Friday, Dec 9, 2022

صفحه نخست » معجزه در‌ ام القرای اسلام، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi_2.jpgروزهای غریبی را تجربه می‌کنیم. روزهای درد، اندوه، گلوله، خون و پرپرشدن جوانانمان بفرمان مردی جنایت پیشه که در این روزها به مرز جنون رسیده است.
"فرمانده‌ای علیل و در مانده"که شلتاق می‌کند. حکم بر کشتار می‌دهد. گور خود می‌کند.
این سرنوشت تمامی دیکتاتور‌های تاریخ است که خود گور کنان گور خویشند.
چرا که قادر به قبول نا درستی فکر، غلط بودن عمل کردو شکست خویش! قبول روی گردانی مردم ازخود نیستند.
ما امروز شاهد دست پا زدن‌های مذبوحانه علیل مردی خود شیفته. دیوانه بقدرت نشسته بر سریرخونی هستیم که حاضرو قادر به دیدن واقعیت‌ها نیست.
ما تماشاگر آخرین روزهای حکم رانی جانور رو به سقوطی هستیم که به نماد نفرت وزخمی چرکین بر تن ملت بدل شده است.
مردی قاتل که خواهرتنی از وی برائت می‌جوید.

ما شاهد روز‌های حماسه! شاهد روزهای باز یافتن شهامت از دست رفته، روزهای قهرمانی، همبستگی، شکوهمندی مقاومت و در هم شکستن هیمنه حکومتی هستیم که چیزی جزمجموعه‌ای از جانیان گرد آمده دورهم نیستند.
هرگز تاریخ این سرزمین در اوج روزهای تاریخی وسرنوشت ساز خود. چنین مجموعه‌ای زیبااز ترکیب آگاهی، هنر، عشق به زندگی ونقش بزرگ زنان که گاه پیشاپیش و گاه دست دردست مردان با سرود، رقص، پای کوبی. بی هراس سینه در برابردژخیمان حکومتی می‌گشایند وآزادی رافریاد می‌زنند. گرد هم نیاورده بود!
فرش نگارستان تاریخی آذین شده با گوهر جان هزاران جان عاشق که روزانه با رشته‌های جان خود گره بر پود آن می‌رنند. تا آن رابه خزانه تاریخ بر گردانند.
هویت ملی مردمی که دزدان تاریخی به یغمایش برده‌اند.
ما در مبارزه برای دست یافتن به ریشه‌های تمدنی و فرهنگی خود هستیم. مبارزه‌ای که ملاک آن تنها سرنگونی فیزیکی حکومت جمهوری اسلامی نیست.
اساس سقوط باور‌ها، سقوط قوانین ارتجاعی وشرعی حکومتی است که تکیه برتحجری تاریخی با کارگزارانی ابله، ابن الوقت، بی مایه، فرصت طلب. فاسد وجنایت پیشه داده که هرگزغم مردم، غم تاریخ وغم فرهنگ این سرزمین و آینده آنرا نداشته‌اند.
این جنگ جنگ هویت یابی، جنگ مدرنیته با سنت‌های متحجراست. جنگ نسلی است که می‌خواهد با سیمای انسان معاصر تکیه زده بر آخرین دست آوردهای بشری آزادانه آنگونه که شایسته نسل امروز است زندگی کند.
نسلی که زن را نه در سیمای تحقیر شده پیچیده در حجاب اجباری! نه در سیمای ساختگی مشتی عقب مانده ذهنی که از" فاطمه" الگوئی برای زن ونگاهش به جهان که از چهار دیواری قرون وسطا فراتر نمی‌رود ساخته‌اند! بل در سیمائی مریم میرزا خانی‌ها، نسرین ستوده‌ها و حدیث‌های جوان جستجو می‌کند.
زنانی همپای مردان! فراتر از مردان که درواز‌های زندگی آزاد، متکی بر خرد ودانش را بر روی خود نسل‌های آینده می‌گشاید.
در این عرصه از نبرد و خیزش انقلابی امروز! ما به گلو گاه حکومت رسیده‌ایم. پای بر گلویش نهاده نظاره گر وحشت، فروریختن قوانین ارتجاعی وشکاف عمیق عیان شده بین مردم و حکومت هستیم.
نظاره گر نفرت هر دم فزاینده مردمی هستیم که سال هاست این زخم چرکین با نام جمهوری اسلامی را بر تن تحمل کرده‌اند. زخمی آلوده به گند، کثافت، تعفن که مایه شرمساری است. ملت در حال گند زدائی از تن خویش است. بی هراس از حکومتی که وجاهت وقانونیت مردمی از کف داده وسقوطی وحشتناک را تجربه می‌کند. سقوطی که جای برگشتی ندارد.
هرگز درمدتی چنین کوتاه جنبشی چنین عظیم وتاثیر گذار که قادر به در نوردیدن دور مانده ترین روستاهای ایران وکشاندن آن‌ها به درون میدان مبارزه باشد! دیده نشده است. هرگز این تاریخ حضورمیلیونی دانش آموزان، حتی دختران خردسال هشت ساله که روسری ازگرفته مرگ حاکم مستبد و شعار "زن، زندگی و آزادی "سر می‌دهندرا در حافظه خود بیاد نمی‌آورد.
هرگز هیچ خیزش و انقلابی نبوده که نقش ارتجاعی مذهب آنرا از محتوی خالی نکرده وبه بیراهه نکشیده باشد.
عظمت این جنبش پس زدن دستگاه دینی حاکم ونقش مهلک آن در دولت است. حکومتی که چهل سال مانند بختکی بر زندگی مردم در تمامی عرصه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی حتی خصوصی مردم سایه انداخته است.
حال درنقطه مقابل چنین ارتجاعی! زنان، دختران جوان در سیمای مبارزان آگاه قدم بمیدان می‌نهند. گیسو در باد رها کرده. کفش‌های راحت پوشیده بی مهابا از لشگر صف بسته در مقابل خود بدل دشمن می‌زنند. فریاد می‌کشند! تا از حق دریغ شده خود، ازاستقلال وشخصیت خود که چهل سال حکومت نکبت جمهوری اسلامی به انحا مختلف آنرا خرد کرده و به گوشه‌اش رانده دفاع کنند.
لحظه لحظه این جنبش انقلابی مشحون از مبارزه ودلاوری این زنان ودختران است. مبارزه تا پای جان که در درازنای تاریخ بسیار اندک به آن بر میخوریم.
باور نکردنی است اما واقعی! فاصله کشته شدن مهسا امینی تا در آمدن جوانان بمیدان مبارزه که هنوز به سه ماه نرسیده است. موج حمایت از این خیزش، دلبستن به آن، پذیرفتن نقش رهبری بی بدیل جوانان، دانشجویان واعتماد کردن به آن‌ها وتکرار شعار‌هایشان چنان وسیع وسریع بوده که می‌توان نام معجزه بر آن نهاد.
معجزه دگرگونی افکار عمومی، فراگیر شدن خشم، نفرت وکینه از حاکمیتی که چنین سرنوشت رقت باری را برای مردم رقم زده است.
برعکس آبان سال نود وهشت که حیزش پا برهنگان بود. این بارجوانانی از طبقه متوسط. برای حراست از تمدن، فرهنگ وهویت مستقل ومعاصر خودبپا خواسته‌اند که خواستشان زندگی انسانی ومدرن معاصر است.
جوانانی درتقابل با تحجرتکیه داده برحال و آینده.
این جنبش با سرزندگی، نگاه زیبا به جهان پیرامون درسی بزرگ به همگان داده و می‌دهد.
مبارزه تا پای جان برای آزادی. بدون اما واگر‌های حسابگرایانه.
دوری جستن از تعلقات گروهی، بده بستان‌های سیاسی سیاست پیشه گان حرفه‌ای.
بدون حساب باز کردن‌های شخصی به بهای خون جوانان.
پای فشردن بدون تزلزل بر تداوم راه.
ایستادن زیر پرچمی یگانه ووحدت بخش در این مرحله از مبارزه برای سر نگونی.
خواندن سرود آزادی، سرود وحدت با امید گذر از این راه سخت و رساندن کار به آخر.
معجزه یک نسل! که معجزه اتحاد و همبستگی یک ملت آنرا به بزرگترین حماسه ملی بدل خواهد کرد.

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy