شرکت‌هایی مثل تشریفات تجاری ایران (ایران جت) و کیش لاکچری جت خصوصی اجاره می‌دهند، و با اخذ مجوزهای لازم اخذ برای ساعت مقرر پرواز از فرودگاه مورد نظر مشتری، همه تشریفات اداری و خدماتی را به شکل خصوصی انجام می‌دهند. گفته می‌شود هزینه هر ساعت پرواز با هواپیمای خصوصی در ایران حدود ۲۰۰۰ دلار است.
vip2a.jpg
افتتاح باشگاه ورزشی در تهران با حضور ماتئوس و کولینا و ...
***

معضل جت خصوصی یک راه‌حل دیگر هم روی کاغذ دارد. و آن هم بر می‌گردد به دو تابعیتی بودن اعضای طبقه وی. آی. پی. در ایران.

اصولا دو تابعیتی بودن یکی از شرط‌های عضویت در کلوب وی. آی. پی‌. های ایران است. و تابعیت را در جهان امروز می‌شود به راحتی خرید.

در ایران هر چیزی پشت درهای بسته ویلاها و شهرک‌های خصوصی ممکن است و منع قانونی ندارد، اما آنچه در بیرون این درها و درون مرزهای ایران ممکن نیست، می‌تواند در دبی و لندن و تورنتو امکا‌ن‌پذیر باشد.

کارکرد وی. آی. پی.‌ ها

غالبا طبقه وی. آی. پی. را با آقازاده‌ها می‌شناسیم؛ اما مساله فقط پسر طهماسب وزیری و انسیه خزعلی و محمد علی آبادی و محمدرضا عرف و دختر صفدر حسینی و نعیمه اشراقی نیست. در کنار صاحبان «ژن خوب»، جا برای فوتبالیست‌ها و هنرپیشه‌ها، کارآفرین‌های و کاسبان بزرگ،‌ اشراف قدیمی و نوکیسگان جدید و مقامات سیاسی و لشگری روی صندلی‌های وی.‌آی.پی. فراهم است. مساله مهم در اینجا شبکه‌ گسترده و بعضا نامرئی‌ای است که به واسطه طبقه وی. آی. پی. میان سیاست و اقتصاد، داخل و خارج، امر قانونی و امر فرا-قانونی تنیده شده است.

طبقه وی. آی. پی. در ایران به دلایل مشخص تجارت را به سیاست ترجیح می‌دهد، اما سیاست در ایران به کانال‌های غیررسمی طبقه وی. آی. پی. برای پل زدن میان اقتصاد و سیاست، داخل و خارج، قانونی و غیرقانونی نیاز دارد. خیلی‌ها از آقازاده همین حالا سرگرم آن چیزی هستند که می‌شوند آن را کسب و کار تحریم نامید.

بخشی از وی.‌آی. پی‌. ها مثل بازیگران سینما و فوتبالیست‌ها به درد اهداف تبلیغاتی و ایدئولوژیک در داخل و خارج می‌خورند. جمهوری اسلامی سابقه‌ طولانی در سفیدشویی جنایت‌هایش از طریق سینما داشته است؛ و اگر شرایط سیاسی و اقتصادی، تحریمی نبود، سرداران سابق مثل شیخ‌های عربستان و قطر می‌توانستند نیوکاسل و پاریسن ژرمن و در واقع آبرو و اعتبار نمادین بخرند. از حالا می‌توان روی این به عنوان یک سناریو ممکن در آینده شرط‌بندی کرد.

جمهوری اسلامی و بحران دولتمرد

بنا به تحقیقی که مهرزاد بروجردی و کوروش رحیم‌خانی انجام داده‌اند حلقه قدرت در ایران از ابتدای انقلاب ۵۷ تا ۱۳۹۷ صرفا شامل ۲۳۳۲ نفر بوده که بسیاری از آنها باهم پیوندهای فامیلی دارند. به عبارت دیگر، مناصب سیاسی کلیدی ایران در چهار دهه گذشته میان عده‌ اندکی دست به دست شده است.

صاحبان قدرت و نفوذ در جمهوری اسلامی، سه گروه عمده و اصلی بوده‌اند: ایدئولوگ‌های انقلاب و جنگ (به طور مشخص آخوندها)، افراد حاضر در جبهه‌های جنگ (نظامی‌ها و مشخصا سپاهی‌ها)، و در نهایت امنیتی‌ها که در بدو تأسیس جمهوری اسلامی در زندان‌ها بازجو بوده‌اند و کارهای اطلاعاتی و امنیتی می‌کردند. در سالهای اخیر سپاهی‌های که بدوا محافظ و پادوی آخوندها بودند، حالا در مقام رقیب بر سر سفره انقلاب نشسته‌اند.

این حلقه بسته قدرت اما نشانگر بحران بازتولید دولتمرد در جمهوری اسلامی نیز است. آخوندهای حاضر در انقلاب، سپاهی‌های جنگ ایران و عراق، و بازجوهای اوین و گوهردشت در دهه ۶۰ همگی مدتهاست در سن بازنشستگی سیاسی به سر می‌برند..

در سالهای اخیر جمهوری اسلامی بر اساس الگوهای قدیمی خویش تعداد معدودی دولتمرد جدید و جوان تولید کرده است، کسانی مثل سعید محمد (که در سپاه رشد کرد) یا محمدجواد آذری جهرمی (که می‌گویند بازجو بوده)؛ اما به طور کلی، در فقدان جنگ و بحران‌های فراگیر جدید،‌ جمهوری اسلامی میدان‌ و لابراتواری برای ساخت انبوه دولتمرد خاص و مناسب خویش ندارد،‌ دولتمردان جوان و بالقوه‌ای که نظام حاکم با دست باز بتواند از میان آنها برگزیند و روی صندلی‌های قدرت بنشاند.

vip3.jpg
آقازاده عارف، کسی که اصطلاح "ژن خوب" را وارد واژگان سیاسی ایران کرد
***

ما هنوز در ابتدای پیچ تاریخی بحران بازتولید دولتمرد در جمهوری اسلامی قرار داریم و در همین پیچ است که پرسش آینده حکومت با مساله آقازاده‌ها تلاقی می‌کند.

همانطور که در مورد لمپن پرولتاریا گفته می‌شود، آقازاده‌ها و به طور کلی‌تر وی. آی. پی.‌ ها در ایران یک «طبقه برای خود» را تشکیل نمی‌دهند. یک «طبقه در خود» شامل کسانی می‌شود که منافع طبقاتی مشترک دارند، اما « طبقه برای خود» برای شکل‌گیری علاوه بر منافع عینی مشترک نیازمند آگاهی و همسویی ذهنی هست.

وی. آی. پی.‌ ها خود را نه در تقابل با اکثریت ۹۹ درصدی که با تفاوت‌ها و رقابت‌های درون خویش تعریف می‌کنند. آنها هنوز آمادگی ذهنی و اراده‌ای برای نشستن پشت میزهای قدرت ندارند، اما دیر یا زود کارت دعوت برای تصدی مشاغل سیاسی رسمی به آدرس برخی از آنها که چهره موجه‌تری دارند ارسال خواهد شد. همین حالا آنها مهره‌های مهمی در چرخ‌دهنده سرمایه‌داری رفاقتی جمهوری اسلامی هستند،‌ اما با توجه به دست خالی نظام برای پر کردن صندلی‌هایش، احتمالا نقش‌های بزرگتری در انتظار آنهاست. ورود رسمی وی. آی. پی.‌ ها به قدرت می‌تواند به جمهوری اسلامی سیمای تازه‌ای دهد و البته به همان اندازه آن را با بحران‌های جدیدی روبرو کند.