در پی ربایش و ترور مولوی عبدالواحد ریگی یکی از امام جماعت های شهر خاش که شدیدا طرفدار و حامی رژیم بود, بیانیه ای از طرف مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان صادر شده است که در آن "شهادت" این مولوی را شدیدا محکوم کرده است و از وی بعنوان "عالم دلسوز, خیرخواه, مردمی و از نیکان و صالحان خاش و "یک دوست قدیمی" یاد کرده است. عبدالواحد ریگی با حکم حکومتی آیت الله محامی نماینده ولی فقیه در استان, در کنار دیگران, بعنوان "امام جمعه خاش" منصوب شده بود.
مولوی عبدالواحد ریگی از دیرباز طرفدار سرسخت رژیم بوده است و شخص ایشان از طایفه ریگی بعنوان ستون اصلی و مسجد ایشان (مسجد امام حسین) تکیه گاه و ماوا اصلی طرفداران رژیم در کل منطقه خاش بوده است.
وی بعد از دستگیری عبدالمالک ریگی رهبر جندالله در "نشست سران بلوچ با عبدالمالک ریگی, حضور داشت و عبدالمالک ریگی را محکوم و بازخواست کرد (از دقیقه ١ ویدئو). ایشان حتی از سالها پیش تبلیغ "ولایت فقیه از مهمترین ارکان دین" می کرده است و مکررا گفته بود: "دین مبین اسلام در سایه امامت و رهبری میتواند جایگاه خود را در بشریت پیدا کند و دین بدون امامت به معنای مرگ در جاهلیت است." این در حالی است که "امامت" در مذهب اهل سنت نه جزو اصول دین است و نه فروع دین؛ و نه هیچگونه جایگاهی در مذهب اهل سنت دارد.
وانگهی در بین اهل سنت بلوچ چیزی بنام "مسجد امام حسین" وجود نداشته. اما رژیم در طی سالیان اخیر برای ملاهای درباری مسجد ساخته و اسم آن را مسجد حسن یا حسین گذاشته و امام جمعه ولایی و درباری آن مسجد را به درجه مولوی یا مولانا و امام جمعه و غیره ترفیع درجه داده. مولوی عبدالواحد ریگی جزو معدود طرفداران پروپاقرص جمهوری اسلامی در خاش بود که مردم او را به دلایل مختلف تحمل کرده اند. اما بعد از قتل عام های هولناک زاهدان و خاش و "طرفداری ترمز-بریده" ایشان از رژیم, خشم بستگان قربانیان قتل عام خاش را شعله ور کرد و او نیز احتمالا قربانی این خشم و "بئیرگیری" (انتقامجویی) بلوچی شد. این سخنان اخیر ایشان در محضر رئیس هیئت نمایندگی خامنه ای به بلوچستان نمک تندی بود بر زخم عمیق مردم خاش. حس انتقام جویی در بین خاشی ها زبانزد همگان است. وی اخیرا در دیدار با محمد جواد حاج علی اکبری نماینده اعزامی خامنه ای به استان در ویدئویی که به صورت گسترده منتشر شده است می گوید مملکت بدون جمهوری اسلامی به درد نمی خورد و از خامنه ای و نظام شدیدا تعریف و تمجید کرد.
اکنون بین مردم و رژیم یک جنگ کامل (از جمله جنگ رسانه ای) آغاز شده است. در بعضی موارد در جنگ ها "حقیقت" اولین قربانی است. ضرب المثل انگلیسی می گوید: (everything is fair in love and war). لذا رسانه ای ممکن است جهت "موج سواری" یا مصادره به مطلوب قرائت ها, بدون دغدغه اخلاقی و راستی آزمایی بنا به آین ضرب المثل انگلیسی هر چیزی را معکوس جلوه دهد. حتی اگر در مواردی نظیر قتل مولوی ریگی که ممکن قرائت دیگری وجود داشته باشد. کارنامه جمهوری اسلامی آنقدر تیره و تاریک است که لازم نیست ما با گزافه گویی ناکرده هایی را به کتابی که مطلقا سیاه است اضافه کنیم. چون از سیاهی رنگی بالاتر نیست. در این مورد در برنامه تلویزیونی توضیحات بیشتری را ارائه کرده ام.
چرا جمهوری اسلامی باید تنها حامی و یار و یاور قدیمی خود در خاش را ترور کند؟ چرا؟ لذا به استثناء تبلیغات چند روزه که بزودی به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد, براستی انگیزه راهبردی و درازمدت رژیم برای ترور این سرمایه منطقه ای و عامل خودی چیست؟
البته قابل تعجب نیست اگر رسانه های نظیر ایران اینترنشنال بدون زره ای سند و مدرک یا استدلال تحلیلی "دروغ و دوغ و دوشاب" را قاطی کرده و یک کلاغ چهل کلاغ تحویل مستمعین مشتاق خود بدهند. زیرا بقول شعر معروف "حکایت بر مزاج مستمع گوی؛ اگر خواهی که دارد با تو میلی". لذا میهمانان این رسانه "چهل کلاغی" وابسته به عربستان سعودی (بر طبق گزارش گاردین) با مطلق گرایی و قطعیت و حتمیت کامل مانند کارآگاه جانی دالر حکم صادر می کنند که خود جمهوری اسلامی بهترین مهره خود را حذف کرده است.
در اینکه هر کار خبیثی از جمهوری اسلامی ساخته است, از جمله حذف "مهره های سوخته خودی" شکی نیست. اما این مولفه نمی تواند کارت سفید (carte blanche) یا مجوز تام الاختیاری برای هر نوع تحلیل من درآوردی برای رسانه های سعودی باشد. دروغپردازی تخصص و هنر جمهوری اسلامی است. نمی توان با دروغ به جنگ دروغ رفت. در نهایت "دروغ های شیرین" این رسانه سعودی به قیام "حقیقت محور و بر حق" ملت ایران ضربه خواهد زد. زیرا سلاح ما به دور از مصلحت اندیشی فریبکارانه, راستی و حقیقت است و هدف نمی تواند هر نوع وسیله و دروغی را توجیه کند.
رد انتقامجویی بستگان قربانیان جمهوری اسلامی به صورت مطلق می تواند توهینی باشد به مردم خاش مبنی بر اینکه آنها نه انگیزه دارند و نه توانایی و جربزه انتقام جویی. اگرچه نگارنده همواره با نفی هر نوع خشونت کشتن انسان ها امری نکوهیده و ناپسند می دانسته و می داند. در طی هفته های اخیر بعضی از مقامات کشوری, لشکری و مذهبی رژیم (از جمله امام جمعه) در بلوچستان ترور شده اند. بعضی از هموطنان که شدیدا باورمند به "تئوری توطئه" هستند, همه این ترورها را بدون استثناء کار "خودزنی" رژیم می پندارند.
احتمالا مولوی ریگی قربانی تملق و چاپلوسی شد که برای قربانیان جنایات جمهوری اسلامی قابل برداشت نبود. زیرا ایشان از دریای خونی که بین مردم و رژیم حائل شده است, به قیمت جان خود عبور کرده و این صحبت ها را بعد از قتل عام خاش و زاهدان در کنار نماینده خامنه ای بیان کرد. در ضمن در طی چند هفته گذشته علاوه بر قتل عام جمعه در خاش, بیش از بیست بلوچ از جمله سه برادر و پدر شش کودک و افرادی از منطقه خاش اعدام شده اند. بنابراین اگرچه نمی توان با مدرک و سند و شواهد حقوقی محکمه پسند ادعا کرد که قاتل یا قاتلین چه کسانی هستند. ولی با عنایت به محرکه عقلانی و حقوقی "انگیزه" و سرسپردگی سرسخت و جایگاه ولایتمدارانه و تاریخچه این فرد و پس زمینه حوادث اخیر در خاش نمی توان مانند "رسانه ء دروغ و دوغ و دوشاب" در زیرنما قضاوت مطلق گرایانه نمود.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
حکم اعدام ماهان صدرات متوقف شد؟