز دکتر "بهمن فرزانه" استاد دانشگاه و مولف هشتاد اثر معتبربرشانههای کمتر از بیست نفر تشییع شد.. واقعیتی شگفت و تلخ که شاید اگر آنروز روانشناسان و کارشناسان اجتماعی بسادگی از کنار آن نمیگذشتند، شاید امروز شاهد پدیده فحاش کلاب هاوسی نبودیم تا رندانه افتخارکند هر جا میرود هزاران نفر دنبال کننده دارد. بدون اینکه بر آن ششصد هزار نفر و این بیست نفر ارزش گذاری کنیم بار دیگر به مریدان و دنبال کنندگان " اسکپتیک" توصیه میشود قبل ازهرچیز به شآن، هویت و کرامت انسانی خود بیندیشند و راه خود را از مرادی که پشیزی ارزش برایشان قایل نیست جدا کنند.
پی نوشت:
https://news.gooya.com/2022/09/post-67798.php
https://news.gooya.com/2022/09/post-67921.php
فرشتهای که جان باخت، ابوالفضل محققی