فاجعهی تلخ آتش سوزی و دیدن دود مهیب از بالای زندان اوین و شنیدن صدای انفجار و تیراندازی در غروب شنبه ۲۳ مهر، همگی ما را به شدت لرزاند، زیرا به شدت نگران بودیم و هستیم که باز این حکومت جنایتکار و پلید چه نقشهای برای حذف فیزیکی زندانیان سیاسی؛ بهترین انسانهای مبارز و مقاوم پشت دیوارهای بلند زندان، به دور از چشمان تیزبین معترضان دارد. فاجعهای که میتوانست به کشته شدن بسیاری از زندانیان عمومی هم منجر شود و هماکنون نیز به شدت نگران سلامتی همگی آنها هستیم. هرچند دیگر دههی شصت و سال ۶۷ نیست که این حاکمیت استبدادی بتواند جنایتهای خود را در سکوت و بیخبری از جامعه انجام دهد، با اینکه مدام اینترنت یا فیلترشکنها را قطع میکنند، ولی خبرها چون سیل به تمام نقاط دنیا روان میشود و این همان قدرت عظیم مردمی است که هیچ قدرتی یارای مقابله با آن را ندارد و شاهدیم که پس از گذشت یک ماه از خبر کشته شدن مهسا امینی، خیزش «زن، زندگی، آزادی»، همچنان زنده و شکوفاست.
شنبه شب تا یک شنبه ۲۴ مهر، شب و روزی نفسگیر برای بسیاری از آزادیخواهان ایرانی بخصوص برای خانوادههای زندانیان سیاسی در زندان اوین بود. همان شب تعداد زیادی از انسانهای معترض و متعهد در ایران به سوی زندان اوین روانه شدند و بوق زنان همه را خبر کردند یا در خانهها تا صبح چشم بر هم نگذاشتند و اطلاع رسانی کردند. در خارج از کشور نیز به همین گونه در کشورهای مختلف راهی سفارتخانهها شدند تا اعترضشان را از فاجعهی زندان اوین و دیگر جنایتهای بی پایان حکومت اسلامی ایران به جهانیان نشان دهند. شاید همین اعتراضها و حمایتها در داخل و خارج باعث شد که فاجعه از آنچه که انتظارش را داشتیم، شدیدتر نشود، ولی هر لحظه این احتمال هست که عزیزان ما را در زندانها بکشند و ضرورت دارد که بسیار هوشیار باشیم و برای آزادی زندانیان سیاسی بیش از پیش بکوشیم.
هماکنون نیز نمیدانیم چه تعداد از زندانیان سیاسی و عمومی در بند ۷ و ۸ زندان اوین و سایر بندها، در این فاجعه کشته و زخمی شدهاند، زیرا این حکومت سرکوبگر و دروغگو همواره حقیقت را یا انکار و تحریف میکند یا با صحنه سازی و دروغهای بیشرمانه، خبرهای دستکاری شده را تحویل خانوادهها و جامعه میدهد. از همان شب، به ساعت ۲ نیمه شب زندان اوین، فیلمی پخش کردند که همه چیز در زندان اوین آرام است و زندانیان آسوده خوابیدهاند. در خبرهای رسمی کشور تا کنون گفته شده که ۸ نفر در این فاجعه کشته و ۶۱ نفر مجروح شدهاند که بی تردید تعداد جان باختگان بیش از این تعداد است. تعدادی از زندانیان سیاسی را نیز روز قبل از فاجعه و روز بعد از فاجعه به زندان گوهردشت منتقل کردهاند که دلیل آن برای مردم روشن نیست. تاکنون تنها نام یک نفر از کشته شدگان فاجعهی زندان اوین؛ جوانی ۲۱ ساله به نام حسین جزی که از بازداشت شدگان اعتراضات اخیر بود، مشخص شده است.
تنها چند نمونه از یادداشتهای روزنامهنگاران، وکلا، خانوادههای دادخواه و زندانیان سیاسی سابق در توئیتر و اینستاگرام، اوج این نگرانیها را نشان میدهد:
- فرزاد صیفی کاران: «فوری، خانواده یکی از زندانیان سیاسی در زندان اوین اطلاع داد که در این زندان اتفاقاتی افتاده است، ظاهراً داخل زندان شورش شده و خانوادههایی که دم زندان بودند را متفرق کردند. یگان ویژه هم به زندان اعزام شده و دود از داخل زندان رویت شده.».
- مصطفی نیلی: «۱- از بند هشت اوین که محل نگهداری زندانیان سیاسی دارای حکم قطعی و زندانی مالی است و در آنجا درگیریهایی رخ داده است، تعدادی از زندانیان را خارج کردهاند که هنوز با خانوادههایشان تماس نگرفتهاند. زندانیان سیاسی بند ۴ تماس گرفتهاند و دیشب فقط گاز اشک آور خوردهاند.».
- آتنا دائمی: «زندانیان بند ۷ اوین را که حدوداً ۱۴۰۰ نفر بودهاند به باشگاه زندان که نزدیک به درب اصلی ساختمان اداریست بردهاند که در میان آنها جنازه هم بوده و کشته شدهها را خارج کردهاند، مابقی تحت فشار و مدام ضرب و شتم میشوند.».
- منصوره بهکیش: «قلبم از خشم آتش گرفته و تابستان ۶۷ جلوی چشمم آمده. روزهایی که این جنایتکاران ترسو زندانها را قفل کردند و عزیزان ما را داخل و ما را بیرون کشتند و تاکنون دروغ تحویل ما دادهاند. فاشیستها، دیگر ۶۷ نیست و تمام دنیا به صدا در آمده است. قیام «زند، زندگی، آزادی» تا به آخر.».
- آنیشا اسداللهی همسر کیوان مهتدی: «فقط میتونم بگم چندین سال ظرف این چند ساعت پیرتر شدم با صدای تک تک گلولههایی که از چند ده متری بیرون و داخل زندان شنیدم، مُردم و زنده شدم با دیدن اون شعلهها قلبم بود که آتش گرفت لعنت بهتون که هیچ جایی، از زمین تا آسمون از زندان تا خیابون از دست شما ابلیس صفتان در امان نیست.».
- خدیجه پاکضمیر: «امروز ساعت هشتونیم صبح همسرم محمد حبیبی موفق شد زنگ بزند و گفت حالش خوب است و همکاران دیگر هم که در بند ۴ اوین با او هستند، حالشان خوب است. امیدوارم خبر سلامتی دیگر عزیزان دربند هم به زودی برسد. به امید آزادی همه زندانیان.».
- مهرانه قاسمی مادر ندا ناجی: «۲ هفته از بازداشت دخترم میگذرد و الان باخبر شدم که او شب گذشته در پی آتشسوزی زندان اوین، به دلیل داشتن آسم و مشکلات تنفسی شدید، به بهداری زندان اوین منتقل شده است. فرزندم بیمار است و باید هرچه زودتر آزاد شود. مسئولان زندان، داروهای او را تحویل نمیدهند».
- طاهره سعیدی در رادیو فردا: «آخرین تماسی که پیش از آتشسوزی زندان اوین با همسرم داشتم ساعت هشت شامگاه شنبه بود و تا ساعت هشت و نیم صبح یکشنبه که همسرم جعفر پناهی توانست تماس تلفنی کوتاهی بگیرد، بدترین ساعات عمرم را گذراندم.».
- آتنا دائمی: «از بند زنان زندان اوین چند نفر تا الان خیلی کوتاه تماس گرفتند و از سلامت خود و متشنج بودن فضای بند گفتهاند.».
- فرید لطف عابدین: «امیرعباس آذرموند در تماسی با همسرش گفته که دیشب آنها را پس از ضرب و شتم شدید به زندان رجایی شهر منتقل کردهاند. به امیرعباس با تفنگ ساچمهای شلیک شده و به طرز وحشیانهای به همراه آرش جوهری به باتون کتک خوردهاند. به گفته همسرش طی تماس تلفنی حال او به هیچ وجه مساعد نبوده.».
- محمدحسین آجرلو: «نیلوفر حامدی چند دقیقه پیش با من تماس گرفت. حال او خوب است. او گفت نمیداند دیشب چه اتفاقی در اوین افتاده اما صداها و شرایط بسیار ترسناک بوده است. نیلوفر در بند ۲۰۹ اوین است و هیچ خبری از دیگر بندها و سلولها ندارد.».
هفته گذشته در زندان لاکان رشت نیز یک درگیری خونین رخ داد و تعدادی از زندانیان کشته و تعدادی مجروح شدهاند. هرانا در خبری در ۲۱ مهر نوشت: «به نقل از روزنامه اینترنتی فراز، در پی درگیری در تاریخ ۱۷ مهرماه در زندان لاکان رشت دستکم ۱۲ زندانی جان خود را از دست دادند.». «مهدی فلاح میری دادستان گیلان، روز ۱۸ مهرماه از بروز درگیری در بند ۸ این زندان خبر داد در حالیکه برخی کاربران شبکههای اجتماعی آنرا «شورشی» در راستای پیوستن به اعتراضات سراسری عنوان کردند.». در آخرین خبرها آمده که حداقل ۲۰ زندانی در زندان لاکان رشت کشته شدهاند.
ما مادران پارک لاله ایران به عنوان صدایی از جنبش دادخواهی مردم ایران، خواهان پاسخگویی شفاف مسئولان نظام و روشن شدن بی کم و کاست حقیقت فاجعهی آتش سوزی در زندان اوین، زندان لاکان رشت و دیگر زندانها هستیم. ما به شدت نگران سلامتی و جان زندانیان، به ویژه زندانیان سیاسی هستیم زیرا میدانیم که این حکومت ستمگر برای حفظ قدرتاش به هر جنایتی دست میزند و به همین دلیل همواره نیروهای آگاه، معترض و پیشرو را زندانی میکند تا بقیه جامعه را به سکوت بکشاند. ما از تمام آزادی خواهان میخواهیم که شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» را در تمام تجمعها، بیانیهها و اطلاعیههای خود فریاد بزنیم و با تمام وجود برای آزای فرزندان شجاعمان بکوشیم.
این حکومت جنایتکار نه تنها قصد جان زندانیان سیاسی را دارد، بلکه خانوادههایشان را نیز مدام شکنجه میدهد و تهدید به قتل میکند. جنایتهایی که در دههی شصت هر روزه در زندانها مرتکب شده و این جنایتها به اشکال مختلف در زندانها و در خیابانها تا اکنون ادامه داشته است. بی تردید نقشهی شوم حکومت برای کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ را یادمان نرفته است که پس از فتوای خمینی، زندانیان سیاسی را در بیخبری ممنوع الملاقات کردند و در کمتر از یک ماه و نیم، نزدیک به پنج هزار زندانی سیاسی را در زندانهای اوین، گوهردشت و دیگر زندانهای سراسر ایران کشتند و در گورهای جمعی خاوران و خاورانها سر به نیست کردند. همان گورها را نیز بارها تخریب کردهاند تا آثار جنایتهایشان را پاک کنند. خانوادهها را نیز مدام شکنجه دادهاند تا فریاد دادخواهیشان را به سکوت تبدیل کنند، ولی موفق نشدهاند و خاوران به عنوان نماد جنایتهای حکومت جهانی شده است. بی تردید پس از پیروزی مردم آزادیخواه ایران، تمام این جنایتکاران در دادگاههایی عادلانه و علنی محاکمه و مجازات خواهند شد تا حقیقت تمام جنایتهایشان از ابتدا تا کنون باید بی کم و کاست روشن شود و بتوانیم جلوی تکرار جنایت را بگیریم.
ما مادران پارک لاله ایران، همراه و همگام با خیزش «زن، زندگی، آزادی»، خواهان آزادی و رهایی از دیکتاتوری و رفع هر گونه تبعیض و بیعدالتی هستیم و سالهاست که مطالبات زیر را پیگیرانه فریاد میزنیم. آرزوی ما این است که در خیزش انقلابی کنونی و در هنگامهی به دست آوردن آزادی و پس از پیروزی، همراه با همدیگر بتوانیم مطالبات زیر را برای استقرار جمهوری دموکراتیک متحقق کنیم:
۱) آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، ۲) لغو مجازات شلاق و اعدام از جمله؛ اعدام، ترور، کشتار خیابانی، شلاق، شکنجه، سنگسار و قصاص، ۳) محاکمه و مجازات آمران و عاملان تمامی جنایتهای صورت گرفته توسط مسئولان جمهوری اسلامی ایران از ابتدا تا به امروز در دادگاههایی علنی، عادلانه و مردمی (مجازاتی به جز اعدام)، ۴) برخورداری از آزادی بیان، اندیشه، قلم بدون قید و شرط، ۵) برخورداری از آزادی پوشش و حق کنترل بر بدن بدون قید و شرط، ۶) برخورداری از حق اعتراض، اعتصاب، تجمع، تشکل، سازمان و احزاب مستقل، ۷) برخورداری از برابری حقوق شهروندی و رفع هرگونه تبعیض و ۸) جدایی دین از حکومت.
ما اعتقاد عمیق داریم که علت اصلی سرکوبها، جنایتها، تبعیضها و بیعدالتیها در ساختار سراپا فاسد، تمامیتخواه و دیکتاتوری نظام مذهبی و غیر دموکراتیک جمهوری اسلامی ایران است و ضرورت دارد که رهایی از آن و تحقق خواستههای بالا با اتحاد، همبستگی و مبارزات پیگیر و جنبشهای مستقل و مستمر ما آزادیخواهان و دادخواهان به دست بیاید.
«زندانی سیاسی آزاد باید گردد».
مادران پارک لاله ایران
۲۶ مهر ۱۴۰۱
حمایت بیسابقه علی کریمی از علی دایی
نایاک دارد جنبش مهسایی را می دزدد، مجید محمدی