Friday, Oct 21, 2022

صفحه نخست » در این روزهای سرنوشت ساز، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_2.jpgحداقل کارهایی که ما به عنوان مادران، مادر بزرگان، پدران و پدر بزرگان می‌توانیم انجام دهیم.
روزهای سرنوشت سازی را طی می‌کنیم. بزرگترین ویژگی و اهمیت آن! تداوم جنبش آزادیخواهی و پیوستن هر چه بیشتر مردم به این خیزش بزرگ ملی است. بدنه و پیش برنده اصلی این جنبش دختران و پسران جوانی هستند. که پیشاپیش صفوف با شهامت ودر عین زیرکی حرکت می‌کنند وتا پای جان می‌ایستند.
در این مورد بسیار نوشته شده ونوشته می‌شود. اما ما بعنوان مادران، مادر بزرگان، پدران و پدر بزرگان این جوانان و نوجوانان چه وظایفی را بر دوش می‌کشیم.؟
مسلما توان فیزیکی، سرعت انتقال مسائل میدانی ما در مقایسه بانیروهای جوان وشاداب محدود است. درک این جوانان از مبارزه و شعاری که پای آن ایستاده‌اند. بسیار جلوتر از فکرماست.

میخندم بخود می‌گویم: " پسر خیلی زود پیرشدی. بی آنکه بخواهی! از صف اول مبارزه به صف پشتیبانی انتقال یافته‌ای! خب حالا وظیفه‌ام که یک عمر در هوای آزادی ودر قفای آن دویده‌ام چیست؟
مگرتونبودی که که بزرگترین آرزویت دیدن لحظه سقوط این رژیم. دیدن سیمای رقت انگیز رهبر بیرحم ومستبدی بنام خامنه‌ای و عمله اکره او بود. تو که پیوسته شعارت وحدت برای ایجاد یک جبهه وسیع برای سرنگونی بود؟ حال آن روز بزرگ نزدیک است. نزدیک ترازآن چه که فکر کنی.
تو خوب می‌دانی! تجربه کردی آن روزهای اول انقلاب پنجاه وهفت را که بسیار کند تر ازاین خیزش امروز بود. میدانی چگونه این خیزش به انقلاب و سرانجام به قیامی سراسری منجر خواهد شد.
درست است که شکل مبارزه، ویژگی‌های آن که منطبق به زمان حال وجوانانی با درک بسیار پیشرو تر ازماست. اما یک چیز سر جای خود هست و آن قائده میدان نبرد است. آن چیزی جز نیروی میلیونی مردم که پشت سر مبارزان صف اول صف می‌کشند نیست.
شروع کنندگان با زیباترین شعار! با چهره عاطفه برانگیز و مبارز دخترانی که ما هرگز تصورشان را نمی‌کردیم پیشاپیش در حرکتند. دختران وپسران ما. فرزندان ایران زمین. می‌رزمند شعار می‌دهند. جنگ و گریز می‌کنند! رخنه در صف سرکوبگران می‌افکنند. مستاصلشان می‌سازند. با جان بازی خود! در جامعه باور، شور، امید وحرکت ایجاد میکنند.
زمانی که خسته می‌شوند. بر میگردند به عقب سر خود به راه رفته می‌نگرند. در میان اشگ و خون از خود می‌پرسند چه میزان موفق بودیم؟ چه میزان بر نیروی خود، برباور مردم افزودیم؟ چه میزان جبهه وپشت جبهه خود را تقویت کردیم؟ آنوقت لشگر ما را خواهند دید. بجان آماده!
این یک جنگ است. جنگ مرگ یا زندگی در آزادی!
تمام قوانین جنگی بر آن حاکم است بایک تفاوت. درمقابل سرکوبگران تابن دندان مسلح. دریائی از انسان ایستاده است! دریائی از عاطفه وعشق نسبت به فرزندان خود. کینه ونفرت برکسانی که سلاح بر زمین نمی‌نهند وآتش برسینه‌های جوان می‌گشایند.
حضور میلیونی نسل ما و بعد ما در میدان قادر به شکستن فیزیکی وروحی نیروی مقابل فرزندانمان می‌باشد. جوانانمان را دلگرم می‌کند. آنها نیز به ما ونقش ما باورمی کنند. زمانی که ما را درکنار خود و یاری رسان خود می‌بینند.
نوشتم ما دیگر تروفرزدوندگان جلوی میدان نبردنیستیم. اما نیروی مهم تاثیر گذار در جلب بسیارهم نسلان خود که هنوزمرددندهستند! می‌باشیم.
هنوز قادریم فریاد بکشیم. هنوز قادریم درجهت وحدت بخشیدن به جریان‌های سیاسی از صمیم دل بکوشیم. در لحظه لازم از بذل مادی آنچه که داریم در جهت تامین صندوق‌های کمک که در دستان معتمیدین جنبش است. فرو گذاری نکنیم.
اگر عشق آزادیمان هست از هیچ کاری که یاری رسان این خیزش که به اعتبار پیوستن صد‌ها هزار ایرانیان خارج از کشور جنبه جهانی یافته است دریغ نکنیم.
یاد دارم روز‌های انقلاب نکبتی سال پنجاه وهفت را که خمینی ودستگاه اطاق فکر او بخوبی شرایط را در یافته بودند. در تبریزطرفداران او که چشم دیدن ما را نداشتند. ولی پیوسته این گفته "وحدت کلمه" خمینی را تکرار می‌کردند وخواهان صفی متشکل بودند. خواهان کنار نهادن نقطه نظرات مخالف وتقویت نیروی انقلاب. امری که در حال حاضر با قوت چندین برابر ما باید منادی آن باشیم.
نسل ما وظیفه سنگین دراین پیکار دارد.
برخیزیم با هر امکان وتوانی که داریم بیاری فرزندانمان بشتابیم. به قدمی به کلامی به نوشتنی به گیس بریدنی، ریش نهادن وقناعت بخشیدنی. تبلیغ وتهیج کردنی! سینه سپر نمودن. از آینده روشن به اعتبار تجربه گفتن و باوراندن آن پیروزی درافکارعمومی.! سرا پا جان شویم وحرکت.
این امر بخصوص بارتعهد کسانی که از اعتبار اجتماعی پیش کسوت ورزشی بودن تا هنرمند ونویسنده بودن تا گیس سفید وریش سفید مورد اعتماد محل بودن برخور دارند! را بیشتر می‌کند.
اگر در ایرانیم در محله، سرکار، از اداره دولتی تا شرکت خصوصی، از کارخانه تاکارگاه! ازدیدارهای فامیلی، دوستانه. در اتوبوس ومترو هر جا که حضور داشتیم دمی دست از حمایت وافشاگری این رژیم کودک کش بر نداریم.
نترسیم از افشا گری و حضور دائم خوددر پشت جبهه. اگر توان جسمی بود در داخل میدان.
سن ما اجازه می‌دهد درجائی فرضا مانند مقابل در زندان‌ها وبازداشتگاه‌ها لحظه دستگیری جوانها. که امکان حضور و یورش جوانانمان نیست برویم اعتراض کنیم. کلافه‌شان سازیم درد چند باتوم را بپذیریم. امارسوایشان کنیم.
اگر از صمیم قلب خواهان آزادی و سرنگونی این رژیم هستیم چه در خارج از کشور وچه در داخل کشور. لیست بلند بالائی از کار ومبارزه برای ما وجود دارد. اما نخست باید صمیمانه خواست و سپس برخاست.
"درره منزل لیلی که خطر هاست در او
شرط اول قدم آنست که مجنون باشی! "

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy