ایران وایر - رضا امیرخانی نویسنده حکومتی و از حامیان فتوای ترور سلمان رشدی طی یادداشتی نامتعارف در وبلاگ خود از قوه تشخیص رئیسی انتقاد، و او را ناتوان از درک «نیک و بد» توصیف کرد.
رضا امیرخانی نویسنده انقلابی که بارها ارادت خود را به خمینی و جمهوری اسلامی ایران ابراز کرده است طی یادداشتی مفصل در وبلاگ خود به مسائل پیش آمده در جریان اعتراضات مردمی واکنش نشان داد.
در این یادداشت شخصی امیرخانی به شکل عجیبی هم میخواهد از مواضع خود که حامی جمهوری اسلامی است، دفاع کند و هم میخواهد طرفدار جوانان معترض کف خیابان باشد.
این نویسنده مدافع حکومت با ادبیاتی به اصطلاح «دلسوزانه» از عملکرد حاکمیت در موضوعات مختلف از جمله پرونده قضایی مهسا امینی ، بازی نکردن ورزشکاران ایرانی با ورزشکاران اسرائیلی، عدم اجازه ورود زنان به استادیومهای ورزشی، برخورد حاکمیت با علی کریمی انتقادات شدیدی میکند
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
ولی در نهایت باز تاکید میکند که ارادتش به خمینی پابرجاست و علاقمند به جمهوری اسلامی است. جالب اینکه در بخشی از متن مینویسد« من تمام تلاشم این است که به آن که تو را میزند یاد بدهم که نزند.» این یعنی ارباب خشونت را به رسمیت میشناسد که « همین که از تیر جنگی به ساچمه و ساچمهی پلاستیکی و گلولهی پینتبال رسیده است به اندازهی چند ده کشته در روز پیشرفت است.»
امیرخانی به جوانان معترض که از نظر او محق هستند میگوید: «او (نیروی امنیتی) باید برود و یاد بگیرد که چرا از فتیهی دههی شصت به عصبهی هزار و چهارصد و یک تبدیل شده است. او هم کسی را ندارد که حرف تازه یادش دهد. اما تو هم یادت باشد که همینطور که تو درصدی معنادار از جامعه هستی، او نیز سهمی در جامعه دارد. او سهم تو را نداد، تو باید سهم او را بدهی که شکل او نشوی!»
بخش عمده یادداشت به دلیل اینکه ظاهرا میخواهد وجاهت خود برای جمهوری اسلامی را به طور کامل از دست ندهد، گنگ است. اغلب از صراحت پرهیز میکند اما در فرازهایی کمخطر مثل تاختن به حسن عباسی و رائفیپور که بعضا خود رسانههای اصولگرا هم صدایشان از آنها درآمده، صریح و محکم است! او در بخشی از متنش با ستایش علی کریمی که با «دریبل زدن» هشتاد میلیون ایرانی به این جایگاه رسیده است، مینویسد: «آیا او (علی کریمی) سلبریتی نظام است؟ به هیچ عنوان! سلبریتی نظام کسی است که در رسانهی نظام و در مراسم مورد توجه نظام نامآور میشود. مداح، سلبریتی نظام است. حسن عباسی و رایفیپور و پناهیان سلبریتی نظام هستند. رسانه به دنبال دریبل علی کریمی دویده است. اما حسن عباسی به دنبال رسانهی نظام دویده است. به اولی میگویید سلبریتی و به دومی میگویید جوان مومن انقلابی!» و در ادامه باز با انتقاد از عباسیها و رایفیپورها، و با اشاره به مناقشه حسن عباسی و علی کریمی مینویسد: «امروز علی کریمی در خارج از ایران با «تو خفه»ی بینظیرش انقلابیتر از بسیاری از بابصیرتها عمل کرده است و اتفاقا خود را در معرض ماشین ترور سازمان رجوی قرار داده است...»
در بخشی از یادداشت هم انتقادات تندی را به «آقای رئیس دولت» مطرح میکند و مینویسد:«دست کم نام فراسوی نیک و بد نیچه برای بسیاری آشناست. در نظر من رییسی پیش از نیک و بد است. او هنوز به مرحلهی تمیز نیک و بد نرسیده است. پس بیجاست اگر کسی او را مقصر بداند.»
او با طرح این پرسش را که چرا رئیسی از هسته اصلی حکومت است، مینویسد: «چون حکمرانی سالهاست آدمهایی با هوش زیر متوسط میخواهد که در رابطهي طولی بلهقربانگو باشند. پِیک باشند. امربر باشند. این موضوع فقط در راس نیست. در هر زیرشاخهای به شکل فرکتالی بازتولید میشود. نتیجه؟ هیچ آدمی با هوش متوسط به راحتی حاضر به همکاری با دولت نیست. مگر به دلیل منافع کوتاهمدت مثل نفع مالی این شبکهی ناقصالعقلهاست و این شبکه امروز زمامدار کشور است. امروز نظام در بیکسترین دورهی چهلسالهی خود است.»
رضا امیرخانی نویسنده اصولگرا و حامی جمهوری اسلامی در انتهای یادداشتی که خبر از چرخشهای اساسی در دیدگاههای او میدهد هم باز به قول این روزهای عموم مردم «وسطبازانه» مینویسد: «آن که میزند و آن که میخورد، هر دو اگر نه فرزند، شهروند نظامند... دوربرگردان را رد نکنیم...».
ردپای هاشمی گلپایگانی در بیکار کردن اساتید دانشگاه