شیشهٔ عمر دیو
با یاد محسن شکاری
تازه ترین قربانی تبهکاران اسلامی در ایران
ای بَدی بُنمایهٔ اندیشه ات
قتلِ فرزندان ایران پیشه ات
باش تا بر خاکِ خونین جامگان
دست ِ قهر از بُن برآرَد ریشه ات
شیشهٔ عمر تورا گیرد به چنگ
تا به سنگِ مرگ کوبد شیشه ات
۸/۱۲/۲۰۲۲
میهمانِ میزبان کُش
گرتوانت هست جانا ، همّتی جانانه کن
میهمانِ میزبان کُش را برون از خانه کن
چارده قرن ست و با افسانه هاشان بیش و کم
دشمنِ مایند، حالی ترکِ این افسانه کن
گر بمانند این چنین بر روحِ ما فرمانگزار
بسته پیمان با تباهی ، زهر در پیمانه کن !
تخم ناهمواری اند اینان و گر همره شوی
بگذر از آبادی و رَه جانبِ ویرانه کن
آشیان بر باد خواهی داد اگر از کِشتشان
دانه خواهی چید، باری، ترکِ آب و دانه کن
پیله اند اینان که برجان و روانت می تنند
برشکاف این پیله و پرواز چون پروانه کن
در افق ها بنگر و از نور بستان شانه ای
چهرهٔ خورشید خواهی ، زلفِ شب را شانه کن
زنگ از آن آئینهٔ تاریک جان بِستُر به عشق
بندیِ وَهم و جنون را عاقل و فرزانه کن
۳۰/۱۱/۲۰۲۲
ننگِ عدالت
اوباش، جانشین خدا بودند
درکارِ قتل و غارت ما بودند
چل سال و چارسال در این کشور
مسند نشینِ جور و جفا بودند
دینشان جنون و جهل و جنایت بود
انبانِ کین به زیر عبا بودند
آموزگار شرم و حیا ، لیکن
خود قاتلانِ شرم و حیا بودند
اسلامشان دنائت و پستی بود
آوارِ مرگبارِ بلا بودند
کشتارشان به خاک مقدس بود
کَرنای مرگ و پیکِ فنا بودند
بر نطعِ خون نشسته در این وادی
سرکردگانِ قومِ دغا بودند
قرآنشان به عربده رُعب آور
فرماندهان ِکُلّ قوا بودند
دینشان زمینه سازِ ستمکاری
پشتِ نقابِ زُهدِ ریا بودند
خصم حیات و دشمنِ زیبایی
بذرِ عذاب و تخمِ عزا بودند
ننگِ عدالتند که در تاریخ
جلّاد و در لباسِ قضا بودند
9/12/2022
م.سحر