روزهاست که جنبش مردمی ایران به داد خواهی از شهادت مهسا امینی با پیشتازی زنان کشور وسعت و شور بی نظیری یافته است.
و شمار شهرهای درگیر اعتراضات تا شامگاه چهارشنبه، ۳۰ شهریور۱۴۰۱، بر اساس ویدئوها و تصاویر و خبرهایی که در چند روز گذشته در رسانهها و همچنین شبکههای اجتماعی منتشر شده، به دستکم ۸۳ شهر رسیده است و همه استانهای ایران از شمال غربی تا جنوب شرقی را در بر گرفته است:
جنبشی که همواره بسان آتشی زیر خاکستر، منتظر جرقهای برای شعله ور شدن بوده است. وضعیت میهن ما نشان داده است که تحول اکثریت بزرگ جامعه در گرو تحول زنان جامعه است. زیرا زنان به محض وجدان یافتن بر حقوق خود و وجدان بر ستمگرانه بودن تبعیضها و نابرابریها و سرباز زدن از تمکین به آنها، بدل به نیروی محرکهای میشوند که تغییر بنیادی را ناگزیر میکنند.
حق این است که استقلال و آزادی هرجامعهای با استقلال و آزادی زن آغاز میگیرد.
از انقلاب به این سو که زنان در آن نقش بسزایی داشتند، زنان جامعه ایران بر این واقعیت وجدان یافتهاند که تبعیضها و نابرابریها، نه خدا و نه دین فرموده که فرآورده نظام اجتماعی قدرت محور هستند بنابراین، از تن دادن به آنها سرباز میزنند همچون حجاب تحمیلی و بطور مداوم در کار مبارزه برضد تبعیضها و نابرابریها هستند. فضل هنرمندی زنان ایران، گشودن فضای زندگی و جنبش در سراسر ایران است. در حقیقت، میزان فرهنگزایی هر جامعه را استقلال و آزادی زن معین میکند. چرا که استقلال و آزادی به او امکان میدهد فضای اندیشه و عمل جامعه را بطور مداوم باز نگاهدارد. به یمن این فضای باز، خودانگیختگی فردی و جمعی افزایش مییابد و رشد فرهنگی میسر میشود. آقای بنی صدر که یادش گرامی باد و هرگز امید به جنبش مردم را از دست نداد، پیشتازی زنان ایران را به عینه میدید و تحلیل میکرد، بدرستی در مصاحبهای که با ایشان داشتم خاطر نشان ساختند: "چرا زنان مهمترین نیروی محرکه تغییر هستند و ایشان تشریح کردند که در نظامهای استبدادی چون موقعیت اجتماعی زنان، موقعیت زیرسلطه است و رابطه با آنها، عمده توسط زور و فساد - که از یکدیگر جداییناپذیر هستند - تنظیم میشود، نظامهای اجتماعی که، در آنها، زنان این موقعیت را دارند، تا وقتی زنان به حقوق خویش وجدان نیابند و برآن نشوند حقوند بزیند، برجا میمانند. از اینرو محروم شدن زنان از استقلال و آزادی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، زنان و مردان را از خلق فرهنگ ناتوان میکند و خلاء را «ضد فرهنگ» یا مجموعه آسیبهای اجتماعی (از خرافهها و غیر عقلانیها تا رابطههای قوای پدید آورنده انواع جنایتها و جرمها و فسادها) پر میکنند. از اینرو از ابتدای انقلاب گفتم آزادی هر جامعهای با آزادی زن شروع میشود و رژیم فاسد ولایت فقیه بجای نشر این نظر اینجانب، دروغی فاحش را به اینجانب نسبت داد. "
شعار" زن، زندگی، آزادی" اکنون بهترین نشان از این فرهنگ زایی ایرانی و رو به حیات و زندگی بودن جنبش اخیر است.
تاریخ معاصر ایران، تا کنون نه این وسعت از مشارکت زنان در مبارزه را به خود دیده است و نه این شدت سرکوب جنبش را. مردم ایران در هر جنبش اعتراضی بر کولبار تجربیات ذیقیمت خود میافزایند و هر جنبشی یک چند ویژه گی بارز از خود نشان میدهد.
جنبش چند روز اخیر نیز چند ویژه گی بارز دارد:
۱- شجاعت بی نظیر زنان (از جوان تا میانسال و سالمند) که در جلو ماموران سرکوب نظام حجاب اجباری خود را برداشته و به زور رژیم حاکم "نه" گفتند و یا روسریهای خود را آتش زدند. در یکی از فیلمها زن شجاع ایرانی در میان ۷ نیروی ویژه نظام بر روی سکویی بدون روسری نشسته و دستان خود را با علامت پیروزی بالا میبرد و آن ماموران به وی تعرضی نمیکنند.
۲- با اظهار نظر پدر مهسا (ژینا) امینی در اینکه مهسا ایرانی بود و متعلق به همه ایران و نه تنها کردستان و دادخواهی همه اقوام ایرانی از مظلومیت یک زن کرد، و شعار (کردستان چشم و چراغ ایران) بهانه از دست گروههای تجزیه طلب که بر طبل تفرقه مینوازند گرفته شد و همبستگی همه ۷ قوم ایران برای حفظ ایران جلوه سازنده خود را نمایان ساخت.
۳- همه گیر بودن این جنبش به نحوی که سراسر جامعه ایرانی بپا خاسته است ازلاهیجان و لنگرود و لرستان گرفته تا قشم و قم و قرچک، اقشار مختلف مردم با همه تنوع و گوناگونیهای قومی و مذهبی و باور و تمایل سیاسی در این جنبش شرکت فعال نمودهاند و در مقابل ظلم نظام فاسد ولایت فقیه محکم و متحد ایستادهاند. شعارهای حساب شده مردم، نشان داد که خواستههای عمومی از مطالبه گریهای صفنی فراتر رفته و برمبنای مطالبه حقوق همگانی شکل گرفته و کاملا سیاسی گردیده و نظام را نشانه رفته است و متعلق به آزادی همه مردم ایران است:
زن، زندگی، آزادی
این آخرین پیام است، هدف خود نظام است
مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر
مجتبی بمیری، رهبری را نبینی
استقلال- آزادی، تنها ره رهایی
آزادی، آزادی، آزادی، بگو آزادی
۴-سرکوب گری گشت ارشاد در رفتار با مهسا و زنان ایران باعث شد همه ایران بسیج شوند تا پرونده چنین گشت سرکوب گری را ببندد و دیگر جرات نخواهند کرد به زن ایرانی تعرض کنند.
۵- این جنبش آنچنان سراسری است که حتی جنبش دانشجویی که مدتها بود در فترت بود بپا خاست و نیرو و توان و همدلی خود را به نمایش گذاشت.
۶- نظام ولایت فقیه همچون گذشته از جنایت دست برنداشته و به کشتن ادامه داده (اخبار دریافتی حاکی از شهید شدن بیش از ۵۰ نفر است) ولی شجاعت مردم در خلع سلاح کردن نیروهای نظام بدون بکار بردن خشونت و نیز فراخوان نیروهایی که بروی مردم اسلحه نگشودند به صف ملت، باعث شده جای جای، بین نیروهای سرکوب نیز اختلاف و درگیری رخ دهد. در دو فیلم کاملا مشهود است و متاسفانه مشهود نیست در کدام شهرها هستند. چون بسیاری از آنها که وجدان خود را کاملا تخدیر نکردهاند حاضر به بکار بردن خشونت علیه ملت خود نیستند. من باب نمونه در شهرستان همدان نیروهای انتظامی به مردم پیوستند.
۷- و هر روز جلوه تازهای از این جنبش رخ مینماید.
و زنهار آفتهایی که همگی، جنبش مردم را تهدید میکند و بایستی بدان توجه ویژه مبذول داریم:
نظام ولایت فقیه از هیچ ترفندی درنسبت دادن دروغ و اعمال خشونت و تخریب اماکن عمومی فرو گذار نیست. وزارت اطلاعات به تلفنهای مردم اسام اس ارسال کرده است که: "به آگاهی میرساند با توجه به بهره برداری جریانات ضد انقلاب در حوادث اخیر، هرگونه حضور و همراهی درتجمعات غیر قانونی طبق قانون مجازات اسلامی موجب تعقیب قضایی خواهد گردید. ستاد خبری وزارت اطلاعات" و یا در یک سناریوی نخ نما شده نظام قصد دارد بخشی ازمذهبیان را در مقابل مردم قرار دهند و نوشته: "تجمع اعتراض حوزویان به جسارت به تحریم قران و شریعت اسلام در مدرسه فیضیه برگزار میشود. " در صورتی که مردم با هوش و متمدن ایران هیچ مرام و دینی را مورد تعرض قرار نداده و نیز حتی مسلمانان بسیاری در این جنبش با تکیه بر ارزشهایی که باور دارند حربه" دین علیه دین" را از دست نظام خارج کردهاند.
دوری گزیدن از اعمال هر نوع خشونتی کار بایستهای است که تا کنون مردم در جنبش نشان دا دهاند و با روشهای خشونت زدا، خشونت را بی اثر کردهاند. اما برای آن دسته از افراد که خواسته یا نا خواسته مردم را دعوت به بکار گیری خشونت میکنند، توضیح دهیم که؛
همانگونه که مردم ایران میدانند، زور و فساد حاکم را زور و فساد از میان بر نمیدارد (من باب نمونه اختلاس مسئولان نظام را با اختلاس از سوی مردم نمیتوان جبران کرد) چرا که از جنس یکدیگرند. بکار گیری روشهای خشونت گرایانه در مبارزه راهبر جامعه به رهایی از خشونت و دیدن روی آزادی و استقلال نخواهد شد. کسی که زور بر ضد زور بکار میبرد، درجا، خودش از زور پر میشود و برفرض موفقیت، زور برجا و فردی که آلت فعل زور شده تغییر میکند و از جنس زور گویان میگردد. ولی انسان آزاده مبتکر است، خشونت گر را با ابتکار خود پشیمان و یا خلع سلاح مینماید. از اینرو، وجدان به حقوق و ایستادن بر حقوق خویش راهکار ادامه حیات ملی است. این ایستادگی است که میگوید زنان استقلال و آزادی را بازمییابند و به یمن آن، ایرانیان راه رشد در استقلال و آزادی، بر میزان عدالت اجتماعی را در پیش میگیرند.
ایرانیان خارج از کشور پژواک صدای حق طلبانه هموطنان داخل کشورند و پیوند و یکپارچگی با آنان را اعلام میدارند و افکار عمومی جهان را متوجه جنبش سراسری ایران علیه ظلم و فساد مینمایند و آزادگی و تهور و شجاعت و عزم ملی و کنشگری و میل به برپایی ایرانی آزاد و مستقل و رو به رشد و مامن همه ایرانیان را به جهانیان میشناسانند و از ایفای نقش قیم مآبی سرباز میزنند.
باشد که جنبش سراسری مردم ایران همگانی تر و کنشگرتر و بی خشونت تر و موفق و پایاتر گردد.
ژاله وفا- عضو مجامع اسلامی ایرانیان
[email protected]