رویداد۲۴ - سعید شمس
جمهوری اسلامی ایران، مقطعی فوقالعاده حساس و شاید بسیار نگرانکنندهای را تجربه میکند. در داخل، تعداد هفتههای اعتراضهای مردمی دو رقمی شده در خارج هم مساله هستهای آنچنان گره خورده که برخی معتقدند برجام تمام شده اما مرگ آن رسما اعلام نمیشود. در کنار این موضوع برنامه افزایش فشار تحریمها در دستور کار غرب قرار گرفته تا جمهوری اسلامی با فشار بیشتری مواجه شود.
رابرت مالی نماینده ویژه دولت بایدن در امور ایران گفته «دولت جو بایدن به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای، فشارهایی روی تهران گذاشته که رژیم ایران «سالیان مدیدی» تحمل نکرده است.» اما این فشارها چه نتیجهای دارد و شرایط ایران در عرصه بین الملل چگونه است؟ فریدون مجلسی دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با رویداد۲۴ میگوید: برجام از همان اول هم به این دلیل تصویب شد که شورایامنیت، حتی روسیه و چین هم به این نتیجه رسیده بودند، ایران در بحث NPT انحرافهایی داشته و توافقهستهای نوعی تنبیه ملایم بود تا ایران بتواند در مناسبات اقتصادی بینالمللی حاضر باشد. شاید از این طریق انحرافهای ادعاییشان تکرار نشود. بعد از توافق ۲۰۱۵، برخی نهادها در ایران با تحرکهای رادیکال تعهد عملی را نقض کردند. در واقع دلیل اصلی برجام دفاع موجودیت یک کشوری بود که از دیدگاه ساختار سیاسی ایران آن کشور اصلا مشروعیت ندارد، باعث شد برجام از طرف آمریکا منتفی شود و تحریمها برگردند. با اینحال در آخر دولت روحانی تفاهمهایی صورت گرفت و ایران پدیرفت در همان حدود برجام تعهدات را انجام بدهند. بهاین معنی که روحانی با شرطهای غرب کنار آمد، آنهم در حالیکه «مقامات مرکزی شرطهای غرب را نپذیرفته بودند»
این تحلیلگر بینالملل میگوید: زمانی که دولت جدید از طیف رقیب دولت دوازدهم که اتفاقا مخالفتی شدید با هرگونه توافق و حتی مذاکرهای داشتند، روی کار آمد، بعد از چندین ماه تاخیر، مذاکرههایی شروع شد. البته این مذاکرات بهگونهای بود که غرب به این نتیجه رسید، به ایران پیامی با این مضمون صادر کند «به پایان مذاکرات رسیدهایم، این برنامه هست، یا امضا کنید یا بجنگید».
مجلسی میگوید: جالب این است که نمایندههای دولت جدید، نه خواستند بجنگند نه خواستند، برنامه را قبول کنند تا عملا بحث هستهای تعلیق شود. پس میتوان با قاطعیت به این نتیجه برسیم که برجام از بین رفته است. مگر اینکه دولت رئیسی راضی به قبول شرایط دوران روحانی شود. البته باید دید، غرب قبول خواهد کرد دوباره به میز مذاکره برگردد یا نه؟ چون ایران در این مدت فعالیتهایی انجام داده که به زعم غرب یعنی ایران بالقوه در آستانه تولید بمب اتمی قرار دارد. بنابراین، حداقل شرایط غرب، بازگشت به مذاکره دوران روحانی خواهد بود. باید پذیرفت، کشوری که تحت فشار بسیار شدید قرار دارد و پروندهاش در آستانه رفتن به شورایامنیت است، سخت میتواند در روند مذاکرات شرط و شروطی را تعیین کند چراکه بالاخره این مردم ایران هستند که رنج میکشند؛ بنابراین یا باید راهحل غرب را بپذیرند، یا راهحل نهایی را بهجان بخرند. با این توضیح که راهحل نهایی چیزی شبیه تن دادن به جنگ است.
این دیپلمات پیشین با ذکر این نکته که «جهان از جنگنظامی عبور کرده است» ادامه داد: جنگ احتمالی اینطور نیست که در داخل تصور میکنند، سربازهای آمریکایی در داخل مرز از هواپیما پیاده شوند و آنها را به اسیری بگیرند. در واقع آمریکا به جنگی مانند جنگ یوگسلاوی فکر میکنند. یعنی ضربهزدن بهحدی که جامعه، کشور و امکانات را فلج کند.
او در ادامه با اشاره به تحرکات «شورای آتلانتیک» میگوید: آمریکاییها در قالب شورای آتلانتیک از جبهههای مختلف و حتی از تعدادی از ایرانیان مقیم ایالات متحده که طرفدار شدتعمل درباره ایران هستند، فعالیتهایی جدی را پیگیری میکنند تا بتوانند بیشترین ضربه را به کشور ما بزنند. بههرحال با وضعیتی حساس مواجهایم؛ بنابراین هرگونه سازگاری یا تعهد ایران برای اینکه «خارج از مرز اقدامی انجام ندهد» و «خودش را مسئول مسائل خودش بداند» میتواند گرهگشا باشد.
مجلسی توضیح داد: وضعیت کنونی بسیار حساس است؛ ایران از لحاظ اقتصادی درجه ۴ است و اگر شرایط به همین شکل پیش برود، بهدلیل ضعف بنیادی از همسایهها هم ضعیفتر خواهیم شد. پس تصمیمگیران اجازه بدهند، با پرداختن به خودمان در حالیکه بالقوه قوی هستیم، بالفعل هم قویترین کشور منطقه باشیم. ما نباید یادمان برود، ایران از عزمت سرزمینی، امکان منابع انرژی و معدنی و سرمایه انسانی گرانبهایی برخوردار است. فقط کافی است سیاستگذاران جمهوری اسلامی عقلانیت و واقعبینی را در دستور کار قرار بدهند زیرا به این مسئله نیاز دارند. ما نیاز نداریم نوکر کسی باشیم و کشوری ارباب ما باشد. فقط باید بدانیم، تلاشهای منطقی لازم است تا بتوانیم، زندگی مسالمتآمیز و توام با آرامشخاطری برای مردم بهوجود بیاوریم.