هموطنان، کشور ما اکنون در مرحلۀ حساسی از تاریخ خود قرار گرفته است. جمهوری ناکارآمد اسلامی پس از ۴۳ سال حکومت اکنون در اثر خیزشهای گذشته و بخصوص با خیزش پردامنه و پردوام اخیر در بی اعتبارترین موقعیت خود قرارگرفته است و از نشانههای آخرین روزهای خود به وحشت و سردرگمی گرفتار شده است. از این رو، طبق اخبار موجود، احتمالاً درحال آماده شدن برای توطئۀ جدیدی برای نجات خود میباشد. به نظر می رسد خامنهای درصدد است با آغاز جنگی علیۀ عربستان سعودی یا اسرائیل و یا کشوری دیگر چنین وانمود کند که کشور مورد تهاجم خارجی قرارگرفته و با تحریک احساسات وطن پرستی ما خود و جمهوری نالایق اسلامی را از تلهای که در نتیجۀ شجاعت واستفامت بی نظیر جوانان ایران و رسوائی جهانی که در آن گیر افتاده است، نجات دهد. باید مواظب باشیم اشتباهاً به خیال واهی دفاع از وطن نیافتیم و احساسات ملی گرایانۀ کاذب ما را به فکر توقف مبارزات حق طلبانه و احیاناً دفاع از حقه بازان جمهوری سراسر نیرنگ و تزویر اسلامی نیاندازد. کشور ایران دشمنی جز جمهوری اسلامی ندارد. عربستان، اسرائیل، ایالات متحدۀ آمریکا و هیچ کشوری دیگری دشمن ایران نیست. همۀ این کشورها صمیمانه از خیزش اخیر ایرانیان در حد توانائی و عرف بین المللی پشتیبانی و ابراز همدردی نمودهاند. ایران بیش از چند دهه است که تنها یک دشمن دارد و آن یک جمهوری عقب افتاده و ناکارآمد است که هر روز بر فقر و بیماری و اعتیاد و فحشا و زباله گردی مردم افزوده است. امیدواریم که خامنهای به حماقت آغاز جنگ دست نزند و بیش از این باعث ویرانی ایران نگردد. ولی از این خودشیفته بعید نیست که برای نجات خود از این مخمصه به چنین حیلهای متوسل شود. تنها اهرمی که میتواند احتمالاً مانع از اتخاذ چنین تصمیم احمقانهای گردد، اطمینان وی از عدم پشتیبانی ایرانیان از جنگ است. از این مهمتر باید برای وی روشن نمائیم که ما نه تنها به پشتیبانی وی نخواهیم پرداخت، بلکه در صورت آغاز چنین حملۀ احمقانهای، ازآن بهره برده و حملاتمان را به مراکز قدرت و مراکز نظامیاش افزایش داده و جمهوری اسلامی ایران بر بادده را زودتر به زباله دان تاریخ خواهیم فرستاد.
چند کلمه خطاب به کسانی که احتمالاً دچار این تصور هستند که در صورت بروز جنگ، در هرحال وظیفۀ دفاع از کشور را برای خود قائلند. این احساس وظیفه در حالت عادی کشور و در زمانی که کشور مورد تهاجم کشوری بیگانه قرارگیرد نه تنها مقدس بلکه ضروری میباشد. ولی کشور ما بیش از ۴۳ سال است که در موقعیت عادی قرار ندارد و هر روز بیشتر به سوی نابودی کامل در حرکت است. حاکمان این کشور اصلاً سرزمینی به نام ایران را به رسمیت نمیشناسند. اگر می شناختند که سرمایۀ ملی ایرانیان را خرج لبنان و فلسطین و یمن و سوریه و عراق و ونزوئلا و غیره نمیکردند و ما را با چنین فلاکت مواجه نمینمودند. آنها اصلاً این کشوررا متعلق به ما نمیدانند. آنان این کشور را به نام امام غایب خود " کشور امام زمان" مینامند. بیهوده نیست که هر بار هوس پس گرفتن کشور خود از "امام زمان" و این نایبان نالایقش به سرمان میزند، ما را باکشتاروحشیانه وشکنجه وتجاوزسرجایمان مینشانند. بیهوده نیست که خمینی و خامنهای حتی یک بار در این ۴۳ سال به مردم ایران پاسخ ندادهاند که سرمایههای هنگفت این کشور را کجا خرج کردهاند و چرا ملت ایران روزبه روز فقیرتر می شود. آنها خود را تنها موظف به پاسخگوئی به "امام زمان، صاحب اصلی کشور" میدانند. آیا عاقلانه است ما جان خود را در میدانهای جنگ از دست دهیم و کشوری که اصلاً حکومت آن را متعلق به ما نمیداند را برای صاحبش "امام زمان" حفظ نمائیم تا نایبان وی بازهم فرصت بیشتری داشته باشند که ما را به فقر و فلاکت بازهم بیشتر سوق دهند؟ حال، در صورت وقوع جنگ، که امید است اتفاق نیافتد، کدام یک ازاین دو گزینه وظیفۀ واقعی ما میباشد؟ ۱ -: حفظ کشور امام زمان و ادامه حکومت نایبان بر حقش. ۲ -: تلاش بیشتر برای پس گرفتن کشور و برگرداندن آن به ایرانیان که مالکین واقعی آن هستند.
باقر قلیائی