تمامی شب به خود میپیچم میپیچم از درد سنگینی که بر قلبم نشسته است. تصویر فرشتهای زیبا با چهرهای خونین که بر تخت بیمارستانی بی هوش چشم بر هم نهاده از مقابل دیده گانم میگذرد. خواب از چشمانم میرباید.
مرتب وبی اختیار با خود تکرار میکنم "بکدامین گناه؟ چه میکشد مادر او؟ پدراو؟ برادر جوان او! چه کرد گشت ارشاد؟ مشتی جنایتکار سادیستی تربیت شده حکومت که تاب دیدن زیبائی و شادمانی مردم را ندارند با این دخترک جوان چه کردند؟ چه کشید؟ چه میکشد برادر جوانی که خواهرش را در مقابل چشمان گریان او کشان کشان تنها بجرم زیبائی وطرهای مو بداخل ماشینی که قتلگاه او بود کشیدند وساعاتی بعد جسم بی هوش شده اورا بر تخت بیمارستانی رها کردند.
دختر جوانی که ساعاتی قبل شادمانه همراه برادر از مقابل آن بیمارستان عبور کرده بود. خانوادهای که از کردستان برای دیدار فامیل و گردشی کوتاه بتهران آمده بودند. شاید هم بخاطر قبولی او در دانشگاه قولی که پدرو برادر به او داده بودند. رسمی مرسوم زندگی یک خانواده.
اما این حکومت پست، این حکومت نفرت انگیز چه سرنوشت تلخی را برای این خانواده رقم زد. دختر افکنده شده بر تخت. ساعاتی پیش رخت از جهان بربست با دنیائی آرزو. چشمان و دهان بسته شدهای که دیگر گشوده نشدند. تا بنگرند وبپرسندگناه من چه بود؟ گناه این مردم! گناه این نسل جوان چیست که این چنین در آتش تفکر ارتجاعی شما باید بسوزد؟
چشم نگشود تاشاهد نگرانی مردمی باشد که از صمیم قلب آرزوی بهوش آمدن و سلامتی اورا داشتند. فرشته زیبائی که بسان یک پروانه با عشق به زندگی، بوئیدن عطر هزاران گل شگفته در کوهستانهای سرزمینش اندک زمانی چرخید وپس آن گاه بضرب جنایتکاری از پای در افتاد. بهمین سادگی. بی آن که رهبر و دولت منتسب او جوابگوی این جنایت درد ناک و عظیم باشند.
میدانم دیشت قلب جریحه دار شده میلیونها ایرانی، میلیونها مردمی که در سراسر جهان خبراین جنایت را شنیدند بدرد آمده. هیچ وجدان بیداری بدون فکر کردن بر این ظلم بزرگی که بر این دختر جوان وخانواده او و ملت ایران رفت به آرامی سر بر بالین ننهاد.
میدانم که این مرگ مرگی آسان نبود. مرگیست که ابعاد خشونت رفته با دختر جوان جامعه ترس خورده ما را به تقابل با این همه جنایت بر خواهد انگیخت! بر نفرت از حاکمیت مشتی جنایتکار خواهد افزود.
خشمی تلانبارشده درون ملت در جوشش است. خشمی که دهان خواهد گشود وآتش بر هستی و حکومت آتش افکنانی خواهد زد که بر اعتماد مردم خیانت کردندوآتش بر خرمنگاه ایران زمین زدند. آنها تقاض این جنایتها را خواهند داد.
روز داوری، روزجزا زیاد دور نیست. روزی که زیبائی تحسین خواهد شد. دختران وپسران جوان شادمانه بر زیبائیهای جهان نگاه خواهند کرد و خود آفرینشگر زیبائی خواهند بود.
مقدمت گرامیای روز بزرگ آزادی. چشم بر هم میگذارم با چنین امیدی.
ابوالفضل محققی