امروز در کشورمان ایران ما مواجه با دو نوع حکومت هستیم یک حکومت سیاسی که تا امروز به رسمیت شناخته شده در سازمان ملل متحد است و دیگری حکومتِ هویتی است که خواستِ سالهای دراز تمامی ایرانیان است.
در این چهل و سه سال گذشته اعتراضات و تظاهرات بسیاری دیدهایم که هر بار به دلیلی حق خود را از این حکومت سیاسی طلب میکردیم. با مرگ ژینا نداشتن حق زندگیِ نیمی از جامعه ما عریان شد. این بار دیگر جای گفتگو و طلب حق نیست این بار خودِ زن، خودِ زندگی، خودِ آزادی به پا خاسته و تنها درخواستش پایان این حکومت در تمامیت کلیت و موجودیت آن است.
در این روُنسانس و انقلابِ امروز ایران «زن»، نخستین واژه این شعار، نه تنها آنگونه که حکومت میخواهد از آن بهره برداری کند حجاب نیست بَل وجوه مشترک خواستهای ملتی است که با نبود برابری نادیده انگاشته شده است و ساختار یک جامعه اصیل و مدرن را نمایندگی کند.
میگوید «زن» و زن را زیر مجموعه جامعهای میداند که تلاش دارد جامعه را از خطر فرسودگی، ناامیدی، افسردگی و پژمردگی نجات دهد. در اینجا برای واژه زن معنا و مفهوم بزرگتری وجود دارد که با هم ساختن و خود زنده بودن و زندگیست. هدف زن طَرد مرد نیست برابر و با هم ساختن زیر بنای یک جامعه سالم و پیشرو است.
در شعار زن، زندگی، آزادی، «زندگی» به مفهوم حیات است، زمانِ گذران عمر است، رسیدن به آرزوها و انجام آن در همین دنیای واقعی و نه در بهشت و جهنمی که وجود خارجی ندارد، بهشت و جهنمی که شارلاتانهای دین و مذهب میفروشند که با درآمد آن برای خودشان در این دنیای واقعی بهترین زندگی و لذات آن را ایجاد کنند، در این شعار مفهوم «زندگی» رسیدن به ارزشهای آزادی و زندگی با خواستههای آن در همین دنیای واقعی امروز است و نه واگذار کردنش به فردایی نامعلوم و غیر واقعی.
در شعار زن، زندگی، آزادی، «آزادی» مفهوم کَلان تر برابری و تساوی حقوق و انصاف و عدالت را در خود دارد. رژیمِ دوران بربریت و سیاه هزار و چهارصد ساله تلاش دارد آزادی و مفهوم آن را به بی بند و باری تقلیل دهد در حالتی که این خواست آزادی در این شعار به معنای آزاد اندیشیدن و بیان کردن، آزاد زیستن، آزاد انتخاب کردن، آزادی در ارتباط داشتن، آزادی در دوست داشتن، آزادی در زندگی شخصی و اجتماعی، آزادی در انتخاب نوع لباس، آزادی در یک لبخند، آزادی برای بوسیدن بدون ترسیدن، آزادی برای عشق ورزیدن همین گونه که امروز شاهدش هستیم دختر و پسر و زن و مرد به عنوان نه گفتن به این حکومت سیاه عشق و زیبایی و زندگی را ترویج میدهند با همدیگر را در آغوش کشیدن - که این بغل کردن نه الزامن سکس است و نگاه جنسیتی، بلکه شاهد هستیم این نوع از زندگی که در دنیای آزاد وجود دارد بمراتب آسیب پذیری کمتری برای جامعه دارد تا تحریم «آزادی» که امروز بیشتر از ۹۰ درصد جامعه ما از آن رنج میبرد که «زندگی» نکردنش برای اکثریت قریب به اتفاق جامعه و آزادیش برای یک مجموعه دزد و غارتگر است.
برای رسیدن به معنا و مفهوم آزادی نخست دست یافتن به آزادی سیاسی است که در بالاترین مرتبت آن قرار دارد تا جامعه بتواند آزادانه نمایندگانش را انتخاب کند، نمایندگانی که «آزادی» را درک و لَمس کرده باشند و بتوانند در جامعهای آزاد و برابر آن را برقرار کنند.
در این جا است که خواستهای سه گانه و با ارزش این شعار نیازمند اتاق فکری است که آن را به واقعیت بدل کند.
وظیفه و مسئولیت اتاق فکر، ازدواجِ رُنساس و انقلاب امروز ایران با آرمانهای عصر روشنگری و انقلاب فرانسه است که مفهوم انسان، زندگی، آزادی و برابری را به دنیا آموخت.
باور داشته باشیم خورشید دوباره طلوع میکند و بشارت صبح زیبا تری را میدهد.
ایران فرزندانش را صدا کرده است، پاسخگویش باشیم.
حسین لاجوردی