دیروز (چهارشنبه سیزده مهر) جلسهای با حضور علما و معتمدین و برخی از نمایندگان مجلس برای بررسی قتل عام خونین جمعه گذشته، در مسجد مکی زاهدان برگزار شد. روز قبل از آن (سه شنبه) نیز حکومت جلسه مشابهای را با حضور کمرنگ بلوچها برگزار کرد. امروز (پنج شنبه) وزیر کشور وارد زاهدان شد و مراسم عزاداری با شکوه برای شش کشته سپاه، اطلاعات سپاه، و بسیج عشایری وابسته به سپاه برگزار شد. ادعا و قرائت مشترک همه نهادهای جمهوری اسلامی در مورد حادثه خونین زاهدان این است که این یک حمله تروریستی به سه کلانتری نیروی انتظامی بوده.
نکته قابل تامل این است که هر شش کشته نظام از سپاه، اطلاعات سپاه و بسیج عشایری سپاه هستند. حتی یک کشته از نیروهای انتظامی وجود ندارد. در حالی که بیش از نود و دو نفر از مردم عادی از کودک گرفته تا پیرمرد بالای هفتاد سال بطرز وحشیانهای به قتل رسیدند. سوال اساسی این است که با توجه به حملات به اصطلاح تروریستی بیشمار گذشته که اکثریت مطلق کشتهها از مامورین حکومتی بودند، این چه نوع حمله تروریستی بوده که بیش از نود درصد کشتهها از به اصطلاح تروریستها هستند و فقط حدود شش درصد از مامورین، آن هم نه از مامورین نیروی انتظامی که بنا به ادعای دروغین رژیم مورد حمله مستقیم قرار گرفتند، بلکه همه کشتههای آن طرف از سپاه هستند.
در میان هجمه شدید تبلیغاتی، تهدیدات و دستگیری و سرکوبهای امنیتی، ظاهرا برخی مرعوب شدهاند و در جلسه مسجد مکی زاهدان از نمایندگان مجلس درخواست بررسی کردهاند. نمایندگانی که به اعتراف خودشان در آن جلسه فقط "پیرو منویات مقام معظم رهبری" هستند. اگرچه اعتراضاتی در کلام صورت گرفت و طبق معمول گله هایی هم مطرح شد. اما هیچ دادخواهی عملی در برنامه کار نبود. اگرچه این قتل عام خونین دهشتناک ترین و هولناک ترین جنایت در بلوچستان بود، اما حوادث فراوان دیگری نیز در گذشته رخ داده بود. نظیر کشتار سوختبران در سراوان و یا تجاوز به دختران در ایرانشهر. در همه موارد (بدون استثناء) رژیم قول بررسی و تحقیقات داد. اما هرگز هیچگونه اقدام عملی صورت نگرفت.
اکنون مراسم تشییع جنازه و بزرگداشت شش کشته همه جا برگزار میشود. اما خانوادههای قریب به صد قربانی بلوچ ناچار هستند پنهانی و در سکوت جنازههای خود را دفن کنند. میگویند کمال الدین اصفهانی شاعر ایرانی در مورد مشابهای در زمان حمله چنگیز مغول به ایران مینویسد: دی بر سر مردهای دو صد شیون بود / امروز یکی نیست که بر صد گرید.
عطاملک جوینی نیز در باره حمله مغول نوشت: "آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند. حال در جواب آن؛ باید گفت بزرگان بلوچستان نیز آمدند در جلسه مسجد مکی زاهدان، و نشستند و گفتند و برخاستند؛ پی مصلحت مجلس آراستند. حقیقتا بلوچستان تا به امروز هرگز اینگونه یتیم وار تنها و اینقدر مظلوم واقع نشده بود.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن