Monday, Sep 26, 2022

صفحه نخست » باریکه جویی که به دریایی بدل شد! ارتش کجا ایستاده است؟ کوروش گلنام

Kourosh_Golnam_2.jpgقتل دردناک مهسا (ژینا) امینی، دختر ایران، در شهر کوچکِ زادگاه او سقز، آتشی از خشم بر‌افروخت که در اندک زمانی شعله‌اش سراسر ایران را در بر‌گرفت و به یکی از بزرگ‌ترین و استوار‌ترین قیام‌هایِ تاکنونی علیه حکومت "نکبت" ولایی خامنه‌ای و باندهای تبهکار وابسته به او، مبدل شد. اینک دختران و بانوانِ دلیرِ سراسرِ ایران‌زمین هم‌راه و هم‌دوش با پسران و مردان در چهارگوشه ایران برایِ بازپس‌گیری حقِ شهروندیِ پایمال شده خود در بیش از ۴ دهه خونین به خروش درآمده و با پذیرشِ همه‌گونه خطر چنان تهوری از خود بروز داده‌اند که جهان را به تحسین واداشته‌ و کارِ سازش اتحادیه اروپا و آمریکا با حکومتِ آدمکشِ اسلامی ایران را به دست‌انداز انداخته‌است.

این خیزش و خروش، دلاوری‌ها و ازجان‌گذشتگی‌هایِ حق‌خواهانه، ایرانیانِ برون‌مرز را نیز به جنیش در آورده و هرکس به فراخورِ خود به پشتیبانی از مبارزه بی‌امانِ هم‌میهنان در ایران پرداخته است.

نه تنها ایرانیان که..

ولی این تنها ایرانیان نیستند که چنین به جوشش در آمده‌اند که بسیاری از چهره‌های شناخته شده و دارای نفوذِ سیاسی/احتماعی/ هنری و ورزشی جهان با گستردگی شگفتی به شکل‌های گوناگون و ابتکارهایی جالب، گاه آراسته به چهره زیبایِ ازدست رفته، مهسا (ژینا) یِ ایران، با قیام کنونی ایرانیان به ویژه دختران و بانوان ایران همبستگی بی‌مانندی نشان داده ‌اند. دختران و بانوان ایرانی شوری در جهان به پا کرده و اینک پرچم‌دارِ جهانیِ حقِ شهروندی، برابری و آزادیِ زنان شده‌اند.

ارتش کجا ایستاده است؟

شاید این پرسش همه ایرانیان باشد که اکنون ارتش و ارتشیان در کجا ایستاده‌اند؟ چرا ایرانی‌ها در میان همه نیروهایِ نظامی و شبه‌نظامی در حکومت اسلامی، نگاهی ملایم‌تر به ارتش داشته و این چشم‌داشت را داشته و دارند که در این روزهایِ سرنوشت‌ساز دست‌کم بخشی از ارتش به یاری آنان برخیزد؟
در این باره می‌توان به چهار انگیزه اشاره داشت:
یک. ارتش هیچ‌گاه مورد اعتمادِ حکومت نبوده است. ارتشی که اگر همآن بازماندگان، فرماندهان و خلبانان دلیر و نیروی دریایی تربیت شده دوران شاه‌اش نبودند، ایران در همآن دو ماه آغاز جنگ متلاشی شده بود. با وجود اسلامیزه‌کردن زورکی ارتش، ولی ترس از ارتش هرگز از مغز رهبر روانی و دیگرآخوندهایِ حکومتی بیرون نرفت.
دو. نگاه برتر رهبر و حکومت به سپاه و دادن امکان‌ها و اختیارهایِ بیش‌تر به آنان، رقابت و کینه‌ای پنهان بین سپاه و ارتش به وجود آورده است.
سه. در سرکوب‌ها، بگیر‌وببندها و کشتارها سخنی از ارتش درمیان نبوده است و واژگونه آن در هنگامه سیل و زلزله این ارتش بوده است که بیش‌تر به یاری مردم شتافته ‌است.
چهار. ارتش آن‌چنان که سپاه، سرسپردگی به ولایت و حکومت ندارد و این از چشمِ مردم پنهان نیست.
این درست که فرمانده کل ارتش سرلشگر عبدالرحیم موسوی که با ذوب‌شدن در ولایت و پاچه‌خواری به شکل پرشی و با فرمان‌هایِ رهبر به سرلشگری رسیده و میهن‌اش را به یک آخوند روانی و باندهایِ تبهکار او فروخته است، ولی احتمالن در میان فرماندهان رده‌های پایین و بدنه ارتش نیروی‌هایِ مخالف بسیار بیشتر از سپاه و دیگر نیروهای نظامی و شبه‌نظامی چون بسیج است. شوربختانه چون امکانی برای بررسی نیست نمی‌توان میزانی برایِ شمار مخالفان در ارتش در دست داشت، ولی آن گونه که جسته، گریخته شنیده شده تردید نیست که چنین مخالفتی در ارتش بیش‌تر از دیگر نیروها است.

آیا هنگام پیوستن به مردم نرسیده است؟

درست که وظیفه ارتش در حقیقت پاسداری از مرزهایِ کشور است ولی کشوری که دورنش را ویران کرده‌اند، دیوانگانِ حاکم مرزهایش را دیگر مرز ایران نمی‌دانند، حاضرند خوزستان را بدهند ولی سوریه را نگاه دارند، ارتش را زیردست سپاه کرده‌ و اجازه کار و حرکتِ درست را از آنان گرفته‌اند، چرا باید بر سرکوب وکشتار هم‌میهنانش که خانواده‌های ِخود نیز در میان آنان هستند، تن بدهد و سکوت کند؟ امروز نیاز به همراهی ارتشیان میهن‌دوست است. فردایِ آزادی هیچ دلیل و بهانه‌ای در عدمِ پشتیبانی از مردم از آنان پذیرفته نخواهد شد. باید امیدوار بود که پادگان‌ها از بیانیه فرمانده خود فروخته ارتش سرلشگر عبدالرحیم موسوی در پشتیبانی از نیروهایِ سرکوب‌گر و فرمانِ فرماندهان که سود مردم درآن نیست و علیه قیامِ مردم است سرپبچی کنند و به این دریایِ خروشان دادخواهی که از باریکه جویی پدید آمد، بپیوندند که فردا دیر است!



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy