خامنهای تصور میکرد. با یکدست کردن قدرت خویش و به پستو فرستادن جناح دیگر قدرت جمهوری اسلامی، موصوف به اصلاح طلبان، عبوربی درد سر و تضمین شده و مسالمت آمیز تر قدرت مطلقه، از وی به جانشین، پس از مرگ خود را رقم میزند. وی در همه نهادهای قدرت خود و قوای سه گانه، کسانی را گمارد. که امتحان وفاداری و گوش بفرمانی به وی را، پس داده و با آلوده بودن همه این افراد به جنایات و فساد گسترده، بندگی آنها را به خود و جانشیناش خریده و در نتیجه تصور میکرد. با استالینی کردن قدرت، ادامه سیاست زمان حیات خود، در اداره کشور و سیاست خارجی فعلی را تثبیت و بقای حاکمیت و رهبری بعدی را، تضمین میکند.
خامنهای هرگز در مخیله خویش، یک خیزش ملی با این گستردگی- مداوم و با تاکتیکهای بی سابقه و نوین و غیر قابل پیش بینی را، گمان نمیکرد. در تظاهرات قبلی، با یک فرمان النصر بالرعب یا شلیک به اختیار، اصلاح طلبان را، با ماشین سرکوب به لبه جلویی منطقه نبرد، با مردم اعزام مینمود. که با ماشین سرکوب و فراز و نشیبها و روبه بازیهای متداول اصلاح طلبان، سرانجام بر قیام مردم غلبه مینمود. اکنون در چهارمین ماه خیزش و انقلاب ملی، در بن بستی گیر افتاده، که نه جرات عقب نشینی، در برابر خواستههای مردم را دارد و نه توان سرکوب بیش ازین، با انواع و اقسام نیروهای سرکوب تا دندان مسلح را، چون هر چه در توان قدرت سرکوب داشته را، وارد صحنه نموده، ولی شکست خورده و جنبش ملی را، مصمم تر، خشمگین تر و متنفرتر نموده و این که، این جنبش زنده است و به هر طریق ممکن، تا حصول به هدف و نجات کشور، ازین بساط عصر حجری، ایستادگی خواهد کرد.
باین ترتیب حتی اگر، همه اصلاح طلبان در آب نمک خوابانده شده برای روز مبادا، اعم از موسوی کروبی خاتمی و.. را، به صحنه بِیاورد. چون مردم قبلا، تکلیف خود را، با شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگر تمامه ماجرا، معلوم کردهاند. میداند این ترفند نیز، در مقابل اراده لایزال جنبش ملی، شکست خواهد خورد. چون کاملا پی برده، که مردم از صحنه مبارزه و تا حصول به آنچه اراده کردهاند و سقوط رژیم اسلامی در سرلوحه آن است، به خانههای خود و عزلت نشینی، بر نمیگردند.
در سیاست خارجی هم به بن بست رسیده و دیگر گرونگیری راهزنی و باج گیری، دخالتها و جنگهای نیابتی در منطقه و صدور شرارت در جهان، توام با ناز و کرشمههای اتمی و برجامی، در راستای باج گیریهای همیشگی نیز، بی اثر شده و این همه درد بیشمار و بی پایاناش را، درمان نمیکند. دخیل بستن سابق بر دو ارباب چینی و روسی هم اکنون بی اثر گردیده، بخصوص چینیها، تحکیم روابط خود با اعراب ثروتمند را، بر یک رژیم مشرف به موت ترجیح دادهاند. میماند ارباب پوتین که هوشمندانه، در راستای منافع روسیه، پای خامنهای را، به عنوان شریک جنایات خویش، در جنگ با اوکراین و کشتار بیرحمانه مردم آن کشور، با پهپادهای اعطایی، کشانده که همین مسئله، به عنوان عبور از خط قرمز، از اهداف استراتژیک متحدین آمریکا، در اروپا و سایر نقاط جهان تلقی شده، که توام شدن این نفرت از رژیم، با خیزش بی نظیر ملت ایران، همچون ایستادگی ملت اوکراین در برابر ماشین جنگی پوتین، تحسین همه اقشار دول مزبور، اعم از دولتمردان تا نهادهای مدنی را، فراهم ساخته است. که دو نمونه آن، قطع روابط اقتصادی آلمان با رژیم و اظهارات تند و بی سابقه برخی مقامات اروپایی از جمله رئیس جمهور فرانسه علیه رژیم بوده است.
به این ترتیب، با توجه به آغاز تحقیقات شورای حقوق بشر، از جنایات رژیم و پروسه نیابت قضایی بین المللی و نیز حمایت اعضای پارلمانهای اروپا، از متهمان به اعدام در ایران و افشاگریهای نهادهای مدنی، در مورد کشتار مردم ایران، با ماشین سرکوب و شریک جرم بودن با پوتین، در کشتار مردم اوکراین و در پیش بودن پروسه دادگاههای ویژه یا بین المللی، در محاکمه سران رژیم، به اتهام جنایت علیه بشریت در ایران و جنایات جنگی در اوکراین، هیچکدام از حریفان نمیخواهند. روی اسب مشرف به موت، شرط بندی نمایند. جنبش ملی ایران، سرانجام پیروز میدان این مبارزه خواهد بود.
علی اکبر امیدمهر
وصیت نامه سیاسی سیدعلی، مهران رفیعی
آرزوها و پیمانهای سال نوی میلادی، احد قربانی دهناری