17 مهر1401، سالگرد برحمت ایزدی پیوستن آقای ابوالحسن بنی صدر نخستین ریاست جمهوری منتخب آزاد تاریخ مردم ایران است. فردا هموطنان گرامی از اقصی نقاط جهان در پاریس برای بزرگداشت ایشان درآرامستان وی جمع می شوند.
در این روزها که شاهد برپایی جنبش همگانی و به تعبیر مردم در خیابان انقلاب مردمی هستیم، جنبش و انقلابی که از دید وی بهترین راه رهایی از زور و استبداد است، به عینه چهره شاد و خندان و پر امید وی را بر آسمان وطن پهناورایران و نگاه ستایش آمیز وی به نسل بپا خاسته ایران می بینم.
بنی صدر که شاد ترین و زیباترین خاطره زندگی خود را اینگونه تعریف کرده است( *1):
شیرین ترین خاطره، روز ورود به ایران بود. تا چشم کار میکرد دریایی عظیم از انسان، جوان، شاد، پر از اعتماد و پر از امید. اصلا در قیافه ای آدم تردید و شکی نمی دید. همه آینده را صاف و روشن و شفاف می دیدند. توی این دریا غرق شدم و به اصطلاح عارفان از خود بی خود شدم و با جمع خود شدم. در بهشت زهرا هم خودرویی که ما برده بود را گم کردیم و در میان مردم عده ای جوان ما را شناختند و آنها ما را سوار کردند و با اتوموبیل خود آوردند شهر. زیباترین و شادترین روز زندگی من بوده به لحاظ اینکه ایران را آزاد دیدم، جوان دیدم، پر از شادی و امید و اعتماد دیدم .
بی شک هم اکنون نیز روح پر فتوت وی شاهد همین امید و اعتماد و شادی جوانان و مردم ایران است که به جنبش برخاسته اند.
مردی همیشه مبارز که در نهضت ملی ایران، در نوجوانی و آغاز جوانی شرکت داشت و کودتای 28 مرداد 1332، او را برآن داشت، درباره قوت و ضعف آن جنبش، مطالعه کند و راهکار بجوید و بنا بریادداشتهای زندانش در اسفند 1341، ( 16 سال قبل از انقلاب 57 )، بحثی با دانشجویان هم بند درون زندان شاهی، در باره انقلاب را به همسرش اینگونه گزارش کرده است.( *2):
"انقلاب هدیه نسل جوان به ایران کهن است ."
وی در توضیح آن انقلاب به دانشجویان هم بندش می گوید:"آیا واقعا زد و خورد توأم با خون ریزی انقلاب است؟ آیا انقلاب مفهوم دیگری ندارد؟ چرا، اما گمان میکنم از آنجا که غالب انقلابها توأم با خونریزی بودهاند، ما تا کلمه انقلاب را میشنویم، فورا به یاد خون و جنگ انقلابیون با نیروهای قهریه میافتیم. فیالمثل از انقلاب فرانسه، روسیه، مصر، چین و ... حرف میزنیم. اما ازآنچه در هند روی داد و انقلاب به مفهوم واقعی کلمه بود، بعنوان انقلاب هند، یاد نمیکنیم. در هند، چه کردند ؟ هیچ، استعمار را برداشتند و یک حکومت کاملا مجهز ملی را، بجای آن نهادند و این حکومت، تمام روابط کهنه را که جامعه را بیحرکت نموده بود، بر هم زده و میزند و بجای آن، روابط نوئی برقرار میکند و ایناست انقلاب، انقلاب واقعی."
یکی دیگر از دانشجویان گفت که انقلاب میشود اما نسل بعد این کار را میکند و دیگری گفت، آقای بنیصدر هم همین را میگوید. معترض اولی میگوید: خیر، آقای بنیصدر میگوید نسل حاضر انقلاب خواهد کرد و از من تصدیق خواست و من تکرار کردم: « انقلاب هدیه نسل جوان به ایران کهن است و آنها خواستند تا برایشان توضیح بدهم و این توضیح سه ساعتی طول کشید. نخست لازم بود که توضیح دهم و تعریف کنم نسل جوان یعنی چه و بیان کنم چگونه ما براثر معلومات تازه که دریافت داشتهایم، در یک امتیاز شریکیم و از جامعه کهنه ممتازیم. این وجه امتیاز است که ما را در یک گروه متشکل میسازد و این گروه است که انقلاب را تحمیل میکند. گفتم که اگر سلطه استبدادی پدر و مادر بر یکدیگر و بر فرزندان، در سلول سازنده جامعه (خانواده) شکسته و میشکند، این انقلاب بسیار مهمی است که نسل جوان تحمیل میکند. آیا انقلاب دگرگونی روابط نیست؟ آیا ما تنها میخواهیم خون بریزیم و خونمان را بریزند؟ و دیگر کاری نمیماند که انجام دهیم؟ بیگمان خیر. انقلاب یعنی ایجاد حرکت در جامعه اسیر سلطهها، در خانواده، در گروه، در طایفه، در طبقه، در حکومت، سلطه از بالا وجود دارد و نسل جوان، یکی پس از دیگری این سلطههای تاریخی و بسیار قدیمی را دارد از میان میبرد و ایناست انقلاب واقعی."
انقلابی که بنی صدر در سال 1341 با وضعیت ایران،- ایران در محاط دو ابر قدرت-، سازگار یافت، جنبشی همگانی از نوع جنبش مردم هند و بینیاز به خشونت بود و شانزده سال پس از آن، جنبش همگانی ایرانیان، همان جنبشی که در زندان توصیف و تحلیل کرده بود، گل را بر گلوله پیروز کرد.
دفاع بنی صدر از حقوق مردم و احزاب و سازمانها تا آخرین روزهای کودتای 60 علیه وی
بنی صدر درانقلاب ایران شرکت جست ومورد وثوق قاطبه ملت ایران قرار گرفت وبدینسان نخستین ریاست جمهوری منتخب آزاد تاریخ مردم ایران گردید. وی دربرنامه های عملی و سیاست گذاریها و عملکرد دوران ریاست جمهوری همواره به دفاع از آرمان مردم و اهداف استقلال و آزادی و رشد بر پایه عدالت اجتماعی پرداخت و درست به همین خاطراستبدادیون با خیانت به رای مردم ایران علیه وی در خرداد 1360 کودتا کردند. برای نسل درانقلاب کنونی که بایستی هم خادمان واقعی خود را بشناسد و هم عوامل کودتا و خیانت به رای نسلهای قبل از خود، نمونه ای از دفاع از حقوق ملت توسط آقای بنی صدر را، حتی در روز های پایان کودتای آقای خمینی و یارانش علیه وی، به نقل از سخنرانی آقای علی امیر حسینی که رابط وقت آقای بنی صدررئیس جمهور و آقای خمینی بوده اند، و در جلسه یادبود و بزرگداشت زنده یاد ابوالحسن بنی صدر که در لندن در 18 سپتامبر 2022 نقل کردند، را می آورم.(3*):
"بر كمتر كسى پوشیده بود که از نخستین روز انتخاب آقای بنی صدر به ریاست جمهوری ایران، حزب جمهوری اسلامی کمر به حذف و برکناری ایشان بسته بود اما کمتر دانسته است که تا پیش از حوادث خرداد ماه ۱۳۶۰ و توفیق در کودتا، این حزب حداقل در دو توطئه پيشبن عزل ايشان ناکام مانده بود. انحصار طلبان به کمین نشسته، نگران از پایان عزتمند جنگ، به شتاب توطئه بر توطئه افزودند و چنین شد که به خرداد ۱۳۶۰، ز منجنیق فلک سنگ فتنه می بارید، و می رفت تا كه در مذبح قدرت سرها بریده بینی، بی جرم وبی جنایت.
خرداد باردار فاجعه بود، تحریک و تعدی و تعرض تمامیت خواهان شتابی برون از حد يافته بود و هر دم از باغ توطئه تشنگان قدرت بلا منازع بری می رسيد.
روز ۱۷ خرداد ماه ۱۳۶۰، بدنبال حوادثی که در همدان اتفاق افتاد و در پی تعطیل و توقيف روزنامه های انقلاب اسلامی، میزان، خبرنامه جبهه ملی ایران و ... حامل پیامی از آقای بنی صدر که آن زمان به کار فرماندهى جنگ و دفاع از کشور در کرمانشاه بودند به نزد آقای خمینی شدم.
پيامى که ایشان را در راستای پايبندى به عهود انقلاب، به دخالت و جلوگیری و رفع این ناروایی ها می خواند وهشدار می داد که اگرعمل به وظیفه نشود، خود آقاى بنى صدر مجبور به اقدام و داوری بردن نزد مردم خواهند شد.
به جماران رفته و پيام آقاى بنى صدر را خدمت ايشان عرضه داشتم، با شنیدن این پیام، آقای خمینی چهره درهم كشيدند و با عتاب اظهار داشتند که "ول کنید این حرفها را، خوب گوش کنید که چه می گویم، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد به ایشان منتقل کنید و جواب بیاورید"، پاسخ دادم که از پی این تکلیف شاق شاید برنیایم، لطفاً یا مرقوم فرمایید و یا اجازه دهید تا یادداشت کنم که کلمه ای کم و زیاد نشود. از آنجایی که کاغذ همراه نداشتم، ایشان نامه ای را از زیر تشک خود درآوردند و پاکت آن نامه را مرحمت کردند تا مورد استفاده قرار گیرد. گفتند بنویسید "این حرفها را دور بریزید، من به شما علاقه دارم، این کشور نیز پس از من کسی را ندارد، دوست دارم که شما خود را حفظ کنید و ذخیره بمانید و در مناصب خود باقی باشید بشرط آنکه:
۱- کاری به کار قوه قضایه نداشته باشید، مسئولین این قوه را من نصب کردم و شما از روز اول گفته اید که اینها در مناصبشان غیر قانونی هستند. چه کار به کار زندانها دارید که دائم می گویید شکنجه و چه و چه می کنند.
۲- به کار مجلس هم کاری نداشته باشید، مجلس هرچه را که تصویب کرد بی چون و چرا بپذیرید. من گفتم که این مجلس بهترین مجلس دنیاست و شما همه جا می گویید که این مجلس، مجلسى قلابی است.
۳- از گروهکها تبری بجوئيد و اعلام قطع ارتباط کنید.
۴- چه کار به کار کمیته ها و پاسداران دارید."
سپس خطاب به اینجانب گفتند که به ایشان بگویید که "در صورت قبول این شروط، من دوست دارم که شما حفظ شوید".عرض کردم كه عليرغم اینکه رئیس جمهور هماهنگ کننده سه قوه و مسئول اجرای قانون اساسی است اگربتوان كه شروط اول و دوم را موجه دانست، چطور می توان گفت که فرمانده کل قوا کاری به کار کمیته ها و پاسداران نداشته باشند ؟
در جواب فرمودند که شرط چهارم را حذف کنید.
معروض افتاد که آقای بنی صدر داراى ارتباطى خاص با هیچ گروهی نيستند، چطور به آقای رجایی و سران حزب جمهوری اسلامی تکلیف نمی فرمایید که ارتباطات مرتب و ملاقاتهای هفتگى خود را با سران حزب توده قطع کنند؟ پاسخ دادند که به آنها هم تذکر می دهم، شما پیام من را به آقای بنی صدر برسانید و جواب بیاورید. به دفتر ریاست جمهوری بازگشتم و به آقای بنی صدر در کرمانشاه تلفن زدم و پیام آقای خمینی را تلفنی خواندم. پس از استماع ایشان گفتند کاغذ و قلم بردارید و جواب من را يادداشت کنید به جماران برگردید وپاسخ مرا تقدیم دارید.
گفتند و نوشتم که :
"همراهی من با شما از روزی که با شما همراه شدم، به این علت بود که شما را مرد عقیده و عمل می دانستم. من متصدی ریاست جمهوری شدم تا در جهت عقیده ام خدمت گذار مردم و کشور گردم و تمام توانم را در جهت دفاع از ارزشها بگذارم. اما معلوم می شود که اشتباه كرده ام، شما مرد عقیده و عمل نمی خواهید و بدنبال آلت هستید، عنوان ریاست جمهوری برای من شأنی نیست که بخاطر آن از ارزشها و عقایدم بگذرم اگر قادر به خدمت نباشم هیچ دلبستگی به این عناوین ندارم. اگر به دنبال آلت هستید، آلت فراوان است از من چنین انتظاری نداشته باشید. شاه سرنگون نشد تا بساطی بدتر از آن جانشین شود."
بلافاصله به جماران بازگشتم و جواب آقای بنی صدر را برای ایشان خواندم. آقای خمینی سخت برآشفت وپاسخ دادند که "به ایشان بگویید که این حرفها جواب پیام من نشد، من هنوز هم می گویم دوست دارم که حفظ شوید و ذخیره آینده بمانید. ضمناً به ایشان بگویید که شما من را نشناخته اید، اگر من راهی را بروم، تا به آخرمی روم. به جای این حرفها، پاسخ من را نسبت به این شروط بگویید".
این پیام را هم تلفنی برای آقای بنی صدر خواندم، پاسخ دادند كه بنويسيد:
"دردناک است که از من توقع دارید تا به آلت خودکامگی بدل شوم، در مورد شما سخت در اشتباه بودم. اصل برحفظ قدرت به هر قیمت نيست، اگر پایبندی بر اصول و پایداری بر عقیده و میثاق ما با مردم نبود، هیچکس خطرنمی کرد تا مستبدی برود و استبدادی مخوف تر جای آنرا بگیرد. از من انتظار عدول از عقیده و شکستن پیمان با این مردم را نداشته باشید. همانطور که عرض شد اگر بدنبال آلت هستید، من آلت بشو نیستم. آلت فروان است".
سپس فرمودند که مجدداً به جماران برگرد و پاسخ من را خدمت ایشان برسان، اما بلافاصله تغییر رای دادند وگفتند كه شما به جماران نروید اگر این پیام را شما برسانید، چون از من قطع امید خواهند کرد، خطر آنست که آنجا بازداشت شويد، با آقای پسندیده (برادر آقای خمینی) تماس بگیرید تا قبول زحمت کرده و به تهران بیایند تا پاسخ من را ايشان نزد برادر برند.
حاصل رسیدن این پاسخ توسط آقای پسندیده عزل آقای بنی صدر از فرماندهی کل قوا در شامگاه ۲۰ خردادماه ۱۳۶۰ بود، عزلی که راه گشای تکمیل طرح کودتا عليه منتخب راستين ملت شد.
درود و صد درود برآن دولت منصور، بر آن شیر بی پروای عرصه پیکار و آن مرزبان آزادی و عزت ایران، كه عطای تصرف و تصدی بلامنازع کشور را به لقای ایستادگی براصول و وفای به عهد بخشید. از سر عنوان گذشت و در اوج قله ايثار نماد و نمونه آزادگى و حق جويى و شرف شد."
کوشش بنی صدر درشناساسی و تدوین عواملی که بایستی هم در دولت استبدادی، هم در سطح جهان وهم در جامعه مدنی پدید آیند تا انقلابها رخ دهند :
بنی صدر در دوران هجرتش نیز با افشای جنایات و بحرانهای ساخت نظام ولایت مطلقه فقیه به دفاع از حقوق ملت و بسط اندیشه راهنمای استقلال و آزادی انقلاب مردم ایران و ارائه راه حل برای این بحرانها پرداخت واز بعد از انقلاب نیز بیش از 70 جلد کتاب را در تدوین نظام مند اندیشه راهنمای انقلاب ایران و راه حلهایی برای مسائل ایران نگاشت. وی در سال 1396 کتاب انقلاب را که از دید نگارنده یکی از ارزشمندترین کتب انتشار یافته در زمینه عوامل موجد انقلابها در سطح جهان است را نگاشت و پی گیری انقلاب ایران را توسط نسل آینده نوید داد :
کتاب انقلاب وی به امور مهم ذیل می پردازد:
1. شناسائی پویائیهای رابطه مسلط - زیر سلطه
2. عواملی که در دولت یا دربنیادی که قدرت درآن متمرکز و بزرگ میشود، پدید میآیند و آن را برانگیزنده انقلاب مردم بر ضد خود میکند.
3. عواملی که در جامعه مدنی پدید میآیند و این جامعه را به جنبش بر میانگیزند.
4. نقد انقلاب ایران با محک الگوی انقلاب.
5. عوامل مساعد با انقلاب، در جامعه ایرانیان و نارسائیهاشان.
6. حاصل سخن در دو فصل:
فصل اول: ویژگیهای مشترک دولتهای تکپایه در لحظه انقلاب.
فصل دوم: درسهای تجربهای که انقلاب ایران است.
از جمله این درس که انقلاب فرآورده پیدایش عاملها و تعاملآنها با یکدیگر است. غیر ممکن است که اراده یک شخص و یا یک گروه پدیدش آورد. در عوض، بازسازی استبداد، میتواند کار یک گروه باشد. گروهی که قدرت میجوید و به خود نقش ضد انقلاب میدهد. زیرا انقلاب رهائی اکثریت بزرگ از سلطه اقلیت کوچک و بازسازی استبداد، بازسازی سلطه اقلیت بر این اکثریت است. باوجوداین، وقتی عاملها به تمامه شناسائی نشوند و چندی و چونی عاملها و نوع فعل و انفعال آنها دانسته نگردد، محقق نمیتواند از وقوع انقلاب، پیشاپیش، آگاه شود و نیز نمیتواند جهتیابی آنرا تشخیص دهد و چرائی جهتیابیهای نایکسان این «انقلاب»ها را اندریابد.
عاملها هستند که با قوت و ضعفهاشان و در رابطه با یکدیگر میگویند چرا یک انقلاب به ساقط کردن دولت بمثابه محل تمرکز و بزرگ شدن قدرت، موفق میشود و یا نمیشود. بدون یافتن عاملها و بر فرض که پارهای از آنها یافته گردند، بدون شناسائی قوتها و ضعفهای آنها و چند و چون رابطههایشان، واقعیت آنسان که هست شناخته نمیشود. در مقام علت و دلیل یابی، پژوهشگر، ناگزیر،جای خالی را با علت و دلیل ساخته ذهن خود پر میکند. از اینرو است که مطالعهها نتوانستند راهنمای جنبشها بگردند.
هرگاه غفلت نباشد، هم گوناگونی انقلابها و هم نایکسانی سمتیابی آنها و هم تأمل در هریک از انقلابها مبرهن میکنند که انقلاب فرزندان خود را نمیخورد و دوران وحشت و خشونت و نیز جنگ و بازسازی دولت جبار و سمتیابی تحول از آن پس، جبری نیستند. انقلاب ایران دقیقتر و شفافتر این درس را میآموزد که جبر انقلاب تقلای قدرتمدارها برای انداختن تقصیر خود بر دوش انقلاب است. وگرنه، هرگاه انقلاب به راه خود برود، از راه خشونتزدائی نظام اجتماعی باز و تحولپذیر میشود، شهروندان ازحقوق خویش برخوردار و نه قدرت که انسان است که رشد میکند و طبیعت است که آبادان میگردد.
بنی صدر در مصاحبه با آقای گلزار در تلویزیون سپیده استقلال و آزادی (در 21 بهمن 1400 )خطاب به نسل امروز می گوید (4*):
یکی از ۱۴جرم من، طرفداری از حقوق بشر بود. طرفداری ازحقوق بشر شد جرم! ( اشاره آقای بنی صدر به 14 جرمی است که مجلس کودتای نظام ولایت فقیه در حین اجرای کودتا علیه وی برشمرد منجمله در نطق خامنه ای مجلس اول نظام و محمدی گیلانی دژخیم استبداد جدید نیز آقای بنی صدر را به 3 باراعدام محکوم کرد 5*) کسی هم نگفت آقا، مجرم اول، آقای خمینی است که در حضور دنیا گفته ما حقوق بشر را مستقر می کنیم. حال اینکه خوب این جامعه خودش می باید به این حقوق عمل می کرد تا مستقر می شد. بلاخره ایشان تعهد سپرده بود. حالا بگوید چه؟ ایشان تعهد کرده است، همه را هم زدیم زیرش. آن مردم متوجه می شوند که این انقلاب قربانی است. آن دینی که بیان استقلال و آزادی بود و آن اسلام قربانی است. قربانی کی است؟ قدرت. مردم خودشان قربانی هستند؛ وقتی بفهمند اینطور است، دیگر بجای آنکه خود را لعن کنند که چرا انقلاب کردیم، دینشان را لعن کنند، انقلاب را لعن کنند، آن بندگان قدرت را لعن می کنند و جلوی آنها برمیخیزند، می گویند آقا، شما به این انقلاب خائن هستید. دفعه اول هم نیست، سه بار ما در یک قرن انقلاب کردیم، هر سه بار این خائنان قدرت پرست به آن انقلاب خیانت کردند و شد تجربه نیمه تمام. اگر بخواهند انقلاب نیمه تمام دیگری را آغاز نکنند و همینطور تا قیامت ادامه ندهند، و همین انقلاب را به نتیجه برسانند، می باید که بجای خودزنی که ما مردم خطا کردیم انقلاب کردیم، بجای آنکه بگویند انقلاب بد بود؛ انقلاب را ما کردیم، بد هم نبود برای اینکه ما از آن مدار بسته بیرون آمدیم، و بجای اینکه دین ستیزی بکنند، قدرت ستیزی کنند! قدرت را از زندگی خود برهانند و بجایش حقوق را بنشانند. برای اینکه این امر رخ ندهد، سانسور می شود. حالا کدام رژیم استبدادی است که سانسور وسیله اول کارش نیست؟ اصلاً سانسور نباشد، بزن و ببند و بکش و شکنجه بی اثر می شود. چون این سانسور است، آن شکنجه و داغ و درفش و اعدام هم است، از جمله برای اینکه سانسور برجا بماند. آنهایی که کشته می شوند، کی ها هستند؟ آنها که اعدام می شوند، شکنجه می شوند کی ها هستند؟ کسانی هستند که لو می دهند، جنایتها را، خیانتها را، فسادها را لو می دهند. راه کارها را پیشنهاد می کنند. پس دلیل سانسور اینست که یک رژیم استبدادی ناقض هدفهای انقلاب ایران و عامل قربانی کردن انقلاب، مردم ایران، فکر راهنمای این انقلاب، اصول راهنمای انقلاب، و سوزاندن فرصتهای رشد نسل انقلاب، نسل بعد از انقلاب. جامعه آنوقت خود روبرو آن میبیند. می فهمد که تقصیر انقلاب نبوده، پس کاستی های خودش را سعی میکند بفهمد. چه کاستی در من بود که او توانست آن استبداد را بازسازی کند. آنها را رفع می کند مانع را برمی دارد و انقلاب را به نتیجه می رساند."
جنبش همگانی را بدون تردید مردم ایران ابداع کردهاند.:از دید بنی صدر
بنابر شاهنامه فردوسی، نخستین جنبش ایرانیان بر ضد ضحاک، یک جنبش همگانی بودهاست. جنبشها برضد بنیعباس و مغولان، هم استقلال طلبانه و هم، کمابیش، همگانی بودهاند. انقلاب مشروطیت و نهضت ملی کردن صنعت نفت و نیز انقلاب ایران که صفت اسلامی جست، همه جنبشهای همگانی بودهاند. بنابرنوع جنبش، اندیشه راهنما بیانگر حقوقی بودهاست که جمهور مردم میخواستهاند از آنها برخوردار شوند. انقلاب 1357 جنبش همگانی کاملتری بود.
در دوره جدید، جنبش همگانی مردم ایران جنبشی بود که با شرکت جمهور مردم در اعتصابها و سپس پیوستن کارکنان بخش نفت و کارکنان دستگاه اداری و بیرون رفتن سربازان و درجه داران و شماری از افسران از ارتش، به پیروزی رسید. دولت شاه با بکار بردن خشونتی بیش از آنچه بکار میبرد، توانا نبود و نمیتوانست برجا بماند، زیرا قلمروئی برای حاکمیتش برجا نمانده بود و ارتش نیز «چون برف آب میشد». باوجود این که جنبش مردم ایران کاملترین جنبش همگانی با سازماندهی خودانگیخته بود که در قرن بیستم دیده شدهاست، کاستیهای موجود در آن، مانع از موفقیت کامل آن شدند.
با آنکه جنبش همگانی پیروز، دنباله یک رشته جنبشها است و آن جنبشها علامت وقوع جنبش همگانی میشوند، هم شاه و رژیمش به این دلخوش کردند که آن جنبشها را سرکوب کردهاند و به مردم فهماندهاند که هر جنبشی سبب استحکام بیشتر رژیم میشود و هم بخش بزرگی از مخالفان رژیم به این نتیجه رسیدند که «دوران سکوت» است و چارهای جز «صبر و انتظار» نیست. در نتیجه، به ایجاد بدیل سیاسی کارآمد نپرداختند. با وجود تمایل همگان به «مصدقی»ها، آن خلاء بزرگ که بدیل قدرتمدار پر کرد، این بدیل بود.
امید که نسل کنونی این جنبش همگانی و انقلاب، خود را تا رسیدن به اهداف پی بگیرد و کاستی های انقلاب مردمی 57 را شناسایی و تکمیل کند وبدیلی مستقل و آزاد و وفادار به حقوق مردم ایران را که نه از جنس استبداد شاهی باشد و نه استبداد ولایت فقیه و کارنامه ای درخشان و شفاف و پاک و بری از مماشات با قدرت داخلی و خارجی داشته باشد را برگزیند و خود هیچگاه از صحنه تصمیم گیری در باره امور ایران خارج نگردد .
آقای ابوالحسن بنی صدر ایرانی مستقل و آزاد را و نظامی غیر موروثی همانا جمهوری و لائیسیته را به معنی بی طرفی بنیاد سیاسی نسبت به بنیاد های دینی و مرامی را همراه با برقرای دولتی حقوند می خواست و در کتاب حقوق پنجگانه(*6 ) و نیز قانون اساسی پیشنهادی بر مبنای حقوق پنجگانه که باهمکاری دوستانش نگاشت، پیشنهاد کرده است(*7 ) وی سربلندی ایران را نه تنها آرزو داشت، بلکه در عمل در پی تحقق آن بود. به ضرس قاطع، هر ایرانی آزاده ای که در نظر و درعمل رهرو این راه است ، با وی هم آرمان است. وی یکی از بزرگترین داشته های نسل ما و آینده ایران است.
ملتهایی در طول تاریخ موفق به طی مدارج و قله های علم و رشد شده اند که قدردان میراث بجای مانده از فرهیختگان میهن خود بوده اند واز بررسی و نیز نقد نظرات آنها و نیز تکمیل آن نظریات همواره بعنوان عناصر فرهنگی خودی سود برده اند.
قدر زحمات وی را و میراث فکری و عملی بپا مانده از وی بعنوان گنجینه ای از اندیشه و راه حل تجربی را بدانیم.
ژاله وفا: عضو مجامع اسلامی ایرانیان
jalehwafa@yahoo.de
* 1/سوال از آقای ابوالحسن بنی صدر :تلخ وشیرین ترین خاطره درزندگی سیاسی تان چیست ؟
https://www.youtube.com/watch?v=ljLEcfba1P8
* 2/کتاب یاداشتهای زندان خطاب به همسرش، عذرا حسینی/ تنظیم به همت خانم فیروزه بنی صدر
منتشر شده در جمعه, 03 بهمن 1399
https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=1385:2021-01-22-18-06-35&catid=9&Itemid=141
* 3/سخنان علی امیر حسینی در جلسه یادبود و بزرگداشت زنده یاد ابوالحسن بنی صدر در لندن 18 سپتامبر 2022
https://enghelabe-eslami.com/index.php/component/content/article/19-didgagha/maghalat/48662-2022-10-01-22-53-22.html?Itemid=0
* 4/بنی صدر: بهره برداری استبداداز لعن انقلاب۵۷ و خودزنی شرکت کنندگان درآن/ مصاحبه آقای جهانگیر گلزار با آقای بنی صدر در تلویزیون سپیده آزادی و استقلال
https://www.youtube.com/watch?v=HVLkBPguSrM
*5 / روزنامهی اطلاعات 7/4/1360 و 10/4/1360
نطق علی خامنه ای در مجلس، کودتا علیه اولین منتخب مردم ایران، ابوالحسن بنیصدر
http://farsi.khamenei.ir/file/terror-6-tir/4_4_1.htm
*6/ کتاب حقوق پنجگانه
https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=983:2018-08-15-18-12
*7/ کتاب قانون اساسی بر اساس حقوق پنجگانه
https://banisadr.org/index.php?option=com_content&view=article&id=1099:2019-05-15-21-27-24&catid=9&Itemid=141
از اعتراض تا انقلاب، کورش عرفانی