Thursday, Oct 13, 2022

صفحه نخست » چرا مراجع لال شده‌اند؟

nourizadeh_banner.jpgعلیرضا نوری‌زاده - ایندیپندنت فارسی

آن‌چنان از اهالی ولایت فقیه و حوزویان بیزارم که می‌گویم حیف واژه‌ها که حتی در ذم آن‌ها صرف شود؛ با این‌ همه، با توجه به گسترش انقلاب زیبای نوباوگان خانه پدری، ضروری دیدم برای آخرین بار، از اندیشه‌های ملاهای مثلا موافق و مخالف بگویم تا آن‌ها که هنوز امید دارند این جرثومه‌های ارتجاع به خود آیند و جانب ملت را بگیرند، دریابند که آخوند خوب همانی است که زیر خاک خفته است.

از جنبش امروز با عنوان «انقلاب زیبا» یاد کردم؛ چرا که فتنه خمینی به‌حق یک انقلاب خونین، زشت، درنده، دروغگو و لاف‌زننده بود. خمینی از عراق تا مدرسه رفاه و علوی دروغ گفت. به مدینه‌اش، قم، که رفت، نقاب برگرفت و اقتتلوا (بکشیدشان) سر داد، چادر سر زنان کرد، کراوات برگرفت و ریش گذاشتن و لباس چرک و بی‌اطو پوشیدن را برای جماعت مردان اجباری کرد.

او چهار تیرباران نخست خود در فردای به تخت نشستنش فرمان داد و سپس کشت و کشت و کشت، هستی مردم را به غارت برد و مصادره کرد. تنها آیت‌الله سید کاظم شریعتمداری و برادران زنجانی، آیت‌الله برقعی، حاج‌آقا حسی قمی، سید محمد شیرازی و کمی هم طالقانی، گلزاده غفوری، سید صادق و سید محمد روحانی، حسینعلی منتظری و کاظمینی بروجردی صدای اعتراضشان بلند شد و دیدیم که چه بر سرشان آمد.

چند هفته پیش در مقاله‌ام درباره مرگ مرجعیت و روحانیت، به مواضع حضرات آیات مزدبگیر علنی و وجوهات‌بگیر پنهانی از خزانه معموره «نایب امام زمان» (خامنه‌ای) اشاره‌ای داشتم و حالا در پرتو مواضع هریک درباره «زن، آزادی، و زندگی»، شعار ارزشمند و تحسین‌برانگیز انقلاب زیبا، لازم است آخرین بیل خاک را بر مزارشان بریزم. گو اینکه دیرگاهی است آن‌ها در مزار افکار ارتجاعی خود به خواب مرگ رفته‌اند.

۱- خاندان شیرازی در دو قرن اخیر، از مهم‌ترین خاندان‌های روحانی و به «خاندان همیشه مرجع» معروف بود. از میرزای شیرازی، صاحب فتوای تنباکو و جد مادری و عموی پدر سید صادق، مرجع امروز خاندان، تا سید عبدالهادی و سید علی و میرزا مهدی و سید حسن و سید جعفر گرفته تا شجاع‌ترینشان سید محمد مرحوم که بعد از ۱۵ سال حصر خانگی در قم، در سال ۱۳۸۹ درگذشت و سید صادق، برادرش، متولد ۱۳۲۰، جایش نشست.

سید صادق و نورچشمی‌هایش در قم‌اند اما فرزندان برادرش در کربلا اقامت دارند و مانند پدرشان از این رژیم و اطوار و سلوکش بیزارند. آقا صادق سه چهار تلویزیون ماهواره‌ای به نام‌های حسین و ابوالفضل و قمر بنی‌هاشم و دو طفلان مسلم دارد؛ منتها نه برای دفاع از حقوق ملت ایران؛ بلکه برای ترویج اسلام ناب محمدی ولایتی- گروهی- و حیف از صدها هزار دلاری که خرج این شبکه‌‌ها می‌شود و می‌دانم اگر سید محمد شیرازی زنده بود، محال بود اجازه دهد این برنامه‌ها پخش شوند.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

آقا صادق شیرازی با خامنه‌ای سر جنگ دارد؛ منتها در باب قمه‌زنی و تیغ‌کشی و لمن الملکی. حضرتش پیرو مکتب کربلا است بنابراین معتقد است که در عاشورا و اربعین باید با قمه سر را شکافت و با زنجیر پشت را سیاه کرد. برادر کوچک‌ترش هم در لندن است و حوزه مختصری دارد. او که هنگام ورود سید روح‌الله به نجف در مدح خمینی قصیده غرایی به عربی گفته بود، امروز خمینی و خامنه‌ای را منحرف و مرتد می‌داند. فرزندان مرحوم سید محمد انسان‌های روشنی‌اند که آقا مرتضی، یکی از آ‌ن‌ها را، علی فلاحیان وزیر اطلاعات سابق، در حالی که با معشوقه‌اش، فاطمه قائم‌مقامی، کباب آهو به نیش می‌کشید، آتش زد. هنوز بر پیکر مرتضی آثار آن جنایت مشهود است.

باری سخن من با آقا صادق است. او بر منبر و در حضور شماری مرد و زن که از تلویزیون‌هایش هم پخش شد، درباره زنان چنین می‌گوید: «خداوند سه نوع حیوان خلق کرد؛ چهارپایان برای حمل بار و انسان، حیواناتی که برای تامین غذای ما به وجود آمده‌اند، مثل گاو و گوسفند و سوم زنان که برای رفع حاجت مرد خلق شدند و چهره‌شان مثل انسان است تا مرد وحشت نکند.»

یعنی اینکه دسته‌گل‌هایی مثل ندا و ژینا (مهسا) و حدیث و... که به امر سید علی ولی فقیه جان و جهانشان سوخت، حیواناتی بوده‌اند که برای لذت بردن آقا و فرزندان و نوادگانشان خلق شدند. زهی افسوس که برادر سید محمد به این روز افتاده است.

۲- شماری از طلبه‌های جوان در قم و مشهد به وحید خراسانی، کبیرالمراجع، معترض شده‌اند که چرا در برابر جنبش جاری لال شده است؟ به آن‌ها گفته شد که آقا عزادار است که چرا چهره حضرت عباس، که امام هم نبود، قرار بود در یک سریال تلویزیونی پخش شود و این کار قلب فاطمه زهرا را جریحه‌دار کرده است.

یادآوری می‌کنم که ابوالفضل العباس از محصولات ولایت بعد از درگذشت فاطمه بود و مادرش، ام‌البنین، از زنان حرمسرای علی پس از فاطمه است. حال چگونه قلب فاطمه برای پسر ام‌البنین به‌ درد آمده، چون قرار بوده است شمایلش در سریال عاشورا نمایش داده شود، خدا داند.

این حضرت وحید پدرزن صادق لاریجانی است. حضرتش نه بر جوانان به خاک‌وخون کشیده‌شده کف خیابان در عهد خمینی و خامنه‌ای اشکی می‌فشاند نه از جرائم نظام انتقادی می‌کند. او فقط در حال‌وهوای حضرت عباس است و در آذر ۱۳۸۹، یک سال پس از جنبش سبز و آن‌ همه کشته و زخمی و اسیر، می‌فرمایند: «آنچه من شنیده‌ام که خدا نکند چنین باشد، غلطی است که می‌خواهند انجام بدهند که اگر این غلط را انجام دادند، من وظیفه‌ام این است که به آن‌ها گوشزد کنم. اگر سعادتمند باشند در دنیا بیچاره خواهند شد و اگر اهل شقاوت باشند، در دنیا آسیبی به آن‌ها نخواهد رسید ولی آن‌ وقتی که دست بریده حضرت عباس وارد محشر بشود، کمر همه آن‌ها را خواهد شکست که برای ابد از رحمت خدا محروم باشند. شنیده‌ام می‌خواهند قمر بنی‌هاشم را به نقش هنرپیشه‌ها درآورند؛ کسی که حجت خدا مقابل قبر او می‌ایستد و می‌گوید سلام خدا، سلام تمام انبیا، سلام تمام اوصیا و سلام تمام شهدا بر تو یا بن امیرالمومنین؛ کسی که هر صبح و شب، خدا و ۱۲۴ هزار پیغمبر به او سلام می‌کنند؛ این را می‌خواهند به نقش هنرپیشه‌ها درآورند.»

او می‌افزاید: «خدا نکند چنین غلطی بکنند؛ آن‌وقت هرچه پیش آید و هرچه ما بگوییم، معذوریم.»

آیت‌الله وحید خراسانی تاکید کرد: «اگر چنین غلطی بکنند، بدانند که تاسوعای امسال غیر از تاسوعاهای هر سال است. در اثر این صحبت غلط، جوان‌های غیرتمند فانی در قمر بنی‌هاشم، باید روز تاسوعای امسال در عزای قمر بنی‌هاشم محشری بر پا کنند تا بگویند ای دست‌بریده کربلا! ای فرق سر پاشیده از عمود در راه خدا! تو، تو بالاتر از اینی.»

کسی هم به این آقا نگفت آیا جان جوان ندا و سهراب و محسن به‌ اندازه دست بریده ابوالفضل ارزش نداشت که جنابعالی اشکی از دیده مادرانشان بزدایی؟

۳- سید علی سیستانی، مرجع اعلای شیعیان، تا امروز برای دست کشیدن از جنایت حتی نصیحتی هم به خامنه‌ای و فرستادگان چپ و راست او ارائه نکرده و انگارنه‌انگار که ایرانی است و نصیحت‌الملوک از اولین وظایف او است.

میزان وجوهات دریافتی او از مقلدان شیعه در امارات و عربستان سعودی بیش از صدها میلیون دلار در سال است. داماد و نماینده او در ایران، حجت‌الاسلام شهرستانی، خوابگاه و منازلی برای طلاب بیعار و بیکار ساخته است که با دیدنش انگشت حیرت به دهان می‌گیرید؛ ولی دریغ از یک پاپاسی برای هزاران خانواده‌ای که نور چشمانشان به دست مزدوران سید علی در ایران، عراق؛ لبنان؛ یمن و سوریه به قتل رسیده‌اند.

صدها کشیش و خاخام یهودی و موبد زردشتی و شخصیت‌های آتئیست، همچنین روحانیون اهل سنت در چهارسوی جهان اسلام با مردم ایران همدلی کرده‌اند و می‌کنند. آن‌وقت یک مرجع شیعه ایرانی زبان‌ بسته و گوش‌ گرفته و چشم‌ فروهشته است و در حالی‌ که «ضایعه مولمه (دردناک) وفات شیخ حسین اعظم‌الجهلا را به امت شیعه و ساحت مقدس حجت‌بن‌الحسن، روحی فداه، تسلیت می‌گوید» پرپر شدن مهسا، غنچه ۲۲ ساله را اصلا نمی‌بیند؛ لابد چون او کرد و سنی بوده است.

مراجع بی‌بخار

آیا زمانی که احمد علم الهدی، نماینده مجلس خبرگان و پدرزن رئیسی، نماینده سید علی در مشهد، حماله‌الحطب رهبر و دایرکننده لانه‌های فساد در مشهد و شاندیز وکیل‌آباد و کوه سنگی، در شاندیز در یک بساط لهوولعب، اشاره کرد که صیغه شدن زنان ایرانی به شیعیان عراق و لبنانی و پاکستانی ثواب دارد، حتی یک مرجع نبود که توی دهانش بزند که مردک بمیر؛ آیا خواهر و دخترت را هم به صیغه می‌دهی تا ثواب برند؟

یک سوال برایم می‌ماند؛ آیا انسان‌های شرافتمندی مثل دکتر کدیور که برخلاف همسر خواهرش، عطاءالله مهاجرانی، اهل مماشات با سید علی آقا نیستند یا جناب حسن یوسفی اشکوری، روحانی تبعیدی، نمی‌توانند دعوتی مشترک و عام نه برای مراجع بی‌هویت و ذوب‌شده در دلار و دینار، بلکه خطاب به هزاران طلبه و مدرس در ایران و عراق و لبنان منتشر و از آن‌ها دعوت کنند تا یکصدا سرنگونی مرجعیت ضدملی و بی‌احساس را تایید کنند؟ در انتظار آن روزی که کدیور در جایگاه لوتر قرار گیرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy