سده هاست، لا إله إلا الله گویان طاقۀ شالی سبز بر خاک میهنمان کشیدهاید تا به خیالتان کس جنایتها و جنازهها را نبیند. طاقۀ شال سبز تاریخیای که خیسِ اشک است، و راستی چرا این شال سبز فقط به اشک آغشته است؟
اشک عصارۀ خون است، روشن و شفاف، و دامنگیرتر از خون. آزادی رنگ خون نیست، رنگِ اشک است.
گورزادها! بیهوده تلاش میکنید تا جنون و جنایت بپوشانید. تاریختان را این بار نه تاریخ نویسان دارالخلافهای، که مادران و پدران داغدار، با اشک نوشتهاند. این تاریخ نسخه اصلی حکایتهای سنگدلی و فریبکاری ودروغگویی شماست، و نشانگر این که از تبار آدمیان نبوده و نیستید.
ببینید، سنگفرشهای کوچهها و خیابانها و میدانهای سرزمین مان را با اشک شستهاید.
بیهوده میپندارید داغداران را به از دست دادن و سوگ نشینی عادت دادهاید، مگر به تجربه ندیدهاید که چگونه به دست آوردن، و پُر امید و شادمانه زیستن را عادت خود کردهاند؟
مادران و پدران داغدار و اشکهای خانوادههای آزادی وعدالت را نمیبینید؟
آن که جامهای سیاه برتن و شولائی سفید بر شانه دارد، مادر آزادی ست. سوگ وار زنجرههای آوازخوانی ست که میدانند
زمانۀ مرگشان نزدیک است، و آوازشان آواز همیشگی نیست. میدانند آنها را اعدام خواهید کرد اما بدانید سکوتشان، سکوتی گورستانی، سکوت آزادی، عدالت، زیبائی، فرزانگی، و سکوت و خاموشی این نسل آواز خوان نیست. این سکوت وخاموشی قاعده نیست، تاریخ این نسل نیست، استثناء ست، این خاموشیِ آتشین، ذات رهایی ست، شعر آزادی و عشق است.
اعدامی اگر قاتل هم باشد، قانون و مجری حکم، عدالت نمیتواند باشد، کینه و نفرت و انتقام قانون و مجری حکماند. اعدامی اگر آزاد اندیش و دگراندیش باشد، مجری حکم، قاتل آزادی است.
صدای آزادی و عدالت را اعدام میکنیدای که آئین انسانی نمیدانید. مرهم زخمهای انسان، تسلای رنجهای آدمی و پناه آوارگیها و در به دریها و دلهرههای انسان را اعدام میکنید.
خیلی دور نیست صبحی که این طاقه شال سبز، غوطه ور در اشک، از روی پیکرهای غرقه در اشک کنار زده شود و تصویر واقعی حکومت اسلامی، موجودیتی فراسوی جنایت و فراتر از مرگ به روشنی دیده شود، تصویر جنایت و جنون و جهالت، فشرده تاریخی هزار و چهار سد ساله در بیش از۴ دهه، آشکار تر از گذشته چهره و ماهیت بنمایاند، تصویری ازفکر و رفتارِ گونهای از بشرِ دیگرگونه شده.
آن نگاهی را که با طناب دار از آسمان سربی سحرگاهی به زمین دوزخیتان پائین کشیدید، نگاه مهربانی و عشق و آزادی ست،ای که آئینتان بی باوری به انسان، به فضیلت و فرزانگی، و به آزادی و عدالت است، اعدام نکنید! سیلاب اشکهای دامنگیر در راه است!
........
این ویدیو سال ۲۰۲۰ تهیه شد.
نوشتار: دکتر مسعود نقره کار
گفتار: فریدون فرح اندوز
تدوین: وحید بدیعی
تهیه شده در رادیو پویا
(۱۷۴) اعدام نکنید - YouTube
عفونت ایدئولوژیک بازرگانان جهنم، امیر امیری