قربانی کردن از دوران عصر حجر، تا یونان و مصر باستان، شکرانهای بود، از سوی جادوگر قبیله تا سران فراعنه، برای خدایان، در راستای حفظ و صیانت قربانی کنندگان، خامنهای نیز به تبع ازین اسلاف خویش، هر بار خود و رژیماش را، در مخاطره و رو به سرنگونی دیده، در اجرای این تفکر عصر حجری، با ترفندهایی چون بمب گذاری حرم امام هشتم، تا کشتار شاهچراغ و این بار زیارت حرم عبدالعظیم، سود برده است.
وی با این شیوه دوران توحش انسان اولیه، بمراتب بسیار بیش از آن عصر و صدها برابر بیش از تاریخ ایران، در حملات اجنبی، از ملت کشتار نموده است. از نظر وی هشتاد میلیون جمعیت ایران، ملت نبوده و قربانی کردن آنان برای بقای عده اندکی از وفاداران و ذوب شدگان به وی، که از آنها بعنوان ملت نام میبرد، جایز و مشروع بوده و خواست خدایاناش است. وی در زیارتهایش، از مشهد تا شهر ری، با قربانی کردن زنان، کودکان، جوانان، در نگهبانی از مردهها، به عنوان ماشین کشتار زندهها، عمل نموده و از خدایان مرده، خواهان بقای خود و وفاداران به رژیم جنایتکارش (یعنی چند ده هزار نفری که حاکم بر هشتاد میلیون ایرانی بزور اسلحه اند) میشود.
این راز را، خوشبختانه هم اکنون دختران و پسران جوان و حتی کودکان دبستانی نیز دریافته و در مقابل اعتراف علنی خامنهای، در ویدئوی فاش شده اخیر از وی، مبنی بر اینکه از خیلی وقت پیشها، شمشیرها را، علیه ملت ایران، از رو بسته است. این فرزندان شجاع و از جان گذشته میهن، با ارادهای پولادین، سپر دفاعی را، در مقابله با این تفکر اهریمنانه، در حضور شبانه روزی، در خیابانهای کشور دیده و عزم خود را جزم نمودهاند که، تا سقوط نهائی این بساط، از پای نمینشینند.
علی اکبر امیدمهر